گنجور

بخش ۱۷ - در بیان رعایت ادب فرماید

اساس راه دین را بر ادب دان
مقرّب از ادب گشتند مردان
ادب شد اصل کار و وصل هجران
هم او شد مایهٔ هر درد و درمان
نشاید بی ادب این ره بسر برد
نشاید هیچکس را داشتن خورد
بچشم حرمت و تعظیم در پیر
نگه کن در همه کین هست توقیر
بروزی هر که باشد مهتر از تو
چنان میدان که هست او بهتر از تو
بجان میکوش در تعظیم هر پیر
که تا در دل نیابی زحمت از پیر
ادب با خالق و خلقان نگهدار
که تاکشت امیدت بر دهد بار
نگهدار ادب شو در همه حال
که تا مقبول باشد از تو اعمال
چو اعمال تو با آداب باشد
ترا صد گونه فتح الباب باشد
همیشه بی ادب مهجور باشد
مدام از حضرت حق دور باشد
عمل چون با ادب هم یار نبود
عمل رانزد حضرت بار نمود
بترک یک ادب محجوب گردی
یقین با صد هنر معیوب گردی
چو باشی با ادب یابی معانی
چو باشی بی ادب زو باز مانی
ادب آمد درین ره اصل هر کار
همی گویم ادب زنهار زنهار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1393/10/18 09:01
موسی

با سلام
نشاید بی ادب این ره به سر برد
نشاید هیچکس را داشتن خورد
در این بیت کلمه"خورد" با این نوشتار غلط می نماید
چرا که منظور عطار اینجا این است که شایسته نیست کسی را کوچک بدانی و "خرد"بپنداری
بنابراین بهتر است نوشتار این کلمه به "خرد" عوض شود
خردسال یعنی کوچک

1393/10/18 09:01
موسی

همچنین در این بیت
عمل چون با ادب هم یار نبود
عمل رانزد حضرت بار نمود
در مصرع دوم کلمه ردیف "نبود" باید باشد
نمود هیچ جایگاهی ندار چرا که کلمات "یار" با "بار"قافیه هستند و ردیف باید تکرار شود