گنجور

بخش ۵ - گفتار بلبل با گل و غنیمت دانستن وصال

به گل بلبل همی گفت ای دل افروز
چراغ مهربانی را برافروز
بیا کامشب شب ناز و نیاز است
چو زلف ماهرویان شب دراز است
غنیمت دان شبی با یار تا روز
به هم گفتن بسی اسرار جان سوز
دو یار مهربان چون راز گویند
حکایتهای رفته باز گویند
بهشت جاودان جز آن نفس نیست
ولی کس را بدان دم دسترس نیست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به گل بلبل همی گفت ای دل افروز
چراغ مهربانی را برافروز
هوش مصنوعی: بلبل به گل می‌گوید: ای منبع شادی، چراغ محبت را روشن کن.
بیا کامشب شب ناز و نیاز است
چو زلف ماهرویان شب دراز است
هوش مصنوعی: امشب شبی است پر از عشق و محبت، چون تاریکی شب مثل زلف زیبای دختران است.
غنیمت دان شبی با یار تا روز
به هم گفتن بسی اسرار جان سوز
هوش مصنوعی: فرصت را غنیمت بشمار و شبی را با معشوق بگذران، زیرا در این لحظه می‌توان به بیان رازهای عمیق و دردناک جان پرداخت.
دو یار مهربان چون راز گویند
حکایتهای رفته باز گویند
هوش مصنوعی: دو دوست صمیمی زمانی که با هم صحبت می‌کنند، خاطرات و داستان‌های گذشته را با محبت و عشق برای یکدیگر روایت می‌کنند.
بهشت جاودان جز آن نفس نیست
ولی کس را بدان دم دسترس نیست
هوش مصنوعی: بهشت ابدی فقط در درون نفس انسان وجود دارد، اما هیچ‌کس به آن به راحتی دسترسی ندارد.