گنجور

بخش ۲۳ - جواب دادن بلبل سلیمان(ع) را که هر مرغ لائق اسرار توحید نیست

جوابش داد و گفت ای چشمهٔ نور
ز رخسار تو بادا چشم بد دور
چه گویم با که گویم این حقیقت
زبان وهم کی داند طبیعت
که باشند این دو سه پژمرده دلها
بمانده پایشان در آب و گلها
طمع از دام و دانه نابریده
شراب وصل دلبر ناچشیده
چو سنگ افسرده اندر بی نیازی
به سر بردند عمر خود به بازی
ندارم بهرهٔ از حال ایشان
از آن ببریده‌ام از قال ایشان
ز مرغان من برای آن رمیدم
که کس را مشتری خود ندیدم
اگر آهی برآرم از دل تنگ
بسوزد بر فلک مریخ و خرچنگ
بدرد زهره حالی زهرهٔ خویش
عطارد خاک سازد بهرهٔ خویش
به چاه افتد مه و گردد چو ماهی
به صحرای وجود ای از تو شاهی
به اقبال تو ای دادار عالم
که باد ابر مرادت کار عالم
بگویم حال مرغان ستمکار
بگویم تا چه داند هر کسی کار
سراسر قصه‌هاشان باز جویم
وز آن پس دانش و اعزاز جویم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جوابش داد و گفت ای چشمهٔ نور
ز رخسار تو بادا چشم بد دور
هوش مصنوعی: او به او پاسخ داد و گفت: ای منبع روشنی، چشم بد از چهرهٔ تو دور باشد.
چه گویم با که گویم این حقیقت
زبان وهم کی داند طبیعت
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه بگویم و به که بگویم، چون این حقیقتی است که تنها ذهنی خیال‌پرداز می‌تواند آن را درک کند.
که باشند این دو سه پژمرده دلها
بمانده پایشان در آب و گلها
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که عده‌ای از افرادی که دل‌هایشان افسرده و غمگین است، هنوز در شرایط سخت و دشوار (مثل آب و گل) باقی مانده‌اند و از جا نرفته‌اند. آنها به نوعی در موقعیت ناخوشایند خود باقی مانده‌اند و به زندگی ادامه می‌دهند.
طمع از دام و دانه نابریده
شراب وصل دلبر ناچشیده
هوش مصنوعی: انسانی که به دنیای مادی و لذت‌های زودگذر وابسته است، هرگز طعمی از عشق حقیقی و وصل محبوب نخواهد چشید. او در پی دانه‌ها و دام‌های دنیا است و از نعمت‌های عمیق‌تر و فراگیرتر بی‌بهره می‌ماند.
چو سنگ افسرده اندر بی نیازی
به سر بردند عمر خود به بازی
هوش مصنوعی: مانند سنگی که بی‌احساس و افسرده است، بدون نیاز به چیزی، زندگی خود را به بطالت و بیهوده‌گویی می‌گذرانند.
ندارم بهرهٔ از حال ایشان
از آن ببریده‌ام از قال ایشان
هوش مصنوعی: من از حال و وضعیت آن‌ها خبر ندارم و از گفتارشان جدا شده‌ام.
ز مرغان من برای آن رمیدم
که کس را مشتری خود ندیدم
هوش مصنوعی: به خاطر این که هیچ کس را پیدا نکردم که به اندازه کافی به من علاقه‌مند باشد، از پرندگان خود دور شدم.
اگر آهی برآرم از دل تنگ
بسوزد بر فلک مریخ و خرچنگ
هوش مصنوعی: اگر از دل گرفته و تنگم آهی بکشمت، این آه آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند آسمان را بسوزاند و حتی سیاراتی مثل مریخ و خرچنگ را تحت تأثیر قرار دهد.
بدرد زهره حالی زهرهٔ خویش
عطارد خاک سازد بهرهٔ خویش
هوش مصنوعی: زهره از حال خود رنج می‌برد و اگر بخواهد، می‌تواند از زیبایی و ویژگی‌های خود بهره‌برداری کند، همان‌طور که عطارد می‌تواند از خاک بهره‌مند شود.
به چاه افتد مه و گردد چو ماهی
به صحرای وجود ای از تو شاهی
هوش مصنوعی: اگر عشق به عمق چاه بیفتد و در دل صحرا مانند ماهی باشد، تو ای محبوب، مقام و منزلتی چون پادشاه داری.
به اقبال تو ای دادار عالم
که باد ابر مرادت کار عالم
هوش مصنوعی: به خاطر شانس و خوشبختی تو ای آفریننده جهان، که بستر زندگی و سرنوشت مردم به وسیله باران و رحمت تو فراهم می‌شود.
بگویم حال مرغان ستمکار
بگویم تا چه داند هر کسی کار
هوش مصنوعی: باید بگویم که حال و روز پرندگان ستمگر چگونه است، ولی آیا هر کس می‌تواند این وضعیت را درک کند و از آن آگاه شود؟
سراسر قصه‌هاشان باز جویم
وز آن پس دانش و اعزاز جویم
هوش مصنوعی: من تمام داستان‌های آنها را پیگیری می‌کنم و پس از آن به دنبال دانش و احترام خواهم بود.

حاشیه ها

1388/04/27 11:06
رسته

بیت: 2
غلط: زبان و هم
درست: زبان وهم
نوع غلط : تایپی
دلیل تصحیح: معنی

بیت: 2
غلط: طبعت
درست: طبیعت
نوع غلط : تایپی

1388/04/27 11:06
رسته

بیت: 13
غلط: قصههاشان
درست: قصه هاشان