گنجور

بخش ۱۱ - عجز آوردن بلبل به پیش باز و دستوری طلبیدن او

بدو گفت ای تو هم نیش و توهم نوش
بمن رسوای عالم پرده درپوش
چو کردی لطف و بنمودی بزرگی
چو شیران رحم کن بگذر ز گرگی
مرا بگذار تا بهر سلیمان
بسازم تحفهٔ مدح از دل و جان
که شرط مرد دانا این چنین است
به هر کاری که باشد پیشه این است
خردمندان چو آیند نزد شاهان
به نظم آرند دعای صبحگاهان
سه چیز آید وسیلت نزد شاهان
هنر یا مال یا مرد سخندان
هر آن کس کو تهی‌دستی نماید
همیشه کار او پستی نماید
من از مال و هنر چیزی ندارم
ولی گنج سخن دارم بیارم
به بلبل گفت هین میساز و میرو
ز هر چیزی که داری کهنه و نو
چو ره پیش است ما از پس چرائیم
اگر چه خسته بال و بسته پائیم
بیا تا پای بگشائیم یک ره
به فرق سر به پیمائیم یک ره
زمین بوسیم در بزم جهاندار
دعای دولتش گوئیم صد بار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدو گفت ای تو هم نیش و توهم نوش
بمن رسوای عالم پرده درپوش
هوش مصنوعی: به او گفت: ای تو که هم تلخی و هم شیرینی، من را در دنیا رسوا کردی، اما تو هنوز در سایه پنهان مانده‌ای.
چو کردی لطف و بنمودی بزرگی
چو شیران رحم کن بگذر ز گرگی
هوش مصنوعی: اگر لطف و بزرگی خود را نشان دادی، مانند شیران با رحمت و لطف رفتار کن و از بدی‌ها بگذر.
مرا بگذار تا بهر سلیمان
بسازم تحفهٔ مدح از دل و جان
هوش مصنوعی: اجازه بدهید تا از صمیم قلب و جانم هدیه‌ای در ستایش شما تهیه کنم، مانند هدایایی که برای سلیمان آماده می‌شود.
که شرط مرد دانا این چنین است
به هر کاری که باشد پیشه این است
هوش مصنوعی: شرط انسان باهوش این است که در هر کاری که انجام می‌دهد، به همان شیوه عمل کند.
خردمندان چو آیند نزد شاهان
به نظم آرند دعای صبحگاهان
هوش مصنوعی: وقتی خردمندان به نزد پادشاهان می‌روند، دعای صبحگاهی را به صورت نظم و مرتب بیان می‌کنند.
سه چیز آید وسیلت نزد شاهان
هنر یا مال یا مرد سخندان
هوش مصنوعی: سه چیز می‌تواند به عنوان وسیله‌ای برای نزدیک شدن به شاهان و افراد مهم مورد استفاده قرار گیرد: هنر، ثروت و توانایی سخنوری.
هر آن کس کو تهی‌دستی نماید
همیشه کار او پستی نماید
هوش مصنوعی: هر کسی که خود را به تهیدستی و فقر نشان دهد، همیشه کارش به پستی و حقارت می‌انجامد.
من از مال و هنر چیزی ندارم
ولی گنج سخن دارم بیارم
هوش مصنوعی: من چیزی از مال و هنر ندارم، اما گنجینه‌ای از سخن و کلام دارم که می‌توانم آن را ارائه دهم.
به بلبل گفت هین میساز و میرو
ز هر چیزی که داری کهنه و نو
هوش مصنوعی: به بلبل گفتند که بی‌درنگ به دنبال زیبایی‌ها و لذت‌ها برو و از هر آنچه که داری، چه جدید و چه قدیمی، بهره ببر و استفاده کن.
چو ره پیش است ما از پس چرائیم
اگر چه خسته بال و بسته پائیم
هوش مصنوعی: ما در حال حرکت به سوی جلو هستیم، هرچند که خسته و ناتوان هستیم.
بیا تا پای بگشائیم یک ره
به فرق سر به پیمائیم یک ره
هوش مصنوعی: بیایید تا با هم راهی نو آغاز کنیم و سفری را شروع کنیم که به اوج برسیم.
زمین بوسیم در بزم جهاندار
دعای دولتش گوئیم صد بار
هوش مصنوعی: در جشنی که در حضور پادشاه برپا است، با احترام و ارادت به زمین تعظیم می‌کنیم و به درگاهش دعا می‌کنیم که بارها و بارها روزی و خوشبختی‌اش افزوده شود.