بخش ۳۰ - در بیان دستور اربعین رابع
چو کردی اربعین دیگر آغاز
بکلی خویش را از خود بپرداز
درین نوبت دگرگون گردد احوال
که خواهی گشت ای جان صاحب حال
شوی مرده ز هستیها به یکبار
که بر تو ناید از هستی دگربار
بترک ذکر و فکر خود بگوئی
بیکره دست ودل زانجمله شوئی
چنان مستغرق مذکور گردی
که صد فرسنگ از خوددور گردی
مگر وقت ادای هر نمازی
ترا با خود دهند از بهررازی
بجز یک قطره آبی وقت افطار
درونت از خورش ندهد دگر بار
بیابی تو عنایت را عطائی
بیابد نفست از خوردن رهائی
دگر هرگز خبر از خود نداری
که تا این اربعین را برسرآری
مگر در صبح آخر روز ناچار
هم از خود باخبر گردی هم از یار
چنین گر بر سر آید اربعینت
بسا دولت که با جان شد قرینت
بدین دولت نیابد هر کسی راه
مگر آنکس که باشد خاص درگاه
درین امت کسان هستند مستور
بمعنی دائماً از خلق مهجور
که روزی را که بگذارند در صوم
بود فاضلتر از چل روز آن قوم
سه روز ایام بیضی را که دارند
از ایشان اربعینها درگذارند
هر آن کشفی که ایشان را بچل روز
شود حاصل بجد و جهد دلسوز
بر اینها کشف گردد آن بیکدم
از آن باشند بر جمله مقدم
ازین بگذر فلان ساز دگر ساز
که با هر کس نشاید گفتن این راز
چو این چار اربعین آمد بانجام
دگرگون ریزم اندر حلق تو جام
بخش ۲۹ - در اربعین ثالث فرماید: سیم را چونکه خواهی کرد آغازبخش ۳۱ - در بیان سماع و کیفیت آن: سماع اصلی بزرگست اندرین ره
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو کردی اربعین دیگر آغاز
بکلی خویش را از خود بپرداز
هوش مصنوعی: زمانی که به اربعین رسیدی، شروع کن به جدایی از خود و رها کردن شخصیت قبلیات.
درین نوبت دگرگون گردد احوال
که خواهی گشت ای جان صاحب حال
هوش مصنوعی: در این زمان، وضعیت تغییر خواهد کرد و تو نیز ای جان، به حالتی که میخواهی خواهی رسید.
شوی مرده ز هستیها به یکبار
که بر تو ناید از هستی دگربار
هوش مصنوعی: به یکباره از تمامی هستیها جدا شو و مرده شو، چرا که بار دیگر نمیتوانی به این هستی بازگردی.
بترک ذکر و فکر خود بگوئی
بیکره دست ودل زانجمله شوئی
هوش مصنوعی: اگر از یاد و اندیشههای خود رها شوی، میتوانی به یک دلسوزی و یک جایی واقعی دست یابی.
چنان مستغرق مذکور گردی
که صد فرسنگ از خوددور گردی
هوش مصنوعی: چنان غرق در صحبت و یاد او میشوی که انگار کیلها از خودت فاصله میگیری و تمام توجهات به او معطوف میشود.
مگر وقت ادای هر نمازی
ترا با خود دهند از بهررازی
هوش مصنوعی: آیا در هر بار که برای نماز آماده میشوی، چیزی به تو نمیدهند که به راز نهفتهای پی ببری؟
بجز یک قطره آبی وقت افطار
درونت از خورش ندهد دگر بار
هوش مصنوعی: به جز یک قطره آب که در زمان افطار مینوشی، چیز دیگری در درونت از خورش و غذا نخواهد بود.
بیابی تو عنایت را عطائی
بیابد نفست از خوردن رهائی
هوش مصنوعی: اگر تو به لطف و عنایت خداوند دسترسی پیدا کنی، نفس تو از وابستگی به خوردن و نیازهای دنیوی آزاد خواهد شد.
دگر هرگز خبر از خود نداری
که تا این اربعین را برسرآری
هوش مصنوعی: هرگز از حال خود بیخبر نیستی که میخواهی این چهارمین بار را پشت سر بگذاری.
مگر در صبح آخر روز ناچار
هم از خود باخبر گردی هم از یار
هوش مصنوعی: در پایان روز، ناگزیر از این هستی که هم از خودت آگاه شوی و هم از دیگری که دوستش داری.
چنین گر بر سر آید اربعینت
بسا دولت که با جان شد قرینت
هوش مصنوعی: اگر در چنین روزی یعنی اربعین، مشکلاتی بر تو وارد شود، ممکن است نعمتها و خوشبختیهایی که با جان تو مرتبط هستند، از تو جدا شوند.
بدین دولت نیابد هر کسی راه
مگر آنکس که باشد خاص درگاه
هوش مصنوعی: فقط افراد خاص و ویژه میتوانند از این نعمت و موفقیت بهرهمند شوند و سایر افراد نمیتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
درین امت کسان هستند مستور
بمعنی دائماً از خلق مهجور
هوش مصنوعی: در این گروه افرادی وجود دارند که به گونهای پنهان هستند و همیشه از مردم دوری میکنند.
که روزی را که بگذارند در صوم
بود فاضلتر از چل روز آن قوم
هوش مصنوعی: روزی که در آن صوم و روزه بگیریم، از چهل روز دیگر آن قوم بافضیلتتر است.
سه روز ایام بیضی را که دارند
از ایشان اربعینها درگذارند
هوش مصنوعی: در سه روز آخر ماه، افرادی میتوانند به مراسم اربعین بپردازند و از آن بهرهمند شوند.
هر آن کشفی که ایشان را بچل روز
شود حاصل بجد و جهد دلسوز
هوش مصنوعی: هر کشفی که آنها در روز روشن به دست میآورند، نتیجه تلاش و جدیت و کمال دلسوزی است.
بر اینها کشف گردد آن بیکدم
از آن باشند بر جمله مقدم
هوش مصنوعی: اینگونه به نظر میرسد که اگر حقیقتی برای همه آشکار شود، آنکس که نخستین بار آن را درک کرده، نسبت به سایرین از برتری بیشتری برخوردار خواهد بود.
ازین بگذر فلان ساز دگر ساز
که با هر کس نشاید گفتن این راز
هوش مصنوعی: از این موضوع بگذر و به سمت موضوع دیگری برو، زیرا این راز را نمیتوان با هر کسی در میان گذاشت.
چو این چار اربعین آمد بانجام
دگرگون ریزم اندر حلق تو جام
هوش مصنوعی: وقتی این چهل روز به پایان برسد، من تغییر و تحولی در وجود تو ایجاد میکنم و در این حال، جامی از خوراکی یا نوشیدنی را در دهان تو میریزم.