بخش ۲۸ - خطاب بلبل به طوطی و نصیحت کردن او را بخدمت پیر
به طوطی گفت ای مرغ شکرخوار
تو هرگز بودهٔ با من جگرخوار
فصاحت میفروشی بی ملاحت
ملاحت باید آنگه بس فصاحت
تو را گر طبع زیرک یار دیدند
به قهر از صحبت یاران بریدند
چو استاد سخن بگشاد چشمت
بروی آینه افتاد چشمت
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی
تو در آیینه دیدی روی خود را
نداری دیدهٔ عقل و خرد را
دریغا بر سر باطل بماندی
ز استاد سخن غافل بماندی
منه این آینه زین بیشتر پیش
رخ استاد را ز آیینهٔ خویش
تو این آیینه را گر باز دانی
به روی آینه کی باز مانی
اگر در آینه آتش به بینی
هم آیین خود آیینی به بینی
طلب کن خویش را ز آیینه بیرون
قفس بشکن بپر بر اوج گردون
مشو مغرور این نطق مزور
مکن خود را بنادانی هنرور
بسی در کسوت زیبائی خود
که زیبائی چو تو بینند بی حد
به نادانی اگر خود وانمودی
گرفتار قفس هرگز نبودی
اگر علم همه عالم بخوانی
چو بی عشقی ازو حرفی ندانی
به خود رفتن ره نادیده جهلست
به ره رفتن براه رفته سهلست
بخش ۲۷ - مجادلهٔ بلبل با باز که از غرور و پندار کاری بر نیاید جز به خدمت پیر: بیا ای باز تند و تیز پروازبخش ۲۹ - حکایت: شنیدستم من از پیر فتوت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به طوطی گفت ای مرغ شکرخوار
تو هرگز بودهٔ با من جگرخوار
هوش مصنوعی: به طوطی گفتند: ای پرنده خوش صدا، تو هیچ وقت نمیتوانی دردی که من از آن کشیدهام را درک کنی.
فصاحت میفروشی بی ملاحت
ملاحت باید آنگه بس فصاحت
هوش مصنوعی: شما با بیان شیوا و زیبا سخن میگویید، اما برای اینکه گفتارتان تأثیرگذار باشد، باید از جذابیت و لطافت خاصی نیز برخوردار باشید.
تو را گر طبع زیرک یار دیدند
به قهر از صحبت یاران بریدند
هوش مصنوعی: اگر دیگران طرز فکر زیرکانه تو را ببینند، به خاطر قهر تو از معاشرت با دوستانت دور میشوند.
چو استاد سخن بگشاد چشمت
بروی آینه افتاد چشمت
هوش مصنوعی: زمانی که استاد شعر و سخن، درک و بینش خود را به تو نمایان ساخت، ناگهان چشمانت با نگاهی عمیق به آینه خودت برخورد کرد.
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی
هوش مصنوعی: تو در آینهٔ چهرهات خود را میبینی و فکر میکنی که صدای سخن از خودت است.
تو در آیینه دیدی روی خود را
نداری دیدهٔ عقل و خرد را
هوش مصنوعی: تو در آینه به چهرهات نگاه میکنی، اما نمیتوانی چهرهٔ واقعی خود را ببینی و درک عمیقتری از خودت پیدا کنی.
دریغا بر سر باطل بماندی
ز استاد سخن غافل بماندی
هوش مصنوعی: ای کاش بر ستم و نادرستی دچار نمیشدی و از آگاهی و دانش استاد سخن بیبهره نمیماندی.
منه این آینه زین بیشتر پیش
رخ استاد را ز آیینهٔ خویش
هوش مصنوعی: این آینه را بیشتر از این جلو استاد نگذار، زیرا خود را در آینهی خود نمیبیند.
تو این آیینه را گر باز دانی
به روی آینه کی باز مانی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به عمق این آینه نگاه کنی و رازهایش را درک کنی، دیگر نمیتوانی به سادگی به آن نگاه کنی و در آن باقی بمانی.
اگر در آینه آتش به بینی
هم آیین خود آیینی به بینی
هوش مصنوعی: اگر در آینه به آتش نگاه کنی، تجلی خود را در آن میبینی.
طلب کن خویش را ز آیینه بیرون
قفس بشکن بپر بر اوج گردون
هوش مصنوعی: خودت را در آینه جستجو کن و از محدودیتها آزاد شو، سپس به سوی آسمان پرواز کن.
مشو مغرور این نطق مزور
مکن خود را بنادانی هنرور
هوش مصنوعی: به خود نبال و فریب نخور از این گفتار فریبنده، خود را به دانایی نزن و کارهای هنریات را به رخ نکش.
بسی در کسوت زیبائی خود
که زیبائی چو تو بینند بی حد
هوش مصنوعی: بسیارند کسانی که در لباس زیبایی خود پنهان شدهاند، اما زیبایی واقعی مانند تو پیدا نمیشود.
به نادانی اگر خود وانمودی
گرفتار قفس هرگز نبودی
هوش مصنوعی: اگر خود را نادان نشان دهی، هیچگاه در قفس اسیر نمیشوی.
اگر علم همه عالم بخوانی
چو بی عشقی ازو حرفی ندانی
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که دانش و علم را مطالعه کنی، اگر عشق و محبت را تجربه نکنید، هیچ چیز از آن علم نخواهی فهمید.
به خود رفتن ره نادیده جهلست
به ره رفتن براه رفته سهلست
هوش مصنوعی: رفتن به دنیای درون و خودشناسی، کار سختی است و برای کسانی که از علم و آگاهی بیبهرهاند دشوارتر هم میشود. اما پیروی از راههای مشخص و تجربه شده، آسانتر و سادهتر است.