غزل شمارهٔ ۱۶۵
مرا با عشق تو جان درنگنجد
چه از جان به بود آن درنگنجد
نه کفرم ماند در عشقت نه ایمان
که اینجا کفر و ایمان درنگنجد
چنان عشق تو در دل معتکف شد
که گر مویی شود جان درنگنجد
چه میگویم که طوفانی است عشقت
به چشم مور طوفان درنگنجد
اگر یک ذره عشقت رخ نماید
به صحن صد بیابان درنگنجد
اگر یوسف برون آید ز پرده
به قعر چاه و زندان درنگنجد
چو دردت هست ، منوازم به درمان
که با درد تو درمان درنگنجد
دلا آنجا که جانان است ره نیست
که آنجا غیر جانان درنگنجد
تو چون ذره شو آنجا زانکه آنجا
به جز خورشید رخشان درنگنجد
اگر فانی نگردد جان عطار
در آن خلوتگه آسان درنگنجد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا با عشق تو جان درنگنجد
چه از جان به بود آن درنگنجد
هوش مصنوعی: عشق تو چنان عمیق و پر از شور و اشتیاق است که وجود من نمیتواند آن را درک کند. این عشق فراتر از تواناییهای انسانیام است و اگرچه زندگی من به تو وابسته است، اما نمیتوانم آن را در خودم جای دهم.
نه کفرم ماند در عشقت نه ایمان
که اینجا کفر و ایمان درنگنجد
هوش مصنوعی: در عشق تو، نه میتوانم به بیدینی متهم شوم و نه به ایمان، چراکه مفاهیم کفر و ایمان در اینجا جایی ندارند.
چنان عشق تو در دل معتکف شد
که گر مویی شود جان درنگنجد
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری در دل من جا گرفته که حتی اگر مویی کوچک به آن آسیب بزند، جانم تاب تحمل آن را نخواهد داشت.
چه میگویم که طوفانی است عشقت
به چشم مور طوفان درنگنجد
هوش مصنوعی: عشق تو آنقدر شدید و پرهیجان است که نمیتوان آن را با کلمات توصیف کرد؛ مانند طوفانی که حتی در چشم یک مورچه هم جای درنگ ندارد.
اگر یک ذره عشقت رخ نماید
به صحن صد بیابان درنگنجد
هوش مصنوعی: اگر فقط یک لحظه از عشق تو آشکار شود، در هیچ کجای این دنیا نمیتوان آن را محدود کرد.
اگر یوسف برون آید ز پرده
به قعر چاه و زندان درنگنجد
هوش مصنوعی: اگر یوسف از پرده بیرون بیاید، نمیتواند به اعماق چاه و زندان برود.
چو دردت هست ، منوازم به درمان
که با درد تو درمان درنگنجد
هوش مصنوعی: وقتی که درد تو وجود دارد، نباید به فکر درمان دیگری باشم، زیرا درمان واقعی در ارتباط با درد تو به دست نمیآید.
دلا آنجا که جانان است ره نیست
که آنجا غیر جانان درنگنجد
هوش مصنوعی: ای دل، جایی که محبوب و معشوق واقعی حضور دارد، راهی وجود ندارد که کسی غیر از او در آنجا جا بگیرد.
تو چون ذره شو آنجا زانکه آنجا
به جز خورشید رخشان درنگنجد
هوش مصنوعی: به جایگاه کوچکی در دنیا بپیوند و مانند یک ذره در آنجا باش؛ چرا که در آن جا تنها خورشید درخشان میتواند جا بگیرد و هیچ چیز دیگری نمیتواند در آنجا قرار گیرد.
اگر فانی نگردد جان عطار
در آن خلوتگه آسان درنگنجد
هوش مصنوعی: اگر جان عطار در آن مکان مقدس فانی نشود، به راحتی نمیتواند در آنجا آرام بگیرد.
حاشیه ها
1396/10/09 06:01
نادر..
دلا آنجا که جانان است ره نیست
که آنجا غیر جانان درنگنجد..
1404/06/23 12:08
سیدمحمد جهانشاهی
چو دردت هست ، منوازم به درمان

عطار