گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۳

در ره عشاق نام و ننگ نیست
عاشقان را آشتی و جنگ نیست
عاشقی تردامنی گر تا ابد
دامن معشوقت اندر چنگ نیست
ننگ بادت هر دو عالم جاودان
گر دو عالم بر تو بی‌او تنگ نیست
پیک راه عاشقان دوست را
در زمین و آسمان فرسنگ نیست
مرغ دل از آشیانی دیگر است
عقل و جان را سوی او آهنگ نیست
ساقیا خون جگر در جام ریز
تا شود پر خون دلی کز سنگ نیست
آتش عشق و محبت برفروز
تا بسوزد هر که او یک رنگ نیست
کار ما بگذشت از فرهنگ و سنگ
بیدلان عشق را فرهنگ نیست
راست ناید نام و ننگ و عاشقی
درد در ده جای نام و ننگ نیست
نیست منصور حقیقی چون حسین
هر که او از دار عشق آونگ نیست
شد چنان عطار فارغ از جهان
کآسمان با همتش هم سنگ نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ره عشاق نام و ننگ نیست
عاشقان را آشتی و جنگ نیست
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، برای عاشقان نه نامی وجود دارد و نه ننگی. برای آن‌ها نه صلحی هست و نه جنگی.
عاشقی تردامنی گر تا ابد
دامن معشوقت اندر چنگ نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی عاشق باشد و همیشه در انتظار معشوقش باشد، اما هیچ‌گاه نتواند او را به دست آورد، در واقع عشقش تنها یک تردید و ناامیدی است.
ننگ بادت هر دو عالم جاودان
گر دو عالم بر تو بی‌او تنگ نیست
هوش مصنوعی: اگر در هر دو جهان، بدون او زندگی کنی، بر تو ننگ باد، زیرا اگر این طور است، هر دو جهان برای تو تنگ و کوچک خواهند بود.
پیک راه عاشقان دوست را
در زمین و آسمان فرسنگ نیست
هوش مصنوعی: پیام‌آور عشق به معشوق در دنیا و آسمان فاصله‌ای نمی‌شناسد و هیچ مرزی برای آن وجود ندارد.
مرغ دل از آشیانی دیگر است
عقل و جان را سوی او آهنگ نیست
هوش مصنوعی: پرنده‌ی دل به سرزمین دیگری تعلق دارد و نه عقل و نه جان تمایلی به سوی او ندارند.
ساقیا خون جگر در جام ریز
تا شود پر خون دلی کز سنگ نیست
هوش مصنوعی: ای ساقی، خون دل را در جام بریز تا دلی که از سنگ هم سخت‌تر است، سرشار از احساسات و شور زندگی شود.
آتش عشق و محبت برفروز
تا بسوزد هر که او یک رنگ نیست
هوش مصنوعی: آتش عشق و محبت را روشن کن تا هر کسی که دو رو و غیرصادق است بسوزد.
کار ما بگذشت از فرهنگ و سنگ
بیدلان عشق را فرهنگ نیست
هوش مصنوعی: ما از دانش و ادب فراتر رفتیم؛ چرا که در عشق، دل‌های بی‌خبر از فرهنگ و آداب، هیچ قانونی ندارند.
راست ناید نام و ننگ و عاشقی
درد در ده جای نام و ننگ نیست
هوش مصنوعی: نام و ننگ و عشق و درد، در حقیقت، جایگاهی در دل ندارند. در واقع، هویت و ارزش‌های واقعی به چیزهای دیگری بستگی دارند و برچسب‌های اجتماعی نمی‌توانند نشان‌دهنده‌ی واقعیت عمیق‌تری باشند.
نیست منصور حقیقی چون حسین
هر که او از دار عشق آونگ نیست
هوش مصنوعی: هیچکس مانند حسین نیست که حقیقت واقعی را نمایان کند، زیرا هر کسی که از عشق دور شده باشد، در حقیقت وجود ندارد.
شد چنان عطار فارغ از جهان
کآسمان با همتش هم سنگ نیست
هوش مصنوعی: عطار به حدی از دنیا و مشغلات آن دلbrا بریده که حتی آسمان نیز به اندازه‌ی اراده و همت او نمی‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۳ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۱۳ به خوانش کیوان عاروان