بخش ۳
بعد از این جوهر ندیدم از صفا
من نوشتم سر بی سر نامه را
سر بی سر نامه را کردم عیان
این زمان جویم نخواهد شد روان
محو شد اجزای کل من ز هم
فارغم از خوف و شادی و ز غم
گنج پنهانم درین جسم آمدم
سرواعلانم درین اسم آمدم
من وجود خویش را فانی کنم
در لقای حق به حق باقی کنم
من به اسرار آورم این جسم را
پس به گفتار آورم این رسم را
تا بداند عاشقان سوخته
اسم اعظم گشت در دین دوخته
من برای جمله عالم آمدم
لاجرم در نفس آدم آمدم
من برای راه عشاق آمدم
لاجرم در عشق مشتاق آمدم
جسم خود را در ره حق باختم
سر معنی را به جان بشناختم
اولین وآخرین من بودهام
طاهرین و باطنین من بودهام
من خدایم من خدایم من خدا
فارغم از کبر وکینه وز هوا
سر بی سرنامه را پیدا کنم
عاشقان را در جهان شیدا کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بعد از این جوهر ندیدم از صفا
من نوشتم سر بی سر نامه را
هوش مصنوعی: پس از این، دیگر نتوانستم پاکی و صفا را ببینم و نامهای را بدون عنوان نوشتم، چون خودم را سرگردان احساس میکنم.
سر بی سر نامه را کردم عیان
این زمان جویم نخواهد شد روان
هوش مصنوعی: سر بیسر، یعنی بدون هدف و مقصد، نوشتهای را به وضوح و روشنی بیان کردم. اکنون دیگر روح و جان من در جستجوی آن نوشته نخواهد بود.
محو شد اجزای کل من ز هم
فارغم از خوف و شادی و ز غم
هوش مصنوعی: تمام اجزای وجودم در هم دریده شده و از ترس و شادی و غم آزاد شدهام.
گنج پنهانم درین جسم آمدم
سرواعلانم درین اسم آمدم
هوش مصنوعی: من در این بدن به دنیا آمدم، حالا که در این نام شناخته میشوم، گنجینهای پنهان در درونم دارم.
من وجود خویش را فانی کنم
در لقای حق به حق باقی کنم
هوش مصنوعی: من وجود خود را در پیوند با خدا از دست میدهم تا به واسطهی او، حقیقتی پایدار به دست آورم.
من به اسرار آورم این جسم را
پس به گفتار آورم این رسم را
هوش مصنوعی: من به راز و رمزهای این وجود پی میبرم و سپس با کلمات، این شیوه را ابراز میکنم.
تا بداند عاشقان سوخته
اسم اعظم گشت در دین دوخته
هوش مصنوعی: تا عاشقان سوخته از عشق آگاه شوند، نام بزرگ در دین به هم پیوسته است.
من برای جمله عالم آمدم
لاجرم در نفس آدم آمدم
هوش مصنوعی: من برای کل عالم به دنیا آمدهام، بنابراین در نفس و وجود آدمی تجلی یافتهام.
من برای راه عشاق آمدم
لاجرم در عشق مشتاق آمدم
هوش مصنوعی: من برای پیروی از عاشقان به این دنیا آمدهام و به همین دلیل با عشق و اشتیاق وارد این مسیر شدهام.
جسم خود را در ره حق باختم
سر معنی را به جان بشناختم
هوش مصنوعی: من برای رسیدن به حقیقت، جسم و جان خود را فدا کردم و درک عمیق معنای آن را با تمام وجود حس کردم.
اولین وآخرین من بودهام
طاهرین و باطنین من بودهام
هوش مصنوعی: من از آغاز تا انجام وجودم پاک و خالص بودهام و باطنی عمیق دارم.
من خدایم من خدایم من خدا
فارغم از کبر وکینه وز هوا
هوش مصنوعی: من بزرگترین و بینیازم و از حسد و کینه و تمایلات نفسانی خود را آزاد میدانم.
سر بی سرنامه را پیدا کنم
عاشقان را در جهان شیدا کنم
هوش مصنوعی: میخواهم افرادی را که عاشق هستند و به دنبال عشق میگردند، پیدا کنم و آنها را در دنیای پرشور و شوق به همدیگر نزدیکتر کنم.
حاشیه ها
1388/05/25 18:07
رسته
بیت: 3
غلظ: غم
درست: ز غم
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تصحیح شد، ضمن این که به نظر میتواند «فارغم از خوف و از شادی و غم» هم درست باشد.
1396/12/01 23:03
مهدی
در این شعر، عطار، به عنوان نفر اول عالم هستی، و قائم زمان، خودش را معرفی میکند، به قول مولانا، پس به هر دوری ولیی قائم است، تا قیامت آزمایش دائم است،،، اما کسی متوجه کلام عطار نیست،،
عطار کسی است که هفت وادی را گذرانده،،
کسی قائم است که هفت شهر عشق را گذرانده باشد...
اما صد حیف که قائم ها همیشه گنج پنهانند و جز عده ای که تعدادشان از انگشتان یک دست کمترند، آنهارا نمیشناسند.
براستی قائم زمان ما کیست؟