گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷

مکن مدار برای من ای پسر روزه
که کرد عارض سیمین تو چو زر روزه
ز ماه روزه چو کاهی شد ای پسر ماهت
چگونه ماهی، ماهی بود به سر روزه
تو را چو از شکرت بوی شیر می‌آید
سپید شد شکرت همچو شیر در روزه
ز لعل پر نمکت بوی خون همی‌آید
گشاده‌ای تو به خون دلی مگر روزه
ز روزه تا تو لب چون شکر فروبستی
لبم گشاد به خونابهٔ جگر روزه
ز بس که جست بصر چون هلال روی تو را
تباه کرد به خون مردم بصر روزه
دل از فراق تو در روزهٔ وصال بماند
به جان تو که بنگشاد او دگر روزه
اگر سال کنم بوسه‌ای جواب دهی
که بی‌شکی برود حالی از شکر روزه
وگر به شب طلبم بوسه‌ای بگویی روز
که کس نداشت بدین شام تا سحر روزه
چو من ز عشق تو بیمار و زار مانده اسیر
بیار بوسه و بیمار گو بخور روزه
چو جان رنج کش من ز هجر در سفر است
رواست گر بگشاید درین سفر روزه
اگرچه من نگشایم ولیک بگشاید
به یک شکر ز لب خوب دادگر روزه
خدایگان فلک قدر آنکه هر رمضان
ز خوان او بگشاده است قرص خور روزه
سه ماه روزه گرفت و ز نور روزه او
مدام در دو جهان گشت نامور روزه
ز بهر روزه شه نه سپر جشنی ساخت
که بو که شه بگشاید بدین قدر روزه
فرشتگان که ز شوق خدای می‌دارند
میان عرش معظم ز خواب و خور روزه
اگرچه صایم دهرند لیک بگشایند
موافقت را با شاه پر هنر روزه
کسی که روزه گرفته است از شفاعت او
اگر ز هیچ شماری توان شمر روزه
اگرچه خشک‌لب افتاد بحر و بر امروز
ز ابر دست تو بگشاد بحر و بر روزه
حسام گوهریت لب ببست و نگشاید
مگر به خون دلم خصم بد گهر روزه
چو بام فتح گشادی ز چتر لعل گشاد
همای چتر تو از دامن ظفر روزه
کسی که سرکشد از طاعت تو یک سر موی
هبا شمر تو نماز وی و هدر روزه
خدایگانا شعر لطیف را عطار
ردیف کرد به مدح تو سر به سر روزه
منم که ختم سخن بر من است و زهره کراست
که صد سخن بگشاید بدیهه بر روزه
همیشه تا شب و روز است عید روزی باد
هزار عیدت و عیدیت باد هر روزه

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مکن مدار برای من ای پسر روزه
که کرد عارض سیمین تو چو زر روزه
هوش مصنوعی: ای پسر، برای من صورت زیبا و نازکت را مانند طلا به نمایش نگذار، چرا که روزه‌ات را نمی‌توانم تحمل کنم.
ز ماه روزه چو کاهی شد ای پسر ماهت
چگونه ماهی، ماهی بود به سر روزه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زمانی که روز به پایان می‌رسد، ماه سر از افق پیدا می‌کند. بنابراین، هر یک از ما باید در زمانی که به انتها می‌رسیم، آثار و نشانه‌های خود را نشان دهیم. به عبارت دیگر، وقتی زمان معین می‌رسد، وجود ما و ویژگی‌هایمان به وضوح نمایان خواهد شد.
تو را چو از شکرت بوی شیر می‌آید
سپید شد شکرت همچو شیر در روزه
هوش مصنوعی: وقتی بوی شیر از زعفرانت به مشام می‌رسد، رنگ زعفرانت سپید و مانند شیر در روز روشن می‌شود.
ز لعل پر نمکت بوی خون همی‌آید
گشاده‌ای تو به خون دلی مگر روزه
هوش مصنوعی: بوی خون از لؤلؤی پرنمت تو به مشام می‌رسد. آیا تو به خاطر غصه‌ای که در دل داری، خود را به زحمت انداخته‌ای؟
ز روزه تا تو لب چون شکر فروبستی
لبم گشاد به خونابهٔ جگر روزه
هوش مصنوعی: از روزی که تو لب‌هایت را مانند شکر بسته‌ای، لب من از غم و درد جگرم، به خون آغشته شده است.
ز بس که جست بصر چون هلال روی تو را
تباه کرد به خون مردم بصر روزه
هوش مصنوعی: از بس که نگاه ها به زیبایی هلال گونه‌ی تو خیره شده است، چهره‌ات در دل مردم بصر به یک اثر غم‌انگیز تبدیل شده و یاد آن‌ها را با غم و اندوه پر کرده است.
دل از فراق تو در روزهٔ وصال بماند
به جان تو که بنگشاد او دگر روزه
هوش مصنوعی: دل من از دلتنگی و دوری‌ات در روزهای وصال همچنان در حسرت تو باقی ماند، زیرا دیگر نمی‌توانست به عشق تو ادامه دهد و قفل محبت را باز کند.
اگر سال کنم بوسه‌ای جواب دهی
که بی‌شکی برود حالی از شکر روزه
هوش مصنوعی: اگر من از تو بخواهم که یک بوسه به من بدهی، تو بدون تردید آن را می‌پذیری و این لحظه شیرین و خوشایند را به من هدیه می‌کنی.
وگر به شب طلبم بوسه‌ای بگویی روز
که کس نداشت بدین شام تا سحر روزه
هوش مصنوعی: اگر در شب از تو بوسه‌ای بخواهم، روز می‌گویی که هیچ‌کس در این شب تا صبح روزه نبوده است.
چو من ز عشق تو بیمار و زار مانده اسیر
بیار بوسه و بیمار گو بخور روزه
هوش مصنوعی: وقتی که من به خاطر عشق تو بیمار و ضعیف شده‌ام، تو بی‌ملاحظه‌ای و فقط به فکر خودت هستی. بیا و برایم بوسه‌ای بفرست و به من بگو که به خاطر تو روزه‌ام را بشکنم.
چو جان رنج کش من ز هجر در سفر است
رواست گر بگشاید درین سفر روزه
هوش مصنوعی: اگر جان من از دوری رنج می‌برد و در این سفر به سختی به سر می‌برد، پس جایز است که در این سفر روزه‌ام را بگشایم.
اگرچه من نگشایم ولیک بگشاید
به یک شکر ز لب خوب دادگر روزه
هوش مصنوعی: با اینکه من زبانی نمی‌گشایم، اما لبان شیرین و نیکوکار او می‌تواند روزه را بشکافد و به گشایش بیافزاید.
خدایگان فلک قدر آنکه هر رمضان
ز خوان او بگشاده است قرص خور روزه
هوش مصنوعی: در این بیت به این اشاره شده است که خداوند هر سال در ماه رمضان، روزه‌داران را با نعمت‌های خود سیراب می‌کند و آن‌ها را از برکات روزه‌داری برخوردار می‌سازد. یعنی این ماه، فرصتی ویژه برای ارتباط نزدیک‌تر با خدا و بهره‌مندی از عطایای او است.
سه ماه روزه گرفت و ز نور روزه او
مدام در دو جهان گشت نامور روزه
هوش مصنوعی: سه ماه روزه گرفت و به واسطه نورانی که از روزه‌اش ساطع شد، در دو جهان به شهرت رسید.
ز بهر روزه شه نه سپر جشنی ساخت
که بو که شه بگشاید بدین قدر روزه
هوش مصنوعی: برای روزه گرفتن، پادشاه نه برای جشن و شادی، بلکه سپری درست کرده است تا به مناسبت روزه، پادشاه بر سر سفره‌ای باز کند و از آن بهره‌مند شود.
فرشتگان که ز شوق خدای می‌دارند
میان عرش معظم ز خواب و خور روزه
هوش مصنوعی: فرشتگان به خاطر عشق و شوق به خدا، در میان عرش بزرگ، از خواب و خوراک روزه گرفته‌اند.
اگرچه صایم دهرند لیک بگشایند
موافقت را با شاه پر هنر روزه
هوش مصنوعی: هرچند که مردم زمانه خود را به روزه‌داری مشغول کرده‌اند، اما به دلایل همراهی و همدلی، باز هم با هنرمند بزرگ، به راحتی همکاری می‌کنند.
کسی که روزه گرفته است از شفاعت او
اگر ز هیچ شماری توان شمر روزه
هوش مصنوعی: کسی که روزه را قبول کرده و به آن نیکی کرده است، از شفاعت او بهره‌مند می‌شود، حتی اگر نتوانیم تعداد روزه‌های او را حساب کنیم.
اگرچه خشک‌لب افتاد بحر و بر امروز
ز ابر دست تو بگشاد بحر و بر روزه
هوش مصنوعی: امروز با بارش ابر تو، دریا و زمین دوباره جان گرفتند، هرچند پیش از این خشک و بی‌حالت شده بودند.
حسام گوهریت لب ببست و نگشاید
مگر به خون دلم خصم بد گهر روزه
هوش مصنوعی: حسام، نگه‌بان زیبایی و ارزش تو، دهانش را بسته و تنها به واسطه‌ی درد دل من، به روی دشمنانی که منش و خصلت بدی دارند، باز می‌کند.
چو بام فتح گشادی ز چتر لعل گشاد
همای چتر تو از دامن ظفر روزه
هوش مصنوعی: چون بام پیروزی را گشودی و چتر سرخ تو را باز کردی، پرنده خوشبختی از دامن پیروزی به پرواز درآمد.
کسی که سرکشد از طاعت تو یک سر موی
هبا شمر تو نماز وی و هدر روزه
هوش مصنوعی: هر کسی که از فرمان و اطاعت تو سرپیچی کند، حتی اگر به اندازه‌ی یک موی باریک باشد، نماز و روزه‌اش بی‌فایده خواهد بود.
خدایگانا شعر لطیف را عطار
ردیف کرد به مدح تو سر به سر روزه
هوش مصنوعی: خداوندگار، شاعر لطیف، عطار، اشعار زیبایی را برای ستایش تو سروده است و هر کدام از آن‌ها را به بهترین شکل تنظیم کرده است.
منم که ختم سخن بر من است و زهره کراست
که صد سخن بگشاید بدیهه بر روزه
هوش مصنوعی: من همان کسی‌ام که سخن در نهایت به من می‌رسد و تنها کسی که جرأت دارد در روزه گفتاری آغاز کند، زهره است.
همیشه تا شب و روز است عید روزی باد
هزار عیدت و عیدیت باد هر روزه
هوش مصنوعی: همواره تا زمانی که شب و روز وجود دارد، عیدهای زیادی برای تو آرزو می‌کنم و امیدوارم هر روزت پر از شادی و جشن باشد.

حاشیه ها

1397/03/14 13:06
حاجی

مصرع دوم بیت اول زرد شدن چهره ی پسر به واسطه ی روزه گرفتن رو به زر تشبیه کرده و میگه عارض سیمینت مثل زر شده . ترکیب سیمین و زر جلوه ی جالبی به این قسمت داده