بخش ۸ - حکایت
به نزد خانهٔ دستور کشور
وثاقی مختصر بگرفت بی در
همیمالید سالی بیشتر عور
تن خود را بدان دیوار دستور
ز نزدیکان یکی میدید از دور
به عالم فاش گشت این راز مستور
وزیر شهر شروان مرد را گفت
«چه مقصود است ترا بر خاک ما خفت؟»
جوابش داد و گفت «ای چشمهٔ نور
ز رخسار تو بادا چشم بد دور
یکی دلخستهام، ای صدر عالم
نمیداند کسی اسرار حالم
چو فر دولت اندر خانهٔ تست
دل من مرغ دام و دانهٔ تست
همیمالم تن خود را به دیوار
مگر روزی دهی در خانهام بار!»
خوش آمد این سخن در گوش جانش
ز زر پر کرد دامان و دهانش
مقرّب گشت حضرت را چنان شد
که حکمش بر همه شروان روان شد
اگر خواهد کسی تا میر گردد
به گرد پادشاه و میر گردد
بخش ۷ - نصیحت گفتن باز بلبل را درآمدن بحضرت سلیمان علیه السلام و ملازمت شاه عادل عالم کردن: سپاه روز روشن چون برآمدبخش ۹ - جواب دادن بلبل باز را و استغنا نمودن او: جوابش داد هشیار سخنگوی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به نزد خانهٔ دستور کشور
وثاقی مختصر بگرفت بی در
هوش مصنوعی: در نزد خانهٔ وزیر کشور، وثاقی (یا وثیق)، با جزئیات مختصری بدون در انتظار بود.
همیمالید سالی بیشتر عور
تن خود را بدان دیوار دستور
هوش مصنوعی: سالهاست که بدن خود را به این دیوار میمالد و کوشش میکند تا حاکمیتش را بر آن تحمیل کند.
ز نزدیکان یکی میدید از دور
به عالم فاش گشت این راز مستور
هوش مصنوعی: یک نفر از نزدیکان را از دور میدید که این راز پنهان به طور واضح فاش شد.
وزیر شهر شروان مرد را گفت
«چه مقصود است ترا بر خاک ما خفت؟»
هوش مصنوعی: وزیر شهر شروان از مردی پرسید: «چرا بر زمین ما دراز کشیدهای؟ هدف تو چیست؟»
جوابش داد و گفت «ای چشمهٔ نور
ز رخسار تو بادا چشم بد دور
هوش مصنوعی: او پاسخ داد و گفت: «ای منبع روشنی، امیدوارم که چشم بد از چهرهٔ تو دور باشد.»
یکی دلخستهام، ای صدر عالم
نمیداند کسی اسرار حالم
هوش مصنوعی: من دلی پر از غم دارم و کسی نمیداند که در درونم چه رازی نهفته است، حتی تو که بالاترین مقام را داری.
چو فر دولت اندر خانهٔ تست
دل من مرغ دام و دانهٔ تست
هوش مصنوعی: زمانی که خوشحالی و سعادت به خانهات آمده است، دل من همچون پرندهای است که در دام و دانهای که تو فراهم کردهای گرفتار شده است.
همیمالم تن خود را به دیوار
مگر روزی دهی در خانهام بار!»
هوش مصنوعی: من به هر طریقی سعی میکنم تا وجودم را به دیوار فشار دهم، شاید روزی تو به خانهام چیزی بدهی!
خوش آمد این سخن در گوش جانش
ز زر پر کرد دامان و دهانش
هوش مصنوعی: این سخن به دل و جان او خوشایند آمد و باعث شد که دامن و دهانش پر از طلا و نعمت شود.
مقرّب گشت حضرت را چنان شد
که حکمش بر همه شروان روان شد
هوش مصنوعی: حضرت به مقام بالایی رسید و فرمانش بر تمام موجودات جاری شد.
اگر خواهد کسی تا میر گردد
به گرد پادشاه و میر گردد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد که به مقام و منزلتی برسد و در نزد پادشاه قدر و منزلت پیدا کند، باید تلاش کند و سختیها را به جان بخرد.
حاشیه ها
1388/04/27 10:06
رسته
بیت: 1
غلط: وتاقی
درست: وثاقی
نوع غلط : تایپی
بیت: 10
غلط: شیروان
درست: شروان
دلیل تصحیح: وزنی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.