بخش ۲ - رفتن مرغان بحضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام و شکایت نمودن از بلبل
شنید ستم که در دور سلیمان
که بد دیو و پری او را بفرمان
نشسته بود روزی بر سر تخت
سعادت یاور و اقبال با تخت
شدند مرغان بدرگاه سلیمان
بر آورده ز دست بلبل افغان
بنالیدند چو نای و می زدند چنگ
گهی بر سر گهی بر سینهٔ تنگ
چو بگشادند همه منقار آمال
بسی بر خاک مالیدند پر و بال
ز بلبل جمله میکردند شکایت
همی گفتند هر یک در حکایت
هر آن رازی که در دل مینهفتند
سلیمان را یکایک باز گفتند
ز بلبل جمله میکردند شکایت
همی گفتند هر یک در حکایت
خطیب مرغها مرغی نزار است
نهاده منبرش بر شاخسار است
لئیمی ترش روی و پر فغانست
ولیکن مرغکی شیرین زبانست
نمیبندد دمی شیرین نفس را
نمیگیرد به چیزی هیچ کس را
همیشه جامهٔ بی رنگ پوشد
ریا و زرق و هستی میفروشد
به صد دستان زهر دستی سرآید
چوهنگام بهار و گل درآید
چودیگی بر سر آتش به جوش است
نمیخسبد همه شب در خروش است
همینوشد شراب آب انگور
همی نالد به زاری همچو طنبور
ز خامی میزند آن قلتبان خوش
که خام آوازه دارد پخته خاموش
چو چشمش گرید آهش کلّه بندد
دهان گل بر او حالی بخندد
قدش پست است و بانگش بس بلند است
خداوندا که او را حیله چنداست
ندارد صبر و باشد بی قرار او
کند از شوق خود را آشکار او
ندارد یک زمان ذوق و حضوری
ز درد عشق هست او ناصبوری
نه بیند هیچ کس رخسارهٔ او
بجز گل کو بود غمخوارهٔ او
وگر نه اختیار از دست بستان
بده ما را خلاص از دست مستان
بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم: به توفیق خدای صانع پاکبخش ۳ - فرستادن سلیمان(ع) باز را باحضار بلبل ومراعات او ازتشویش: ز مرغان چون سلیمان قصه بشنید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنید ستم که در دور سلیمان
که بد دیو و پری او را بفرمان
هوش مصنوعی: در زمان حکومت سلیمان، خبرهایی از ظلم و ستم به گوش او رسید که ناشی از کار دیوان و پریها بود که تحت فرمان سلیمان قرار داشتند.
نشسته بود روزی بر سر تخت
سعادت یاور و اقبال با تخت
هوش مصنوعی: روزی یاور و اقبال بر تخت سعادت نشسته بودند.
شدند مرغان بدرگاه سلیمان
بر آورده ز دست بلبل افغان
هوش مصنوعی: پرندگان به درگاه سلیمان آمدند و از دست بلبل نالهزن، نجات یافتند.
بنالیدند چو نای و می زدند چنگ
گهی بر سر گهی بر سینهٔ تنگ
هوش مصنوعی: آواز دلنوشینی شنیده میشد و افرادی با سازهایی مثل چنگ نغمهها و نالههایی را سر میدادند؛ گاهی صدا را از سر بلند میکردند و گاهی بر سینه خود میکوبیدند.
چو بگشادند همه منقار آمال
بسی بر خاک مالیدند پر و بال
هوش مصنوعی: وقتی که همه آرزوها و امیدها را بیان کردند، بسیاری از آنها به ناامیدی افتادند و از آسمان آمال خود به زمین آمدند.
ز بلبل جمله میکردند شکایت
همی گفتند هر یک در حکایت
هوش مصنوعی: بلبلان همه از درد و رنج خود شکایت میکردند و هر کدام داستانی از مشکلاتشان را تعریف مینمودند.
هر آن رازی که در دل مینهفتند
سلیمان را یکایک باز گفتند
هوش مصنوعی: هر رازی که در دل پنهان کرده بودند، به طور واضح و یکی یکی به سلیمان گفتند.
ز بلبل جمله میکردند شکایت
همی گفتند هر یک در حکایت
هوش مصنوعی: بلبلان به طور کلی شکایت میکردند و هر یک داستان خود را بیان میکردند.
خطیب مرغها مرغی نزار است
نهاده منبرش بر شاخسار است
هوش مصنوعی: خطیب در اینجا به معنای سخنران یا فردی است که سخن میگوید. او بر روی درختی نشسته است و سخنرانی میکند. پرندههایی که او را احاطه کردهاند ضعیف و ناتوان به نظر میرسند. این تصویر نشاندهندهی حالتی است که ممکن است در آن نتوان به خوبی ارتباط برقرار کرد یا سخنان مؤثری را مطرح کرد.
لئیمی ترش روی و پر فغانست
ولیکن مرغکی شیرین زبانست
هوش مصنوعی: هرچند که او چهرهای عبوس و گلهمند دارد، اما به مانند پرندهای با صدایی شیرین و خوش آهنگ سخن میگوید.
نمیبندد دمی شیرین نفس را
نمیگیرد به چیزی هیچ کس را
هوش مصنوعی: در هیچ حالتی نمیتوان لحظهای را که دلانگیز است از دست داد و هیچکس نمیتواند به بهانهای از این لحظات ارزشمند جلوگیری کند.
همیشه جامهٔ بی رنگ پوشد
ریا و زرق و هستی میفروشد
هوش مصنوعی: همیشه لباس بیرنگ و بینقشی به تن دارد، ریا و ظاهرسازی میکند و وجود خود را به نمایش میگذارد.
به صد دستان زهر دستی سرآید
چوهنگام بهار و گل درآید
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش بسیار، در نهایت نتیجهای زیبا و دلنشین به دست خواهد آمد، درست مانند زمانی که در بهار گلها شکوفا میشوند.
چودیگی بر سر آتش به جوش است
نمیخسبد همه شب در خروش است
هوش مصنوعی: آب در حال جوشیدن روی آتش است و تمام شب در حال غلیان و حرکت است، نمیتواند آرام بگیرد.
همینوشد شراب آب انگور
همی نالد به زاری همچو طنبور
هوش مصنوعی: شراب از آب انگور ساخته میشود و در حالی که طنبور ناله میزند و به زاری میافتد، این مایهای برای نشه و شادی میسازد.
ز خامی میزند آن قلتبان خوش
که خام آوازه دارد پخته خاموش
هوش مصنوعی: در لحظهای که فرد نادان و خام از خود بیخود میشود، خود را به نمایش میگذارد، در حالی که کسانی که تجربه و پختگی دارند، سکوت کرده و کمتر خود را نمایان میکنند.
چو چشمش گرید آهش کلّه بندد
دهان گل بر او حالی بخندد
هوش مصنوعی: زمانی که چشمان او میبارند و اشک میریزد، دلش نیز پر از غم میشود و زبانش نمیتواند چیزی بگوید. اما در این حال، بوی خوش گل اطرافش به او حسی از شادی میبخشید.
قدش پست است و بانگش بس بلند است
خداوندا که او را حیله چنداست
هوش مصنوعی: قد او کوتاه است، اما صدایش بسیار بلند و رساست. خدایا، او چه ترفندهایی دارد!
ندارد صبر و باشد بی قرار او
کند از شوق خود را آشکار او
هوش مصنوعی: او بیصبر و پر از اشتیاق است و به خاطر عشقش، احساساتش را به روشنی نشان میدهد.
ندارد یک زمان ذوق و حضوری
ز درد عشق هست او ناصبوری
هوش مصنوعی: در یک لحظه، از شوق و سرخوشی خبری نیست و تنها دردی که از عشق دارم، باعث بیصبریام شده است.
نه بیند هیچ کس رخسارهٔ او
بجز گل کو بود غمخوارهٔ او
هوش مصنوعی: هیچکس جز گل نمیتواند جمال او را ببیند، چون گل همواره غم او را به دوش میکشد.
وگر نه اختیار از دست بستان
بده ما را خلاص از دست مستان
هوش مصنوعی: اگر تو اختیار را از ما بگیری، ما را از چنگ مستی رها کن.
حاشیه ها
1388/04/27 10:06
رسته
بیت: 9
غلط: نزراست
درست: نزار است
دلیل : تایپی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1390/11/14 08:02
هانی
بیت 6 بعد از بیت هفتم تکرار شده است.ز بلبل جمله میکردند شکایت
همی گفتند هر یک در حکایت
1397/05/12 20:08
رامین
لطفا در بیت اول شنید ستم به شنیدستم تصحیح شود.