غزل شمارهٔ ۱۳۰
تا دل ز کمال تو نشان یافت
جان عشق تو در میان جان یافت
پروانهٔ شمع عشق شد جان
چون سوخته شد ز تو نشان یافت
جان بود نگین عشق و مهرت
چون نقش نگین در آن میان یافت
جان بارگه تورا طلب کرد
در مغز جهان لامکان یافت
جان را به درت نگاهی افتاد
صد حلقه برو چو آسمان یافت
هر جان که به کوی تو فرو شد
از بوی تو جان جاودان یافت
فریاد و خروش عاشقانت
در کون و مکان نمیتوان یافت
از درد تو جان ما بنالید
درمان تو درد بیکران یافت
چون درد تو یافت زیر هر درد
درمان همه جهان نهان یافت
هرچیز که جان ما همی جست
چون در تو نگاه کرد آن یافت
هر مقصودی که عقل را بود
در شعلهٔ روی تو عیان یافت
عطار چو این سخن بیان کرد
بیرون ز جهان بسی جهان یافت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دل ز کمال تو نشان یافت
جان عشق تو در میان جان یافت
هوش مصنوعی: وقتی دل به کمال تو پی برد، جانم عشق تو را در دل خود احساس کرد.
پروانهٔ شمع عشق شد جان
چون سوخته شد ز تو نشان یافت
هوش مصنوعی: پروانهای که به شمع عشق تعلق دارد، وقتی سوخته میشود، نشان و اثر عشق تو را پیدا میکند.
جان بود نگین عشق و مهرت
چون نقش نگین در آن میان یافت
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو مانند نگین ارزشمندی است که جان من را زینت بخشیده و در دل من جایگاه خاصی دارد.
جان بارگه تورا طلب کرد
در مغز جهان لامکان یافت
هوش مصنوعی: وجود تو در عالم بینهایت، همچون جانی در دل هستی، به یگانگی و طلب پروردگار تبدیل شده است.
جان را به درت نگاهی افتاد
صد حلقه برو چو آسمان یافت
هوش مصنوعی: جان به درگاه تو نگاهی انداخت و به همین خاطر مانند آسمان پر از ستاره، زیبا و درخشان شد.
هر جان که به کوی تو فرو شد
از بوی تو جان جاودان یافت
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عطر و بوی وجود تو در کوی تو قدم گذاشته، جانش با بهرهمندی از این بوی مطبوع، با زندگی جاویدان و پایدار مواجه شده است.
فریاد و خروش عاشقانت
در کون و مکان نمیتوان یافت
هوش مصنوعی: صدای عشق و شور و شوق عاشقانت را نمیتوان در دنیا و زمان پیدا کرد.
از درد تو جان ما بنالید
درمان تو درد بیکران یافت
هوش مصنوعی: از رنج تو جان ما فریاد میزند و درد تو راهی برای معالجه یافت.
چون درد تو یافت زیر هر درد
درمان همه جهان نهان یافت
هوش مصنوعی: وقتی که غم و درد تو در دل هر دردی احساس شد، درمان همه دردهای دنیا نیز در عمق وجودی آن نهفته است.
هرچیز که جان ما همی جست
چون در تو نگاه کرد آن یافت
هوش مصنوعی: هر چیزی که روح ما به دنبالش بود، وقتی به تو نگریست، آن را در تو پیدا کرد.
هر مقصودی که عقل را بود
در شعلهٔ روی تو عیان یافت
هوش مصنوعی: هر هدفی که عقل دنبال آن بود، در درخشش چهرهٔ تو به وضوح نمایان شد.
عطار چو این سخن بیان کرد
بیرون ز جهان بسی جهان یافت
هوش مصنوعی: عطار وقتی این حرف را گفت، از محدوده دنیای مادی فراتر رفت و به دانشی عمیق و بیپایان دست یافت.