گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۷

ای دلم مست چشمهٔ نوشت
در خطم از خطِ سیه‌پوشت
باد سرسبزی خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمهٔ نوشت
حلقه در گوش کرد خلقی را
حلقهٔ زلف بر بناگوشت
همچو من صد هزار سرگشته
حلقه‌در‌گوشِ حلقهٔ گوشت
گشت معلوم ِ من که جان نبُرد
دلم از طرهٔ سیه‌پوشت
تو به جان و دلت ، جفاکوشی
من به جان و دلم وفاکوشت
عشوه مفروش زانکه من پس ازین
نخرم نیز خواب خرگوشت
یاد کن از کسی که در همه عمر
نکند لحظه‌ای فراموشت
مست از آنم چنین که در بر خویش
مست در خواب دیده‌ام دوشت
بو که تعبیر خوابم آن باشد
که شوم امشبی هم‌آغوشت
دل عطار، باده‌ناخورده
تا قیامت بمانده مدهوشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دلم مست چشمهٔ نوشت
در خطم از خطِ سیه‌پوشت
هوش مصنوعی: ای دل من، به خاطر زیبایی چشمانت به نوشتن افتاده‌ام و خط سیاهت را در دلم نقش بسته‌ای.
باد سرسبزی خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمهٔ نوشت
هوش مصنوعی: نسیم تازه‌ای که از زیبایی چهره‌ات به مشام می‌رسد، مانند آبی زلال از چشمه‌ای است که در شعر جاری شده است.
حلقه در گوش کرد خلقی را
حلقهٔ زلف بر بناگوشت
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به زیبایی و جذابیت زلف‌های کسی است که باعث می‌شود مردم به او توجه کنند و تحت تاثیر قرار گیرند. زلف‌ها به نوعی نماد عشق و زیبایی هستند که مردم را به گرد خود می‌آورد و به آنها جذابیت می‌بخشد.
همچو من صد هزار سرگشته
حلقه‌در‌گوشِ حلقهٔ گوشت
هوش مصنوعی: همچون من، صد هزار نفر سرگردان و بلاتکلیف، در انتظارند تا به حلقه‌ای از گوشت بپیوندند.
گشت معلوم ِ من که جان نبُرد
دلم از طرهٔ سیه‌پوشت
هوش مصنوعی: من به خوبی فهمیدم که دل من از زیبایی موهای سیاه تو جان نمی‌برد و نمی‌تواند تحمل کند.
تو به جان و دلت ، جفاکوشی
من به جان و دلم وفاکوشت
هوش مصنوعی: تو به من سختی می‌کشی و من در عوض به تو وفادار می‌مانم.
عشوه مفروش زانکه من پس ازین
نخرم نیز خواب خرگوشت
هوش مصنوعی: عشق و ناز و طنازی خود را به من نعرض که من بعد از این به خواب و خیال تو فکر نمی‌کنم.
یاد کن از کسی که در همه عمر
نکند لحظه‌ای فراموشت
هوش مصنوعی: به یاد کسی باش که در تمام عمرش، حتی یک لحظه هم تو را فراموش نکرده است.
مست از آنم چنین که در بر خویش
مست در خواب دیده‌ام دوشت
هوش مصنوعی: من چنان غرق نشئه‌ام که در آغوش خودت خواب دیده‌ام که تو را در کنار خود دارم.
بو که تعبیر خوابم آن باشد
که شوم امشبی هم‌آغوشت
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از خواب و رؤیا سخن می‌گوید و می‌خواهد بگوید که در خواب، نشانی از عشق و نزدیکی به معشوق خود می‌بیند. به نوعی، او احساس می‌کند که در این شب خاص، به معشوقش نزدیک می‌شود و این نزدیکی برایش حائز اهمیت است. در واقع، او به دنبال ارتباط و محبت عمیق‌تری با محبوب خود است.
دل عطار، باده‌ناخورده
تا قیامت بمانده مدهوشت
هوش مصنوعی: دل عطار، تا همیشه از نوشیدن شراب پرهیز کرده و به همین دلیل از خوشی و شوق دور مانده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/01/26 21:03
نفیسه موسوی

مصرع اول بیت سوم احتمالاً افتادگی داشته باشد. من به نسخۀ چاپی دسترسی ندارم ولی احساس می‌کنم وزن مصرع ایراد دارد و شاید به جای «خلق»، «خلقی» درست باشد.

1399/08/11 02:11

تو بجان و دلی جفا کوشی------بنظر درست میرسد

1399/10/16 09:01
عماد

مصرع اول بیت دوم: حلقه در گوش کرد خلق عالم را
مصرع اول بیت ششم: تو به جان و دلت جفاکوشی

1404/04/16 18:07
سیدمحمد جهانشاهی

تو به جان و دلت ، جفاکوشی

1404/04/16 18:07
سیدمحمد جهانشاهی

حلقه در گوش کرد خلقی را