گنجور

بخش ۱۸ - در بیان نصیحت و نگاهداشت صحبت

ز عهد خویش داد خویش بستان
اگر غافل شوی باشی چو مستان
نفسهای تو معدود است یکسر
کند بر هر یکی حکمی بمحشر
موزع کن بخود اوقات و ساعت
بروز و شب بانواع عبادت
بشرط آنکه چون کوشیده باشی
بجد و جهد خود پوشیده باشی
مکن بعد از فریضه هیچ کاری
مگر باری که برداری ز یاری
چو خدمت هست ترک نافله گوی
بخدمت برده‌اند از هر کسی گوی
بخدمت کوش تا یابی تو حرمت
بخدمت مرد گردد اهل صحبت
بهین جمله خدمتهاست خدمت
سر جمله سعادتهاست خدمت
یقین میدان شهی یابی ز خدمت
نجات از گمرهی یابی زخدمت
سلوک راه و معراج معانی
شود پیدا ز خدمت تا که دانی
منه منت به پیش راه درویش
مقامی نیست نک این باب اندیش
چنان خدمت کن ای یار یگانه
که منّت بر تو باشد جاودانه
چو خدمت کردی و منت نهادی
یقین آن رنج را بر باد دادی
چو برگ منتی دیدی تو برخیز
از آن صحبت بپای جهد بگریز
کزان صحبت نیابی هیچ کاری
بجز ضایع گذشتن روزگاری
بدان در راه صحبت بس خطرهاست
نفسها را بصحبت بس اثرهاست
بد افتد مر ترا از بد قرینت
اگر یک دم بود او هم نشینت
در آن یک دم خرابیها نماید
که شرح آن بگفتن در نیاید
اگر هم صحبت نیکست در راه
فزاید مر ترا در صحبتش جاه
چو قدر صحبت او را بدانی
چشی زان صحبت آب زندگانی
گر آن صحبت دمی معدود باشد
از آن هم صحبتش مسعود باشد
مثال کیمیا دان صحبت چند
که بر افعال و اعمال تو افکند
تمامت را برنگ خود برآرد
بتوبه روز بدبختی سرآرد
بجان و جاه و مال ای مرد درویش
که تا تو داده باشی داد صحبت
تقرب کن تو با همصحبت خویش
بود بر جا همان بنیاد صحبت
منه تفضیل خود را بر یکی مور
کز آن معنی شود چشم دلت کور
اگر فضلی شناسی خویشتن را
بود بر تو فضیلت اهر من را
بخود گر زانکه داری نیک ظن را
همان قدری شناسی خویشتن را
ز تو بیقدر تر اندر دو عالم
نباشد هیچکس ز اولاد آدم
ز رحمت باشی الحق بیکرانه
چو کردی خویش بینی در میانه
نظر بر فضل او میدار دائم
بلطف حق درین ره باش قائم
که کردارت بکاری باز ناید
تمامی کارت از فضلش گشاید
همی کن کار و بفکن از نظر دور
که تا باشی از آن پیوسته مسرور
بدست و کسب خود میکن تو کاری
که راحت می‌رسد از تو بیاری
سئوال و خواستن رادر فرو بند
که بگشاید از این معنی دو صد بند
مگر گردی تو حاجتمند مطلق
سئوالی کرد شاید از در حق
که باشی اندر و دور از ذخیره
شود مرد از ذخیره سخت خیره
مخور جز بر ضرورت لقمه وقف
صفا هرگز نیارد لقمه وقف
بود مردار مال وقف پیشم
بود این مرتبه آئین و کیشم
مدار از کس دریغی لقمهٔ خویش
اگر باشد شه و ورهست درویش
که وقت احتیاج آب و نانی
بود یکسان شهی و پاسبانی
ولیکن صحبت از هر کس نگهدار
ز بد صحبت فرو بندد ترا کار
بدستت گرفتد وقتی دو تا نان
بنه نانی از آن برخوان اخوان
چو مردی هر دو را ایثار کن زود
اگر در دست داری خرج کن زود
در آن وجهی که صاحب شرع فرمود
خدا گردد از این ایثار خوشنود
تو برگ مرگ از قرآن همی ساز
که تا کارت بود پیوسته با ساز
حدیث و نص را نیکو نگهدار
بشرط آنکه آری هر دو در کار
اگر بیکار مانی این و آن را
یقین دان خصم کردی هر دو آن را
شفیعت خصم گردد در قیامت
ندارد سود آنگاهی ندامت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز عهد خویش داد خویش بستان
اگر غافل شوی باشی چو مستان
هوش مصنوعی: اگر از عهد و پیمانت غافل شوی و به حال خود بی‌توجه باشی، مانند مستی خواهی بود که از وضعیت خود آگاه نیست. پس سعی کن تا از وعده‌هایی که به خود داده‌ای غافل نشوی.
نفسهای تو معدود است یکسر
کند بر هر یکی حکمی بمحشر
هوش مصنوعی: نفس‌های تو محدود و شمارش‌پذیر است و در هر نفس، در روز حساب، حکمی برای تو صادر خواهد شد.
موزع کن بخود اوقات و ساعت
بروز و شب بانواع عبادت
هوش مصنوعی: وقت و ساعت خود را با عبادت در روز و شب پر کن و به خودت عادت بده که در این زمان‌ها مشغول عبادت باشی.
بشرط آنکه چون کوشیده باشی
بجد و جهد خود پوشیده باشی
هوش مصنوعی: هرگاه به سختی تلاش کرده‌ای، بهتر است که زحمات و جدیت خود را مخفی نگه‌داری.
مکن بعد از فریضه هیچ کاری
مگر باری که برداری ز یاری
هوش مصنوعی: بعد از انجام واجبات، هیچ کاری انجام نده جز اینکه بار کسی را برداری و به او کمک کنی.
چو خدمت هست ترک نافله گوی
بخدمت برده‌اند از هر کسی گوی
هوش مصنوعی: وقتی که خدمت و وظیفه‌ای در پیش است، نوبت به کارهای اضافی و بیهوده نمی‌رسد؛ پس باید از همه کسانی که در اطرافت هستند درخواست کمک کنی و از آنها بخواهی که به تو در انجام این خدمت یاری برسانند.
بخدمت کوش تا یابی تو حرمت
بخدمت مرد گردد اهل صحبت
هوش مصنوعی: برای اینکه به احترام و جایگاه ویژه‌ای دست یابی، باید در خدمت دیگران کوشا باشی. فقط در این صورت است که مردان و افراد دارای معنا و فرهنگ، تو را در جمع خود می‌پذیرند.
بهین جمله خدمتهاست خدمت
سر جمله سعادتهاست خدمت
هوش مصنوعی: بهترین نوع خدمات، خدمت به دیگران است که می‌تواند بالاترین خوشبختی‌ها را به همراه داشته باشد.
یقین میدان شهی یابی ز خدمت
نجات از گمرهی یابی زخدمت
هوش مصنوعی: به طور قطع می‌دانم که با خدمت به شاه، راه نجات از سردرگمی را پیدا خواهی کرد.
سلوک راه و معراج معانی
شود پیدا ز خدمت تا که دانی
هوش مصنوعی: سلوک و پیمودن مسیر معانی، از خدمت و تلاش آشکار می‌شود، تا زمانی که به این حقیقت پی ببری.
منه منت به پیش راه درویش
مقامی نیست نک این باب اندیش
هوش مصنوعی: به کسی که در حال گدایی یا عبور از کنار توست، منت نگذار و او را تحقیر نکن؛ چرا که او مقام و منزلتی ندارد و این کار تنها فکر کردن به مسائل بیهوده است.
چنان خدمت کن ای یار یگانه
که منّت بر تو باشد جاودانه
هوش مصنوعی: به گونه‌ای برای من خدمت کن ای یار بی‌نظیر که همیشه بر تو سپاسگزار خواهم بود.
چو خدمت کردی و منت نهادی
یقین آن رنج را بر باد دادی
هوش مصنوعی: اگر به دیگران خدمت کنی و لطف و محبت نشان دهی، قطعاً آن زحمتی که کشیده‌ای بیهوده نخواهد بود.
چو برگ منتی دیدی تو برخیز
از آن صحبت بپای جهد بگریز
هوش مصنوعی: هرگاه دیدی که کسی به تو بی‌احترامی می‌کند یا در حال فخر فروشی است، از آن گفتگو دوری کن و تلاش کن که از آنجا خارج شوی.
کزان صحبت نیابی هیچ کاری
بجز ضایع گذشتن روزگاری
هوش مصنوعی: اگر از صحبت و هم‌نشینی با کسی بهره‌مند نشوی، هیچ کار مفیدی انجام نخواهی داد و فقط زمان را تلف می‌کنی.
بدان در راه صحبت بس خطرهاست
نفسها را بصحبت بس اثرهاست
هوش مصنوعی: در مسیر گفتگو خطرات زیادی وجود دارد و هر گفتگویی تأثیرات خاصی بر انسان‌ها می‌گذارد.
بد افتد مر ترا از بد قرینت
اگر یک دم بود او هم نشینت
هوش مصنوعی: اگر هم نشین تو فردی بد باشد، حتی اگر مدت کوتاهی در کنارت باشد، بر تو تأثیر منفی خواهد گذاشت.
در آن یک دم خرابیها نماید
که شرح آن بگفتن در نیاید
هوش مصنوعی: در آن لحظه، ویرانی‌ها به وضوح نمایان می‌شوند، اما توضیح دادن درباره‌ی آن‌ها کار آسانی نیست.
اگر هم صحبت نیکست در راه
فزاید مر ترا در صحبتش جاه
هوش مصنوعی: اگر با افراد نیکو و خوب گفتگو کنی، حضور و صحبت آن‌ها باعث پیشرفت و ترقی تو خواهد شد.
چو قدر صحبت او را بدانی
چشی زان صحبت آب زندگانی
هوش مصنوعی: اگر ارزش و اهمیت companionship او را درک کنی، از آن گفتگو چشمی به نوشیدنی زندگی خواهد گشود.
گر آن صحبت دمی معدود باشد
از آن هم صحبتش مسعود باشد
هوش مصنوعی: اگر همصحبتی حتی برای مدتی کوتاه باشد، باز هم اگر صحبتش خوشایند و دلنشین باشد، ارزشمندی و خوشبختی آن را نشان می‌دهد.
مثال کیمیا دان صحبت چند
که بر افعال و اعمال تو افکند
هوش مصنوعی: مثال کیمیا، در مورد سخنان و گفت‌وگوهایت صحبت نکن که تأثیرش بر افعال و کارهای تو نمایان می‌شود.
تمامت را برنگ خود برآرد
بتوبه روز بدبختی سرآرد
هوش مصنوعی: تمامی خوشی‌ها و زیبایی‌ها آنقدر تو را تحت تاثیر قرار می‌دهد که باعث می‌شود در روزهای سخت و ناگواری، احساس ناامیدی کمتری کنی.
بجان و جاه و مال ای مرد درویش
که تا تو داده باشی داد صحبت
هوش مصنوعی: ای مرد درویش، جان، مقام و پول خود را فدای این کن که تا زمانی که حق صحبت با تو را داده‌ام.
تقرب کن تو با همصحبت خویش
بود بر جا همان بنیاد صحبت
هوش مصنوعی: با دوست خود بیشتر نزدیک شو و از او فاصله نگیر، زیرا همان ارتباط و دوستی که دارید، پایه‌گذار گفت‌وگوهای خوب و مؤثر است.
منه تفضیل خود را بر یکی مور
کز آن معنی شود چشم دلت کور
هوش مصنوعی: بهتر است به دیگران فخر نفروشی و خود را برتر از کسی ندانید، حتی اگر آن شخص یک مورچه باشد، زیرا این غرور ممکن است موجب شود که چشم دل تو به حقیقت و واقعیت کور شود.
اگر فضلی شناسی خویشتن را
بود بر تو فضیلت اهر من را
هوش مصنوعی: اگر فضیلت‌ها و ویژگی‌های خوب خودت را بشناسی، آن‌گاه به ارزش و شایستگی من هم پی خواهی برد.
بخود گر زانکه داری نیک ظن را
همان قدری شناسی خویشتن را
هوش مصنوعی: اگر به خودت باور داری و به نیکی فکر می‌کنی، باید به اندازه‌ای که دیگران را می‌شناسی، خودت را نیز بشناسی.
ز تو بیقدر تر اندر دو عالم
نباشد هیچکس ز اولاد آدم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در دو جهان، از نسل آدم، بی‌ارزش‌تر از تو نیست.
ز رحمت باشی الحق بیکرانه
چو کردی خویش بینی در میانه
هوش مصنوعی: رحمت تو بی‌ پایان است، وقتی خودت را در وسط این دنیا می‌بینی.
نظر بر فضل او میدار دائم
بلطف حق درین ره باش قائم
هوش مصنوعی: همیشه به لطف و فضل او توجه داشته باش و در این مسیر همیشه استوار باش.
که کردارت بکاری باز ناید
تمامی کارت از فضلش گشاید
هوش مصنوعی: هرگز به نتیجه کارهایت برنگرد، چرا که کارهای تو به دستان خودت وابسته‌اند و تنها با تلاش و الطاف الهی ممکن است به سرانجام برسند.
همی کن کار و بفکن از نظر دور
که تا باشی از آن پیوسته مسرور
هوش مصنوعی: هر کاری را که می‌کنی با دقت انجام بده و از حواشی دوری کن تا همیشه از نتیجه‌اش خوشحال باشی.
بدست و کسب خود میکن تو کاری
که راحت می‌رسد از تو بیاری
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش خود، کاری را انجام بده که برایت آسان‌تر و راحت‌تر به نتیجه برسد.
سئوال و خواستن رادر فرو بند
که بگشاید از این معنی دو صد بند
هوش مصنوعی: درخواست و سوالات را کنار بگذار، زیرا از این معنا می‌توان به هزاران نکته‌ی جدید دست یافت.
مگر گردی تو حاجتمند مطلق
سئوالی کرد شاید از در حق
هوش مصنوعی: آیا ممکن است تو به گونه‌ای باشی که در همه‌چیز به کمک و پاسخگویی نیاز داشته باشی، و شاید از در حق و حقیقت سوالی بپرسی؟
که باشی اندر و دور از ذخیره
شود مرد از ذخیره سخت خیره
هوش مصنوعی: در این ابیات گفته شده که انسان باید در درون خود و محیطش به دقت و تأمل نگاه کند، زیرا ممکن است از مسائل و چالش‌هایی که در اطرافش وجود دارد غافل بماند. این غفلت می‌تواند باعث شود فرد در برابر مشکلات و سختی‌ها آسیب‌پذیر شود. در واقع، آگاهی و هوشمندی در مقابل مشکلات، موجب حفظ و ذخیره‌سازی نیروی انسانی می‌شود.
مخور جز بر ضرورت لقمه وقف
صفا هرگز نیارد لقمه وقف
هوش مصنوعی: فقط در مواقع ضروری خوراکی بخور و هیچگاه از لقمه‌ای که به خاطر آرامش و صفا گرفته‌ای، صرف‌نظر نکن.
بود مردار مال وقف پیشم
بود این مرتبه آئین و کیشم
هوش مصنوعی: در اینجا می‌توان گفت که دارایی‌های من بی‌فایده و مرده هستند، چون در این مرحله، اصول و قوانین زندگی‌ام را نسبت به آنها تغییر داده‌ام.
مدار از کس دریغی لقمهٔ خویش
اگر باشد شه و ورهست درویش
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است در زندگی هر کسی تلاش و کوشش برای به دست آوردن روزی‌اش ضروری باشد، اما هیچ‌کس نباید از کمک به دیگران دریغ کند. حتی اگر کسی در مقام بالا و ثروتمند باشد، باید به فکر نیازمندانی باشد که در سختی به سر می‌برند.
که وقت احتیاج آب و نانی
بود یکسان شهی و پاسبانی
هوش مصنوعی: در زمان نیاز به آب و نان، وضعیت برای همه یکسان است؛ چه برای شاه و چه برای نگهبان.
ولیکن صحبت از هر کس نگهدار
ز بد صحبت فرو بندد ترا کار
هوش مصنوعی: با دیگران سخن نگوی و از گفتگوی نامناسب پرهیز کن، زیرا این نوع گفت و گو می‌تواند تو را دچار مشکل کند.
بدستت گرفتد وقتی دو تا نان
بنه نانی از آن برخوان اخوان
هوش مصنوعی: وقتی که دو نان در دست داری، نانی که از آن برمی‌داری را با دیگران تقسیم کن.
چو مردی هر دو را ایثار کن زود
اگر در دست داری خرج کن زود
هوش مصنوعی: اگر مرد هستی، هر دو را فدای دیگری کن و اگر چیزی برای کمک داری، زود آن را هزینه کن.
در آن وجهی که صاحب شرع فرمود
خدا گردد از این ایثار خوشنود
هوش مصنوعی: در آن جنبه‌ای که پیامبر اسلام دستور داده، خداوند از این فداکاری رضایت پیدا کند.
تو برگ مرگ از قرآن همی ساز
که تا کارت بود پیوسته با ساز
هوش مصنوعی: تو مانند برگی از مرگ هستی که از قرآن ساخته شده، و تا زمانی که زندگی ادامه دارد، همیشه با آهنگ زندگی همراهی خواهی داشت.
حدیث و نص را نیکو نگهدار
بشرط آنکه آری هر دو در کار
هوش مصنوعی: شایسته است که گفتار و نصایح را به خوبی حفظ کنی، به شرطی که هر دو در عمل به کار گرفته شوند.
اگر بیکار مانی این و آن را
یقین دان خصم کردی هر دو آن را
هوش مصنوعی: اگر بیکار بگذرانی و به کارهای دیگران فکر کنی، مطمئن باش که با این کار تو به دشمنی با هر دو طرف پرداخته‌ای.
شفیعت خصم گردد در قیامت
ندارد سود آنگاهی ندامت
هوش مصنوعی: در قیامت، اگر شفاعت کننده‌ای که انتظار داشتید به جای کمک، مخالف شما شود، دیگر فایده‌ای نخواهد داشت و آن لحظه، پشیمانی فایده‌ای ندارد.