بخش ۲۵ - در بیان قوتهای معنی
کند تقریر اهل این معانی
بجز این قوّت و این زندگانی
دگرگون قوّت و دیگر حیاتی
که دارد هر وجودی زان ثباتی
حیات قوتی از روی معنی
مدد باشد ورا از روی معنی
گر آن قوت دمی پژمرده گردد
حیات آن وجود افسرده گردد
درین عالم که خواهد گشت فانی
سه قوت آمد اصل زندگانی
بدان قوت قوام هر گروهی
بود پاینده زان قوت شکوهی
یکی نفسانی ای جان تا که دانی
دوم روحانی اصل زندگانی
سیم ربانی آن کو شد حقیقت
بدان زنده شوند اهل طریقت
حیات بیشتر اهل زمانه
بدنیا باشد ای یار یگانه
بجان و دل شوند جویندهٔ او
تو پنداری که هستند بندهٔ او
هر آن یک را که شد دنیا ز دستش
تو گوئی پا و سر درهم شکستش
بود از معنی و صورت چو مرده
تمامت خون او گردد فسرده
بود این قوّت نفسانی ای جان
که میدارد ترا پیوسته حیران
حیات و قوت بعضی ز اصحاب
بود ازذکر و طاعت نیک دریاب
اگر یک ورد از ایشان فوت گردد
همان صورت برایشان موت گردد
ز خوف دوزخ و ترس جهنم
جگر پرتاب دارد دیده پرنم
همیشه با غم و اندوه باشد
یکایک خالی از اندوه باشد
نعیم خویش را جوینده دایم
درین اندیشه میباشند نایم
شود ظاهر ازیشان در مقامات
سخنها در فراسات و کرامات
اگرچه از دل و جان بنده باشند
ببوی عیش عقل زنده باشند
بود روحانی این قوت در ایشان
نباشند هرگز از چیزی پریشان
حیات و قوت اهل طریقت
که آگاهند یک سر از حقیقت
بود دایم همیشه از محبت
نه دوزخ یادشان آید نه جنت
ز امید بهشت و خوف آتش
شوند یکباره از اندیشهها خوش
بترک جمله نسبتها بگویند
کرامات وفراست را بجویند
نخواهند از کسی ملکی و مالی
ندارند انتظار کشف حالی
زیارت آنکه ایشان گوش دارند
مراد خویش در آغوش دارند
ببوی وصل جانان زنده باشند
محبت را بجان جوینده باشند
بود ربانی این قوت یکی دان
تو آن قوت حیاتی را متین خوان
بدان قوّت هر آنکو زندگی یافت
فنا یکباره از وی روی برتافت
ببازی برنیاید این چنین کار
ریاضتها کشیدن باید ای یار
بسی تکلیفها بر وی نهادن
عنان خود بدست پیر دادن
بخش ۲۴ - در توحید و در بیان آنکه باب توبه نبندد که موجب ختم ولایت نباشد: خداوند جهان دانای اکبربخش ۲۶ - در بیان مواظبت بریاضت و چهار اربعین و کیفیت آن: مربّی باید ای جان اندر این راه
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کند تقریر اهل این معانی
بجز این قوّت و این زندگانی
هوش مصنوعی: تنها افرادی که به درک عمیق از مفاهیم و معانی میرسند، قادر به بیان آنها هستند و این درک و توانایی نیاز به انرژی و زندگی خاصی دارد.
دگرگون قوّت و دیگر حیاتی
که دارد هر وجودی زان ثباتی
هوش مصنوعی: هر موجودی در زندگی خود با تغییرات و تحولات روبهرو میشود و این دگرگونیها نشانهٔ عدم ثبات در هستی آنهاست.
حیات قوتی از روی معنی
مدد باشد ورا از روی معنی
هوش مصنوعی: زندگی نیرویی است که از فهم و معنا ناشی میشود و این معنا به او کمک میکند.
گر آن قوت دمی پژمرده گردد
حیات آن وجود افسرده گردد
هوش مصنوعی: اگر آن نیروی زودگذر کم شود، زندگی آن موجود نیز کمرنگ و پژمرده خواهد شد.
درین عالم که خواهد گشت فانی
سه قوت آمد اصل زندگانی
هوش مصنوعی: در این دنیا که به مرور نابود میشود، سه نیرو در زندگی وجود دارند که پایه و اساس حیات را تشکیل میدهند.
بدان قوت قوام هر گروهی
بود پاینده زان قوت شکوهی
هوش مصنوعی: هر گروهی که قوام و استحکامش به دلیل قدرتی باشد، میتواند به بقای خود ادامه دهد و از آن قدرت اعتبار و عظمت پیدا کند.
یکی نفسانی ای جان تا که دانی
دوم روحانی اصل زندگانی
هوش مصنوعی: ای جان، یک بعد نفسانی در تو وجود دارد که باید به آن آگاهی پیدا کنی، و دوم اینکه بعد روحانی تو، اصل زندگیات را شکل میدهد.
سیم ربانی آن کو شد حقیقت
بدان زنده شوند اهل طریقت
هوش مصنوعی: اگر کسی به حقیقت دست یابد و آن را بشناسد، اهل سیر و سلوک به زندگی تازهای دست مییابند.
حیات بیشتر اهل زمانه
بدنیا باشد ای یار یگانه
هوش مصنوعی: دوستی و ارتباط با تو، زندگی و خوشبختی را برای من به ارمغان میآورد.
بجان و دل شوند جویندهٔ او
تو پنداری که هستند بندهٔ او
هوش مصنوعی: عاشقانی که در پی او هستند، با جان و دل به دنبال معشوق میگردند. تو ممکن است گمان کنی که آنها فقط بندهی او هستند.
هر آن یک را که شد دنیا ز دستش
تو گوئی پا و سر درهم شکستش
هوش مصنوعی: هر بار که دنیا از دست کسی میرود، گویا پا و سرش به هم ریخته میشود.
بود از معنی و صورت چو مرده
تمامت خون او گردد فسرده
هوش مصنوعی: وقتی که معنا و وجود چیزی از بین برود، همانند یک مرده میشود و تمام شور و نشاطش از بین میرود.
بود این قوّت نفسانی ای جان
که میدارد ترا پیوسته حیران
هوش مصنوعی: این نیرو و قدرت روحی تو ای جان، باعث میشود که همواره در حال تعجب و شگفتی باشی.
حیات و قوت بعضی ز اصحاب
بود ازذکر و طاعت نیک دریاب
هوش مصنوعی: زندگی و توانایی برخی از دوستان به خاطر یادکرد و اطاعت از خداوند است، پس این موضوع را خوب درک کن.
اگر یک ورد از ایشان فوت گردد
همان صورت برایشان موت گردد
هوش مصنوعی: اگر یکی از ذکرها و یادهای آنها از دست برود، همانند این است که جانشان را از دست دادهاند.
ز خوف دوزخ و ترس جهنم
جگر پرتاب دارد دیده پرنم
هوش مصنوعی: از ترس آتش دوزخ و عذاب آن، چشمانش پر از اشک و دلش پر از نگرانی میشود.
همیشه با غم و اندوه باشد
یکایک خالی از اندوه باشد
هوش مصنوعی: همیشه باید در دل خود غم و اندوه را احساس کند اما به ظاهر نباید این احساس را نشان دهد و باید لبخند بر لب داشته باشد.
نعیم خویش را جوینده دایم
درین اندیشه میباشند نایم
هوش مصنوعی: دوستان همواره در جستجوی آرامش و شادی خود هستند و همیشه در این فکر به سر میبرند که چگونه میتوانند به این هدف دست پیدا کنند.
شود ظاهر ازیشان در مقامات
سخنها در فراسات و کرامات
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از وجود آنان در مرحلههای مختلف سخن و معجزات بهرهوری و زیباییهای خاصی نمایان میشود.
اگرچه از دل و جان بنده باشند
ببوی عیش عقل زنده باشند
هوش مصنوعی: هرچند که انسانها در دل و جان خود به خوشی و لذت جهان اینجا وابستهاند، اما عقل و آگاهی آنها هم زنده و فعال باقی میماند.
بود روحانی این قوت در ایشان
نباشند هرگز از چیزی پریشان
هوش مصنوعی: اگر در وجود آنها روحانیتی نباشد، هرگز از هیچ چیزی ناراحت نمیشوند.
حیات و قوت اهل طریقت
که آگاهند یک سر از حقیقت
هوش مصنوعی: زندگی و قدرت افرادی که در مسیر حقیقت گام برمیدارند، بهواسطهی آگاهیشان از واقعیت است.
بود دایم همیشه از محبت
نه دوزخ یادشان آید نه جنت
هوش مصنوعی: اگر محبت در دلها همیشه حاکم باشد، نه از دوزخ ترسی خواهند داشت و نه به یاد بهشت خواهند افتاد.
ز امید بهشت و خوف آتش
شوند یکباره از اندیشهها خوش
هوش مصنوعی: از امید بهشتی که در ذهن داریم و ترس از آتش جهنم، میتوانیم به یکباره ذهنمان را آزاد کنیم و به آرامش دست پیدا کنیم.
بترک جمله نسبتها بگویند
کرامات وفراست را بجویند
هوش مصنوعی: همهی روابط و نسبتها را نادیده بگیر و بکوش تا به ویژگیهای شگفتانگیز و دانایی دست پیدا کنی.
نخواهند از کسی ملکی و مالی
ندارند انتظار کشف حالی
هوش مصنوعی: آنها از کسی چیزی نمیخواهند و به هیچ مالی وابسته نیستند، در انتظار نیستند که کسی حال آنها را درک کند.
زیارت آنکه ایشان گوش دارند
مراد خویش در آغوش دارند
هوش مصنوعی: دیدار کسی که به سخنانش گوش میدهد، به هدف و آرزوی خود نزدیکتر است.
ببوی وصل جانان زنده باشند
محبت را بجان جوینده باشند
هوش مصنوعی: بوی وصال محبوب به قدری دلان را زنده میکند که محبت در دلهای جویندهاش ریشهدار میشود.
بود ربانی این قوت یکی دان
تو آن قوت حیاتی را متین خوان
هوش مصنوعی: وجود الهی، این نیروی شگرف را تنها یک منبع بدان و آن نیروی حیاتبخش را محکم و استوار بخوان.
بدان قوّت هر آنکو زندگی یافت
فنا یکباره از وی روی برتافت
هوش مصنوعی: هر کس که زندگی را تجربه کند، باید بداند که قدرت و حیات او نمیتواند از فنا و نابودی احتمالی اجتناب کند؛ چرا که در نهایت، سرنوشت هر موجود زنده صورتپذیر است و این امر، به یکباره و ناگهانی میتواند رخ دهد.
ببازی برنیاید این چنین کار
ریاضتها کشیدن باید ای یار
هوش مصنوعی: برای رسیدن به این سطح از مهارت و توانمندی، فقط باید با تمرین و پشتکار مداوم به تلاش ادامه داد، دوست عزیز. زندگی و یادگیری نیاز به دقت و تلاش دارد و به آسانی به دست نمیآید.
بسی تکلیفها بر وی نهادن
عنان خود بدست پیر دادن
هوش مصنوعی: بسیاری از مسئولیتها و وظایف را بر دوش او گذاشتند و اختیار خود را به دست کسی با تجربهتر سپردند.