بخش ۴ - رفتن باز بطلب بلبل و خواندن او را بسلیمان
روان شد باز تند و تیز منقار
بخون بلبل زار کم آزار
به زهر آلوده کرده تیغ و چنگال
به هیبت بازگسترده پر و بال
بساط خدمت سلطان ببوسید
ز سر تا پای خود جوشن بپوشید
چنان مستغرق فرمان شه شد
بجای پا سرش بر خاک ره شد
نشان بندهٔ مقبل همان است
که پیش از کار کردن کاردان است
ز مهتر کار فرمودن ز کهتر
بجان کوشیدن اندر کار مهتر
هر آن کهتر که داند حق شناسی
ازو هرگز نیاید ناسپاسی
هر آن کهتر که او عقل و ادب داشت
مدام اندر وفاشوق و طلب داشت
هر آن کهتر که با مهتر ستیزد
چنان افتد که هرگز برنخیزد
پی فرمان گرفت آمد به بستان
چو مستان بود بلبل درگلستان
هوا چون نافهٔ مشگین معطر
چمن چون عالم علوی منور
میان خود به عیش گل ببسته
چو بلبل را بدو تقوی شکسته
صفای گلستان از بی بقائی
نوای بلبلان از بی نوائی
به گوشش نالهٔ بلبل خوش آمد
به چشمش رنگ و بوی گل خوش آمد
به چرخ آورد یک دم باز را عشق
به بست از گفت و گو دم باز را عشق
چو باز آمد به خود از بیخودی باز
به خون بلبلان در کار شد باز
بخش ۳ - فرستادن سلیمان(ع) باز را باحضار بلبل ومراعات او ازتشویش: ز مرغان چون سلیمان قصه بشنیدبخش ۵ - گفتار بلبل با گل و غنیمت دانستن وصال: به گل بلبل همی گفت ای دل افروز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روان شد باز تند و تیز منقار
بخون بلبل زار کم آزار
هوش مصنوعی: پرندهای با نوک تیز و سریع به هزاران دردسر و مشکل در زندگی اشاره میکند. او با وجود سختیها و رنجها، زودتر از همیشه به آرامش میرسد و میخواهد که کمتر از بلبلان غمگین رنج ببرد.
به زهر آلوده کرده تیغ و چنگال
به هیبت بازگسترده پر و بال
هوش مصنوعی: تیغ و چنگال به زهر آلوده شده است، و در این حال، پر و بالش را به شکل و هیبت یک باز گشوده است.
بساط خدمت سلطان ببوسید
ز سر تا پای خود جوشن بپوشید
هوش مصنوعی: برای خدمت به سلطان، از سر تا پای خود را در زره محافظت کرد و به او احترام گذاشت.
چنان مستغرق فرمان شه شد
بجای پا سرش بر خاک ره شد
هوش مصنوعی: آن چنان در فرمان شاه غرق شد که به جای پا، سرش بر خاک راه افتاد.
نشان بندهٔ مقبل همان است
که پیش از کار کردن کاردان است
هوش مصنوعی: اگر کسی به خوبی کارش را انجام دهد و موفق باشد، نشانهاش همان چیزی است که قبل از شروع به کارش، مشخص بود که در آن کار مهارت دارد.
ز مهتر کار فرمودن ز کهتر
بجان کوشیدن اندر کار مهتر
هوش مصنوعی: برای انجام کارهای بزرگ، باید از افراد با تجربه و با مقام بالا راهنمایی گرفت، در حالی که برای کارهای کوچکتر باید با تلاش و جانفشانی در کار مشغول شد.
هر آن کهتر که داند حق شناسی
ازو هرگز نیاید ناسپاسی
هوش مصنوعی: هر کسی که حقشناسی را بلد باشد، هرگز ناشکری نخواهد کرد.
هر آن کهتر که او عقل و ادب داشت
مدام اندر وفاشوق و طلب داشت
هوش مصنوعی: هر کسی که عقل و فرهنگ داشته باشد، همیشه در پی عشق و خواستههای خود است.
هر آن کهتر که با مهتر ستیزد
چنان افتد که هرگز برنخیزد
هوش مصنوعی: هر کسی که با شخص بزرگتر و مهمتر از خود به مقابله و ستیز بپردازد، به گونهای دچار مشکل خواهد شد که نمیتواند از آن برآید یا دوباره به حالت اول خود برگردد.
پی فرمان گرفت آمد به بستان
چو مستان بود بلبل درگلستان
هوش مصنوعی: با دریافت دستور، به باغ آمد و مانند Mستانان، بلبل در گلستان خوشحال و شاداب بود.
هوا چون نافهٔ مشگین معطر
چمن چون عالم علوی منور
هوش مصنوعی: هوا مانند عطر خوش نافه، خوشبوست و چمن همچون دنیای ملکوتی و روشن به نظر میرسد.
میان خود به عیش گل ببسته
چو بلبل را بدو تقوی شکسته
هوش مصنوعی: در دل خود مشغول لذت و شادی است، مانند بلبل که به گل نزدیک شده، اما در عین حال تقوای خود را از دست داده است.
صفای گلستان از بی بقائی
نوای بلبلان از بی نوائی
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت گلستان به دلیل عدم وجود ثبات و ماندگاری است و آواز قناریها نیز به خاطر بیپولی و سختی زندگیشان به گوش میرسد.
به گوشش نالهٔ بلبل خوش آمد
به چشمش رنگ و بوی گل خوش آمد
هوش مصنوعی: صدای نالهٔ پرنده برای او دلنشین است و رنگ و عطر گلها نیز برای چشمانش جذاب و خوشایند است.
به چرخ آورد یک دم باز را عشق
به بست از گفت و گو دم باز را عشق
هوش مصنوعی: عشق توانست یک لحظه با چرخش خود، باز را به حرکت درآورد و بستن را که ناشی از گفت و گو بود، به فراموشی بسپارد.
چو باز آمد به خود از بیخودی باز
به خون بلبلان در کار شد باز
هوش مصنوعی: وقتی به خود آمد و از حالت بیخودی خارج شد، دوباره به بررسی و تحلیل دلایل گریه بلبلان مشغول شد.