گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸

ای در غرور نفس به سر برده روزگار
برخیز و کارکن که کنون است وقت کار
ای دوست ماه روزه رسید و تو خفته‌ای
آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر
سالی دراز بوده‌ای اندر هوای خویش
ماهی خدای را شو و دست از هوا بدار
پنداشتی که چون نخوری روزهٔ تو آنست
بسیار چیز هست جز این شرط روزه‌دار
هر عضو را بدان که به تحقیق روزه‌ای است
تا روزهٔ تو روزه بود نزد کردگار
اول نگاهدار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خار
دیگر ببند گوش ز هر ناشنودنی
کز گفت و گوی هرزه شود عقل تار و مار
دیگر زبان خویش که جای ثنای اوست
از غیبت و دروغ فروبند استوار
دیگر به وقت روزه‌گشادن مخور حرام
زیرا که خون خوری تو از آن به هزار بار
دیگر بسی مخسب که در تنگنای گور
چندانت خواب هست که آن نیست در شمار
دیگر به فکر آینهٔ دل چنان بکن
کز غیر ذکر حق ننشیند برو غبار
این است شرط روزه اگر مرد روزه‌ای
گرچه ز روی عقل یکی گفتم از هزار
دیگر بسی مخور که هر آن کس که سیر خورد
اعضاش جمله گرسنه گردند و بی قرار
تو خود نشسته تا که کی آید پدید شب
چون شمع جان خویش بسوزی در انتظار
تا خوان و نان بسازی از غایت شره
گویی دو چشم تو شود از هر سویی چهار
چندان خوری که دم نتوانی زد از گلو
ور دم زنی برآورد آن دم ز تو دمار
صد بار باشدت چو شکم‌پر شد از طعام
حالی ز پشت تو همه باز اوفتاد بار
این روزه نیست گر شرف روزه بایدت
بیرون شوی ز تویی تو بر مثال مار
مویت سپید گشت و دل تو سیاه شد
تا کی کند سپیدگری ای سیاه کار
یارب به حق طاعت پاکان پاک دل
یارب به حق روزهٔ مردان روزه‌دار
کز هرچه دیده‌ای تو ز عطار ناپسند
کانرا نبوده‌ای تو به وجهی پسند کار
چون با در تو گشت و پشیمان شد از گناه
وز فعل خویش خیره فروماند و شرمسار
عفوش کن و ببخش تو دانی که لایق است
تا جرم آفریده کرم ز آفریدگار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای در غرور نفس به سر برده روزگار
برخیز و کارکن که کنون است وقت کار
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر خودخواهی و غرور، روزهای خود را سپری کرده‌ای، اکنون وقت آن رسیده که بلند شوی و دست به کار شوی.
ای دوست ماه روزه رسید و تو خفته‌ای
آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر
هوش مصنوعی: ای دوست، روزهای روشن و زیبا فرا رسیده و تو هنوز در خواب هستی. بالاخره از خواب غفلت و بی‌توجهی قدیمی‌ات بیدار شو.
سالی دراز بوده‌ای اندر هوای خویش
ماهی خدای را شو و دست از هوا بدار
هوش مصنوعی: تو مدت زیادی در آرزوها و تمایلات خود غرق بوده‌ای، حال وقت آن است که به معبود خود نزدیک شوی و از این خواسته‌ها دست برداری.
پنداشتی که چون نخوری روزهٔ تو آنست
بسیار چیز هست جز این شرط روزه‌دار
هوش مصنوعی: خیلی خیال کردی که اگر غذا نخوری، روزه‌ات به همین سادگی خواهد بود. روزه‌داری شرایط و احکام دیگری هم دارد که باید به آن‌ها توجه کنی.
هر عضو را بدان که به تحقیق روزه‌ای است
تا روزهٔ تو روزه بود نزد کردگار
هوش مصنوعی: هر بخشی از وجود تو به نوعی روزه‌دار است، بنابراین زمانی که تو روزه می‌گیری، تمامی اجزای وجودت نیز در روزه‌داری تو سهیم هستند و نزد خداوند ارزشمند است.
اول نگاهدار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خار
هوش مصنوعی: ابتدا باید سعی کنی که نظر خود را حفظ کنی تا چهره‌ات مانند گل، در چشمان دیگران با عشق و محبت تاثیر نگذارد و از عشق خود درد و خاری را به وجود نیاورد.
دیگر ببند گوش ز هر ناشنودنی
کز گفت و گوی هرزه شود عقل تار و مار
هوش مصنوعی: دیگر به هر چیزی که نمی‌شنوی، گوش نده؛ زیرا صحبت‌های بی‌فایده موجب سرگردانی و نابودی عقل می‌شود.
دیگر زبان خویش که جای ثنای اوست
از غیبت و دروغ فروبند استوار
هوش مصنوعی: زبان خود را که مناسب ستایش اوست، از غیبت و دروغ دور نگه‌دار و محکم باشد.
دیگر به وقت روزه‌گشادن مخور حرام
زیرا که خون خوری تو از آن به هزار بار
هوش مصنوعی: دیگر در زمان افطار حرام نخور، زیرا که گناه تو از آن به هزار بار بیشتر است.
دیگر بسی مخسب که در تنگنای گور
چندانت خواب هست که آن نیست در شمار
هوش مصنوعی: دیگر زیاد خواب نیا و نگذران وقت، چون در تنگی قبر، چندین خواب تو را در بر نمی‌گیرد و قابل شمارش نیست.
دیگر به فکر آینهٔ دل چنان بکن
کز غیر ذکر حق ننشیند برو غبار
هوش مصنوعی: بهتر است به وضعیت درون خود توجه کنی و طوری عمل کنی که دیگر هیچ چیزی جز یاد خدا در آن نماند و غبار ناامیدی و بی‌خبری از دل پاک شود.
این است شرط روزه اگر مرد روزه‌ای
گرچه ز روی عقل یکی گفتم از هزار
هوش مصنوعی: این شرط روزه است که اگر کسی روزه بگیرد، حتی اگر از طریق عقل به یک چیز برسد، باز هم باید از هزار نکته بگذرد. به عبارت دیگر، باید از چالش‌ها و آزمون‌های مختلف عبور کند.
دیگر بسی مخور که هر آن کس که سیر خورد
اعضاش جمله گرسنه گردند و بی قرار
هوش مصنوعی: دیگر زیاد نخور، زیرا هر کس که سیر شود، اعضای بدنش همه گرسنه و بی قرار باقی می‌مانند.
تو خود نشسته تا که کی آید پدید شب
چون شمع جان خویش بسوزی در انتظار
هوش مصنوعی: تو در انتظار نشسته‌ای تا ببینی چه کسی پیدا می‌شود، در حالی که مانند شمع جان خود را می‌سوزانی.
تا خوان و نان بسازی از غایت شره
گویی دو چشم تو شود از هر سویی چهار
هوش مصنوعی: برای اینکه سفره‌ای بچینی و نانی درست کنی، به قدری دلبستگی و شور و شوق داری که چشمانت از همه سو به چهار سمت می‌نگرد.
چندان خوری که دم نتوانی زد از گلو
ور دم زنی برآورد آن دم ز تو دمار
هوش مصنوعی: هر قدر می‌خواهی بخور که نتوانی دم از گلو بیرون بیاوری، و اگر دم بزنی، آن دمی که می‌زنی باعث نابودیت خواهد شد.
صد بار باشدت چو شکم‌پر شد از طعام
حالی ز پشت تو همه باز اوفتاد بار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی انسان از خوردن خوراکی‌ها سیر و پر می‌شود، دیگر نمی‌تواند بار سنگینی را حمل کند و همه چیز به دوش او می‌افتد. به عبارت دیگر، در زمان سیر شدن، فرد قادر به انجام کارهای سنگین و طاقت‌فرسا نیست.
این روزه نیست گر شرف روزه بایدت
بیرون شوی ز تویی تو بر مثال مار
هوش مصنوعی: این روزه نیست، اگر واقعا می‌خواهی به مقام والای روزه‌داری برسی، باید از خودخواهی و خودبینی خود جدا شوی و مانند ماری که پوست می‌اندازند، به یک حالت جدید و بازسازی‌شده دست پیدا کنی.
مویت سپید گشت و دل تو سیاه شد
تا کی کند سپیدگری ای سیاه کار
هوش مصنوعی: موهای تو سفید شدند و دل تو پر از غم و ناراحتی شد. تا کی می‌خواهی به این کارهای زشت ادامه دهی؟
یارب به حق طاعت پاکان پاک دل
یارب به حق روزهٔ مردان روزه‌دار
هوش مصنوعی: ای خدا، به حق بندگان نیکوکاری که دل‌های پاک دارند، و به حق روزه‌داران، به من توجه کن و رحمت بفرما.
کز هرچه دیده‌ای تو ز عطار ناپسند
کانرا نبوده‌ای تو به وجهی پسند کار
هوش مصنوعی: هر چیزی که تو از عطار دیده‌ای، ناپسند است، زیرا تو هیچ چیزی را به صورت پسندیده در نظر نگرفته‌ای.
چون با در تو گشت و پشیمان شد از گناه
وز فعل خویش خیره فروماند و شرمسار
هوش مصنوعی: وقتی که با در تو روبرو شد، از گناه خود پشیمان شد و از کارهایی که انجام داده بود، در حیرت و شرمندگی فرو رفت.
عفوش کن و ببخش تو دانی که لایق است
تا جرم آفریده کرم ز آفریدگار
هوش مصنوعی: ببخش و عفو کن، زیرا تو می‌دانی که این کار شایسته است، چرا که مخلوقی که خطا کرده، از جانب آفریدگار خود کرامت و بزرگی دارد.