گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۳

خاک کویت هر دو عالم در نیافت
گرد راهت فرق آدم در نیافت
ای به بالا برشده چندان که عرش
ذره‌ای شد گرد تو هم در نیافت
دولت تو هیچ بی دولت ندید
شادی تو لشکر غم در نیافت
گنج عشقت در جهان جد و جهد
هم مؤخر هم مقدم در نیافت
زانکه هرگز هفت دریای عظیم
از سر خود نیم شبنم در نیافت
آن چنان جامی که نتوان داد شرح
آن به جد و جهد خود جم در نیافت
آمد و شد صد هزاران پادشاه
ملک تو جز ابن ادهم در نیافت
صد هزاران راهزن در ره فتاد
جز فضیل‌ابن‌عهد محکم در نیافت
صد هزاران زن به نامردی بمرد
این سخن جز جان مریم در نیافت
وی عجب تا مرد ره جهدی نکرد
آنچنان گنجی معظم در نیافت
هر که او ساکن نشد در کوی تو
جنه الفردوس خرم در نیافت
وانکه او مجروح گشت از عشق تو
تا ابد بویی ز مرهم در نیافت
بیش و کم درباخت دل در راه تو
لیک از تو بیش یا کم در نیافت
بس بزرگان را که در گرداب درد
سر فرو شد نیز همدم در نیافت
من چگونه از تو دریابم به حکم
آنچه از تو هر دو عالم در نیافت
چند جویی ای دل برخاسته
آنچه هرگز خلق یکدم در نیافت
تو نیابی این که بس نامحرمی
خاصه هرگز هیچ محرم در نیافت
نیست غم گر چون سلیمان ای فرید
هر گدا ملکی به خاتم در نیافت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاک کویت هر دو عالم در نیافت
گرد راهت فرق آدم در نیافت
هوش مصنوعی: خاکی که در کوی تو هست، ارزشی بالاتر از هرچیزی در دو عالم دارد و هر کس که در مسیر تو قرار نگیرد، تفاوت انسانیت را درک نخواهد کرد.
ای به بالا برشده چندان که عرش
ذره‌ای شد گرد تو هم در نیافت
هوش مصنوعی: تو به قدری بلند و بزرگ شده‌ای که حتی عرش آسمانی در مقایسه با تو به اندازه‌ای کوچک و ناچیز به نظر می‌رسد که هیچ چیزی از تو کمتر نمی‌تواند باشد.
دولت تو هیچ بی دولت ندید
شادی تو لشکر غم در نیافت
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت تو هرگز بدون وجود حمایت و پشتوانه نخواهد بود و شادی تو با غم و اندوه درگیر نخواهد شد.
گنج عشقت در جهان جد و جهد
هم مؤخر هم مقدم در نیافت
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری ارزشمند است که حتی با سختی و تلاش زیاد در دنیا، به سختی می‌توان به آن دست یافت.
زانکه هرگز هفت دریای عظیم
از سر خود نیم شبنم در نیافت
هوش مصنوعی: از آنجا که هیچ‌گاه هفت دریای بزرگ نمی‌تواند حتی یک شبنم را از بالای خود بزداید، یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند به طور کامل به چیزهای بزرگ دست یابد یا آن‌ها را تصاحب کند.
آن چنان جامی که نتوان داد شرح
آن به جد و جهد خود جم در نیافت
هوش مصنوعی: جامی وجود دارد که نمی‌توان به خوبی وصف آن را بیان کرد، حتی تلاش و کوشش خود جم، شاه افسانه‌ای، هم نتوانسته است به درک و توضیح آن بپردازد.
آمد و شد صد هزاران پادشاه
ملک تو جز ابن ادهم در نیافت
هوش مصنوعی: بسیاری از پادشاهان آمده و رفته‌اند، اما از میان همه آن‌ها، فقط ابن ادهم از ملک تو چیزی بدست نیاورد.
صد هزاران راهزن در ره فتاد
جز فضیل‌ابن‌عهد محکم در نیافت
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، با وجود بسیاری از مشکلات و موانع، تنها شخصیتی که می‌توان به او اعتماد کرد و به او اتکا نمود، فضیل‌ابن‌عهد است. او به عنوان یک مرجع مطمئن و قابل اتکا شناخته می‌شود.
صد هزاران زن به نامردی بمرد
این سخن جز جان مریم در نیافت
هوش مصنوعی: بسیاری از زنان در برابر نامردی به چالش کشیده‌اند، اما جز روح مریم هیچ‌کس این سخن را درک نکرد.
وی عجب تا مرد ره جهدی نکرد
آنچنان گنجی معظم در نیافت
هوش مصنوعی: جالب است که انسان وقتی تلاشی نمی‌کند، نمی‌تواند به ثروت و موفقیت بزرگی برسد.
هر که او ساکن نشد در کوی تو
جنه الفردوس خرم در نیافت
هوش مصنوعی: هر کسی که در کوی تو ساکن نشود، هرگز خوشبختی و آرامش بهشت را تجربه نخواهد کرد.
وانکه او مجروح گشت از عشق تو
تا ابد بویی ز مرهم در نیافت
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عشق تو زخم خورده است، تا ابد نمی‌تواند طعم شفابخشی را تجربه کند.
بیش و کم درباخت دل در راه تو
لیک از تو بیش یا کم در نیافت
هوش مصنوعی: دل در مسیر عشق تو خیلی چیزها را از دست داده، اما از تو چیزی بدست نیاورده است.
بس بزرگان را که در گرداب درد
سر فرو شد نیز همدم در نیافت
هوش مصنوعی: بسیاری از بزرگان به مشکلات و دردسرهای زندگی گرفتار شدند، اما نتوانستند دوست و همدمی پیدا کنند.
من چگونه از تو دریابم به حکم
آنچه از تو هر دو عالم در نیافت
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم تو را درک کنم در حالی که هر دو جهان نتوانسته‌اند تو را بشناسند؟
چند جویی ای دل برخاسته
آنچه هرگز خلق یکدم در نیافت
هوش مصنوعی: ای دل، چرا سخت به جستجوی چیزی هستی که هرگز انسان‌ها یک لحظه هم آن را درک نکرده‌اند؟
تو نیابی این که بس نامحرمی
خاصه هرگز هیچ محرم در نیافت
هوش مصنوعی: تو نمی‌توانی کسی را بیابی که با تو این‌گونه نزدیک باشد، خصوصاً که هیچ کس به اندازه‌ی او با تو آشنا نیست.
نیست غم گر چون سلیمان ای فرید
هر گدا ملکی به خاتم در نیافت
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است غم و اندوهی وجود داشته باشد، ولی مانند سلیمان، هر کسی نمی‌تواند به مقام و عظمت او برسد. ارزش و موقعیت هر فرد با دیگران متفاوت است و همه نمی‌توانند به دارایی‌هایی که تنها مختص برخی افراد است، دست یابند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۳ به خوانش عندلیب