بخش ۳۵ - آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست
بیا ای هدهد صاحب هدایت
چه داری تا خبر از هر ولایت
قباپوشی ولی دردی نداری
گله داری ولی مردی نداری
ز تن بیرون کن و کن خاک بر سر
قبائی بی بقا تاج مزور
کسی باشد سزای تاجداری
که باشد در تبارش شهریاری
کسی باشد سزای قرب شاهی
که باشد لائق فر الهی
سر اهل امل گر تاجدار است
بیندیش آن برای تاجدار است
مرقع پوشی و تاج مرصع
مرصع نی مناسب با مرقع
طریق تاجداری عقل و دادست
ترا حاصل بدست از جمله بادست
ترا چون بر سر کوهست خورشید
چه میداری بروز رفته امید
بپرهان بر درخت زندگانی
وگرنه بی هنر اینجا بمانی
ترا همت بقدر هستی خویش
مرا همت بقدر از آسمان بیش
بمرداری فرود آوردهٔ سر
چرا ننهی ز دانش بر سر افسر
کسان رنجند ز رنگ و بوی مردار
نگه دارند مشام از گند مردار
من آن مرغم که مینالم بگلزار
تو آن مرغی که میخاری سر خار
تو کردی بی وفائی با سلیمان
منش هستم دعاگو با دل و جان
مگر نشنیدهٔ ای مرغ کوچک
خلاف امریا شد نامبارک
تو تا در بند گی بی جان نگردی
قبول حضرت سلطان نگردی
مرا از دور رمزی مینمایند
مرا پیوسته درها میگشایند
نشینی بر سر پا سر کشیده
سر و پایت برون هر سو بریده
روا دای که رندان خرابات
برند از خون تو سازند طلسمات
ملوک ملک عالم چون سکندر
ز بهر داد دارند تاج بر سر
برو از سر بنه این تاج بیداد
که بی دادی دهد هر تاج بر باد
بخش ۳۴ - نصیحت پذیرفتن موش خوار: ز من پندی فرا گیر ای خردمندبخش ۳۶ - جواب دادن هدهد بلبل را و اجازت دادن بلبل را: به بلبل گفت هدهدکای پریشان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ای هدهد صاحب هدایت
چه داری تا خبر از هر ولایت
هوش مصنوعی: بیا ای هدهد، تو که هدایتگر هستی، چه چیزی داری که از همه جا خبر بدهی؟
قباپوشی ولی دردی نداری
گله داری ولی مردی نداری
هوش مصنوعی: ظاهر زیبا و آراستهای داری، اما در دل خود غمی احساس نمیکنی. برای ناگفتهها و مشکلاتت هواداری نداری و در کنار این مشکلات، کسی را برای حمایت و کمک پیدا نمیکنی.
ز تن بیرون کن و کن خاک بر سر
قبائی بی بقا تاج مزور
هوش مصنوعی: از بدن خود جدا شو و خاک بر سر لباس بیارزشت بپاش. تاج فریبندهای که به تو وعده داده شده است، بیفایده است.
کسی باشد سزای تاجداری
که باشد در تبارش شهریاری
هوش مصنوعی: شخصی که شایستهی پادشاهی است، باید نسبی از خاندان سلطنتی و فرمانروایی داشته باشد.
کسی باشد سزای قرب شاهی
که باشد لائق فر الهی
هوش مصنوعی: فردی شایسته مقام و جایگاه بلند است که در خور نعمتهای الهی باشد.
سر اهل امل گر تاجدار است
بیندیش آن برای تاجدار است
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال امید و آرزو باشد و به آن سمت حرکت کند، باید توجه داشته باشد که این آرزوها و تلاشها برای کسانی است که در مقام و موقعیت بالایی هستند و نباید فراموش کرد که به این خاطر، ممکن است دچار توهم شوند.
مرقع پوشی و تاج مرصع
مرصع نی مناسب با مرقع
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که لباس ساده و دستدوزی به تن دارد، شایستهی ناز و زیورهای گرانبها نیست. به عبارتی دیگر، اگر کسی در وضعیتی ساده و بیتزیین زندگی میکند، نباید انتظار داشته باشد که با زینتهای افراطی و تجملات روبهرو شود. این موضوع اشاره به تناسب و هماهنگی میان ظاهر و مقام یا وضعیت دارد.
طریق تاجداری عقل و دادست
ترا حاصل بدست از جمله بادست
هوش مصنوعی: راه رسیدن به تاج و تخت، خرد و انصاف است و از این دو ویژگی، تو بهرهمند شدهای.
ترا چون بر سر کوهست خورشید
چه میداری بروز رفته امید
هوش مصنوعی: تو که در اوج قرار داری و به مانند خورشید بر فراز کوه نشستهای، چرا نگران از رفتن امید هستی؟
بپرهان بر درخت زندگانی
وگرنه بی هنر اینجا بمانی
هوش مصنوعی: زندگی شما بستگی به تلاش و کوشش دارد؛ اگر برای پیشرفت و بهبود خود اقدام نکنی، در اینجا بدون داشتن مهارت و توانایی باقی خواهی ماند.
ترا همت بقدر هستی خویش
مرا همت بقدر از آسمان بیش
هوش مصنوعی: سعی و تلاش تو به اندازهای است که وجودت گنجایش دارد، و تلاش من هم به اندازهای است که فراتر از آسمانهاست.
بمرداری فرود آوردهٔ سر
چرا ننهی ز دانش بر سر افسر
هوش مصنوعی: چرا از دانشی که بر سرت سنگینی میکند، رها نمیشوی در حالی که سختیها و مشکلات به تو فشار میآورند؟
کسان رنجند ز رنگ و بوی مردار
نگه دارند مشام از گند مردار
هوش مصنوعی: برخی از افراد به خاطر رنگ و بوی نامطبوع مردار رنج میبرند و بلافاصله از بوی بد آن دوری میکنند تا خود را از آلودگی و ناخوشایندی آن دور نگه دارند.
من آن مرغم که مینالم بگلزار
تو آن مرغی که میخاری سر خار
هوش مصنوعی: من همان پرندهام که در گلزار تو ناله میزنم، و تو آن پرندهای هستی که به خار گرفتار آمدهای.
تو کردی بی وفائی با سلیمان
منش هستم دعاگو با دل و جان
هوش مصنوعی: تو به سلیمان بیوفایی کردی، اما من با دلی پاک و جان خود برایت دعا میکنم.
مگر نشنیدهٔ ای مرغ کوچک
خلاف امریا شد نامبارک
هوش مصنوعی: آیا تو حرفهای نامناسب این افراد را نشنیدهای، ای پرنده کوچک؟
تو تا در بند گی بی جان نگردی
قبول حضرت سلطان نگردی
هوش مصنوعی: تا زمانی که در سختی و مشکلات نباشی و خود را وابسته به دنیا کنی، نمیتوانی به مقام و محبوبیت واقعی در درگاه خدا دست یابی.
مرا از دور رمزی مینمایند
مرا پیوسته درها میگشایند
هوش مصنوعی: از دور، نشانهای از خود را به من نشان میدهند و به طور مداوم دریچههایی به روی من باز میشود.
نشینی بر سر پا سر کشیده
سر و پایت برون هر سو بریده
هوش مصنوعی: تو بر روی پا نشستهای و سر و پای تو به هر سو کشیده شده و از هم جدا شده است.
روا دای که رندان خرابات
برند از خون تو سازند طلسمات
هوش مصنوعی: اگر به شاد و خوشگذرانها اجازه دهی تا از احساسات عمیق تو بهرهبرداری کنند، ممکن است از درد و رنج تو برای ایجاد جادوها و افسونها استفاده کنند.
ملوک ملک عالم چون سکندر
ز بهر داد دارند تاج بر سر
هوش مصنوعی: پادشاهان و rulers به مانند سکندر، برای برقراری عدالت و نظم، تاجی بر سر دارند.
برو از سر بنه این تاج بیداد
که بی دادی دهد هر تاج بر باد
هوش مصنوعی: برو و این تاج ظلم را از سرت بردار، چون بدون انصاف، هر تاجی به سرنگونی خواهد انجامید.
حاشیه ها
1389/12/24 14:02
علی حاجی بلند
بیت 2
گله غ
کله ص
بیت 20
داری