بخش ۳۴ - نصیحت پذیرفتن موش خوار
ز من پندی فرا گیر ای خردمند
عتاب و خشم را بر پای نه بند
کلاه فاقه را بر فرق سر نه
بدان حرصی که باشد کمترش ده
ز قهرش دیدهٔ پر فتنه بر دوز
چو باد انش به بی خوابی بیاموز
مسلط کن برو صیاد خود را
بجای نان مده پالوده بد را
گر او را خوار کردی همچو یوسف
عزیز مصر کردی همچو یوسف
ببسته سدهٔ فر سعادت
بیان عالم الغیب و شهادت
مشعبد وار زیر حقه دارد
نه چندان مهره کانراکس شمارد
بهر یاری که وقتش اقتضا کرد
بدزدد مهرهٔ عمر زن و مرد
همی گردند پیاپی گردش او
دو چاکر در رهش رومی و هندو
زمین سفلیان را آسمان است
سرای علویان را آستان است
بگوش هوش بشنو این سخن را
فدای این سخن کن جان و تن را
چو فرصت هست کاری بیشتر بود
پشیمانی گر آید کی کند سود
چراغ دل ز شمع جان برافروز
اصول علم استادان بیاموز
به جان گر خدمت استاد کردی
ز خدمت برخوری استاد گردی
ولی اندیشهٔ تو آن ندارد
معما گفتن تو جان ندارد
بخش ۳۳ - مجادله کردن بلبل با موش خوار و جواب او: بیا ای مرغ نابالغ کجائیبخش ۳۵ - آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست: بیا ای هدهد صاحب هدایت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز من پندی فرا گیر ای خردمند
عتاب و خشم را بر پای نه بند
هوش مصنوعی: ای انسان خردمند، از من یاد بگیر: خشم و عتاب را مهار کن و اجازه نده که بر تو چیره شوند.
کلاه فاقه را بر فرق سر نه
بدان حرصی که باشد کمترش ده
هوش مصنوعی: کلاه نو را بر سر بگذار، اما نه از سر حرص و طمع که کم و کاستی آن را احساس کنی.
ز قهرش دیدهٔ پر فتنه بر دوز
چو باد انش به بی خوابی بیاموز
هوش مصنوعی: از خشم او، چشم پر از طمع به خواب نمیرود، مثل باد، به بیخوابی آموختهام.
مسلط کن برو صیاد خود را
بجای نان مده پالوده بد را
هوش مصنوعی: او را به تسلط درآور و به او یاد بده که به جای نان، دیگران را فریب ندهد.
گر او را خوار کردی همچو یوسف
عزیز مصر کردی همچو یوسف
هوش مصنوعی: اگر او را تحقیر کنی، مثل یوسف او را عزیز و محترم میکنی.
ببسته سدهٔ فر سعادت
بیان عالم الغیب و شهادت
هوش مصنوعی: زمانی به پایان رسیده که خوشبختی و سعادت درهای خود را به روی انسانها گشوده است، و علم غیب و واقعیتهای بشری را در این باره معرفی میکند.
مشعبد وار زیر حقه دارد
نه چندان مهره کانراکس شمارد
هوش مصنوعی: زیر حقه مشعلی وجود دارد که نمیتوان آن را به سادگی با چند مهره معمولی مقایسه کرد. این اشاره به وجود چیزی با ارزش و قابل توجه دارد که به راحتی قابل شمارش یا ارزیابی نیست.
بهر یاری که وقتش اقتضا کرد
بدزدد مهرهٔ عمر زن و مرد
هوش مصنوعی: هر گاه کمکی لازم بود، زمان آن است که از زندگی و فرصتهای عمر زن و مرد بهرهبرداری شود.
همی گردند پیاپی گردش او
دو چاکر در رهش رومی و هندو
هوش مصنوعی: دو خادمی که به دنبالش هستند، بیوقفه در حال حرکتاند؛ یکی رومی و دیگری هندی.
زمین سفلیان را آسمان است
سرای علویان را آستان است
هوش مصنوعی: زمین، خانه و محل زندگی مردم ستمدیده و پایینرده است، در حالی که آسمان، برای آنها فراتر از این دنیا است. اما برای اهل فضیلت و نیکوکار، سرای علویان، همچون یک درگاه و آستانی است که به جایی مقدس و با ارزش منتهی میشود.
بگوش هوش بشنو این سخن را
فدای این سخن کن جان و تن را
هوش مصنوعی: با دقت و توجه به این سخن گوش فرا ده و جان و بدن خود را فدای این کلام ارزشمند کن.
چو فرصت هست کاری بیشتر بود
پشیمانی گر آید کی کند سود
هوش مصنوعی: وقتی که فرصت برای انجام کار وجود دارد، بهتر است کار را انجام دهیم، زیرا اگر بعدها پشیمان شویم، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
چراغ دل ز شمع جان برافروز
اصول علم استادان بیاموز
هوش مصنوعی: دل خود را مانند شمعی روشن کن و از استادان درس علم و دانش را یاد بگیر.
به جان گر خدمت استاد کردی
ز خدمت برخوری استاد گردی
هوش مصنوعی: اگر با جان و دل به استاد خود خدمت کنی، در نتیجه به مقام و مرتبهای همچون استاد خواهی رسید.
ولی اندیشهٔ تو آن ندارد
معما گفتن تو جان ندارد
هوش مصنوعی: اما فکر تو به گونهای نیست که بتواند معما بگوید، زیرا جان و روحی در آن وجود ندارد.
حاشیه ها
1388/04/27 11:06
رسته
بیت: 4
غلط: بالوده
درست: پالوده
نوع غلط: تایپی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد با تذکر این نکته که غلط اصلاً «بالوه» بود نه «بالوده».