بخش ۳۱ - مجادلهٔ بلبل با طاووس و تسلیم شدن طاووس به وی
بیا ای مرغ رنگین جامه بیبو
سر تُرکانه داری پای هندو
تنی پوشیده داری جان عریان
لب پرخنده داری چشم گریان
ز روی آینه نزدودهای زنگ
لباس آینه کردی بهصد رنگ
اگر زر میکند آهن زر اندود
نگیرد آهن از زر رنگ نابود
به زیور کی شود چون ماه تو زشت؟
به ضرب مشت چون گردد برانگشت؟
چرا این رنگ بیبو میفروشی؟
چرا پای خود از مردم نپوشی؟
سراسر خویشتن را مینمایی
ولیکن گر به قاف بیوفایی
به از ناموس باشد نام ناموس
به از طاووس باشد پای طاووس
ببین خود را و از هستی برون آی
به کوی نیستی بخرام و میپای
اگر پای سیاهت یاد بودی
به جلوه کی دل تو شاد بودی؟
چو بلبل جامهٔ رنگین بینداز
مرقعپوش شو مانندهٔ باز
نه رنگت ماند و نی بال و نی پر
مشو مغرور این رنگ مزوّر
چه عزت میرسد از عزت آن؟
که پرت مینهند بر سر امینان؟
چه نفع آمد بگو ای مرغ خوش باش؟
در حمام را از نقش نقاش؟
به رنگ خویشتن مغرور گشتی
ز قرب حضرت شه دور گشتی
همه رنگی ز ما بویی نداری
همه بویی ز ما بویی نداری
بخش ۳۰ - المقاله: تو طوطی قفس را تا نمیریبخش ۳۲ - نصیحت بلبل طاوس را به قطع کردن زینت: برو طاوس شهوت را ببر سر
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ای مرغ رنگین جامه بیبو
سر تُرکانه داری پای هندو
هوش مصنوعی: بیا ای پرندهی زیبا و رنگارنگ که بوی خوبی نداری، میتوانی با پای هندوستانی به اینجا بیایی.
تنی پوشیده داری جان عریان
لب پرخنده داری چشم گریان
هوش مصنوعی: تو بدنی پوشیده و ظاهری موجه داری، اما درون تو خالی و بیپوشش است. در حالی که لبخندی بر چهرهات نشسته، چشمانت از غم و اشک پر شدهاند.
ز روی آینه نزدودهای زنگ
لباس آینه کردی بهصد رنگ
هوش مصنوعی: شما با دقت و ظرافت خاصی آینه را تمیز کردهاید و لباس آن را به رنگهای زیبا و متفاوتی آذین بستهاید.
اگر زر میکند آهن زر اندود
نگیرد آهن از زر رنگ نابود
هوش مصنوعی: اگر آهن را با طلا بپوشانند، هرگز نمیتواند رنگ واقعی طلا را به خود بگیرد و در نهایت همان آهن باقی میماند.
به زیور کی شود چون ماه تو زشت؟
به ضرب مشت چون گردد برانگشت؟
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که تو زشتی، وقتی که به زیبایی ماه آراستهای؟ آیا با یک ضربه به دست، میتوانی زیبایی را از بین ببری؟
چرا این رنگ بیبو میفروشی؟
چرا پای خود از مردم نپوشی؟
هوش مصنوعی: چرا این عطر بیخاصیت را به فروش میرسانی؟ چرا نمیخواهی به مردم نزدیکتر شوی و از آنها فاصله بگیری؟
سراسر خویشتن را مینمایی
ولیکن گر به قاف بیوفایی
هوش مصنوعی: تمام وجود خود را به نمایش میگذاری، اما اگر در قاف عشق بیوفا باشی، بیفایده است.
به از ناموس باشد نام ناموس
به از طاووس باشد پای طاووس
هوش مصنوعی: بهتر است که به جای ناموس، به نام آن احترام بگذاریم و همچنین بهتر است به جای زیبایی ظاهری، به ارزشهای درونی توجه کنیم.
ببین خود را و از هستی برون آی
به کوی نیستی بخرام و میپای
هوش مصنوعی: خودت را خوب بشناس و از دنیای مادی فاصله بگیر، به جایی برو که در آن هیچچیزی وجود ندارد و از لذت زندگی بهرهمند شو.
اگر پای سیاهت یاد بودی
به جلوه کی دل تو شاد بودی؟
هوش مصنوعی: اگر سایهی سیاه تو به یاد من باشد، چگونه میتوانی با دل شاد زندگی کنی؟
چو بلبل جامهٔ رنگین بینداز
مرقعپوش شو مانندهٔ باز
هوش مصنوعی: وقتی بلبل لباسهای رنگارنگی را میبیند، به مرقعپوشی تبدیل میشود، پس مانند باز باش و با آزادگی پرواز کن.
نه رنگت ماند و نی بال و نی پر
مشو مغرور این رنگ مزوّر
هوش مصنوعی: نه چهرهات باقی مانده و نه بال و پر داری؛ مغرور نشو به این ظواهر فریبنده.
چه عزت میرسد از عزت آن؟
که پرت مینهند بر سر امینان؟
هوش مصنوعی: چه افتخاری از عزت او به دست میآید؟ که کسانی را که قابل اعتماد هستند، به این صورت مورد آزمایش یا بیاحترامی قرار میدهند؟
چه نفع آمد بگو ای مرغ خوش باش؟
در حمام را از نقش نقاش؟
هوش مصنوعی: ای مرغ خوشحال، چه سودی دارد که به تو بگویم خوش باش؟ در حالی که در حمام، دیوار را نقاشی کردهاند؟
به رنگ خویشتن مغرور گشتی
ز قرب حضرت شه دور گشتی
هوش مصنوعی: به خاطر خودخواهیات و فریب رنگ و لعاب زندگی، از نزدیکی و محبت به پیشوای بزرگ دور شدهای.
همه رنگی ز ما بویی نداری
همه بویی ز ما بویی نداری
هوش مصنوعی: ما به همه رنگها و جلوهها آراستهایم، اما تو هیچ صدایی از ما نمیشنوی و هیچ ارتباطی با ما برقرار نمیکنی.