غزل شمارهٔ ۱۱۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
غزل بسیار قوی و مستانهایست.
بی نظیره!
خواهم که نخواهم!
کلید همه درهای آسایش و آرامش همین عبارته. نخواستن!
و چقدر شجاعت می خواد این غرق شدن و محو شدن در آغوش عشق و این هیچ چیز نخواستن.
چقدر شجاعت می خواد پذیرفتن هیچ بودن همه چیز و راحت گذشتن از کنار زندگی.
از دادن صد جان دگرم بیم خطر نیست...
« من ماندم و از من ماندن من نیز اثر نیست » کسی میتونه برام تفسیرش کنه؟
سلام
"من ماندم و از ماندن من نیز اثر نیست" برداشت من این هست که من هم در این بادیه خواهم رفت و اثری از من نخواهد ماند.
شعر بسیار عالیه، مخصوصا از دو قسمت ذیل لذت و استفاده بردم:
"از قوت مستیم ز هستیم خبر نیست" به نظرم رسید توجه خواننده را می خواهد به ارزش هستی جلب کند و سپس نقش خواستن، طلب و عشق را با عبارت مستی بیان کرده و ...
قسمت " خواهم که نخواهم" که خودش گویای مطلب است و فقط سکوت و غرق تفکر شدن در معنی این ترکیب زیبا و ...
واقعا زیبا بود موافقم :) ممنونم که نظرتون رو گفتید