بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
مگر مردی ز مردان طلبکار
به گِردِ گورِ مردان گشت بسیار
شبی میگشت خوش خوش گرد خاکی
به گوشِ او رسید آواز پاکی
که تا کی گور مردان را پرستی؟
به گِردِ کار مردان گَرد و رستی
تو در بیچارگی اول قدم نه
وزان پس سر سوی خوان کرم نه
چو آن خوان کرم را برکشیدند
گنه کاران عاصی در رسیدند
چو خوان را پیش علیون نهادند
سر دربان ز در بیرون نهادند
چو دروان را ز در بیرون نهادهست
هر آن کس را که باید در گشادهست
اگر تو بیگناهی گر گنهکار
به خوان بنشین که سلطان میدهد بار
چون آن خوان کرم گسترده آمد
همه کردار بد ناکرده آمد
مشو ای عاصیِ بیچاره نومید
که چون پیدا شود اشراق خورشید
اگر افتد به قصر پادشایی
هم افتد نیز بر کنج گدایی
کسی کاو برهنه است امروز در راه
در او بِه تابد آن خورشید درگاه
چو کار مخلصان آمد خطرناک
گنهکاران برند این گویْ چالاک
نبیند مرد خودبین پادشا را
انین المذنبین باید خدا را
درین ره نیست خودبینی خجسته
تنی لاغر دلی باید بخسته
بخش ۴ - الحکایه و التمثیل: به مسجد در بخفت آن عالم راهبخش ۶ - الحکایه و التمثیل: رسید آن پیر را سرّ الهی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مگر مردی ز مردان طلبکار
به گِردِ گورِ مردان گشت بسیار
هوش مصنوعی: آیا هیچ مردی از میان طلبکاران در اطراف قبر مردان زیاد گشت و گذار کرده است؟
شبی میگشت خوش خوش گرد خاکی
به گوشِ او رسید آواز پاکی
هوش مصنوعی: روزی در حال گشت و گذار بود که ناگهان صدای دلنواز و پاکی به گوشش رسید.
که تا کی گور مردان را پرستی؟
به گِردِ کار مردان گَرد و رستی
هوش مصنوعی: تا کی باید به پرستش گور مردان پرداخت؟ بهتر است دور و بر کارهای مردان بگردی و بیاموزی.
تو در بیچارگی اول قدم نه
وزان پس سر سوی خوان کرم نه
هوش مصنوعی: در سختیها و مشکلات، اولین قدم را بردار و سپس با امید و درخواست، به سوی رزق و نعمتهای الهی حرکت کن.
چو آن خوان کرم را برکشیدند
گنه کاران عاصی در رسیدند
هوش مصنوعی: وقتی که سفرهی نعمت و کرامت را گستردند، گنهکاران و کسانی که از فرمان الهی سرپیچی کرده بودند، به آنجا آمدند.
چو خوان را پیش علیون نهادند
سر دربان ز در بیرون نهادند
هوش مصنوعی: وقتی خوان (غذا) را پیش مقام والایی گذاشتند، سر دربان آن را از در بیرون گذاشت.
چو دروان را ز در بیرون نهادهست
هر آن کس را که باید در گشادهست
هوش مصنوعی: هر کسی که لیاقت ورود به در را داشته باشد، در را به روی او باز خواهند کرد و او را به داخل راه میدهند، همانطور که زمانه نیز آنچه را که باید، به بیرون میفرستد.
اگر تو بیگناهی گر گنهکار
به خوان بنشین که سلطان میدهد بار
هوش مصنوعی: اگر تو بیگناه هستی، حتی اگر دیگران گناهکار باشند، با آنها سر میز بنشین؛ زیرا که پادشاه بر آن است که بار گناه را بر دوش دیگران بگذارد.
چون آن خوان کرم گسترده آمد
همه کردار بد ناکرده آمد
هوش مصنوعی: وقتی سفرهی کرم خدا گسترده میشود، همهی کارهای بد به فراموشی سپرده میشوند.
مشو ای عاصیِ بیچاره نومید
که چون پیدا شود اشراق خورشید
هوش مصنوعی: ای بیچارهای که عصیان میکنی، ناامید مشو. زیرا زمانی که نور خورشید آغاز به تابیدن کند، همه چیز روشن میشود.
اگر افتد به قصر پادشایی
هم افتد نیز بر کنج گدایی
هوش مصنوعی: اگر کسی به مقام و ثروتی دست یابد، ممکن است در کنار آن به فقر و نیاز هم دچار شود.
کسی کاو برهنه است امروز در راه
در او بِه تابد آن خورشید درگاه
هوش مصنوعی: کسی که امروز در مسیر زندگی خالی از هرگونه زینت و آرایش است، در واقع خورشید حقیقت و روشنایی را بر او میتاباند.
چو کار مخلصان آمد خطرناک
گنهکاران برند این گویْ چالاک
هوش مصنوعی: زمانی که کار مخلصان دشوار میشود، گنهکاران به سرعت از میدان خارج میشوند.
نبیند مرد خودبین پادشا را
انین المذنبین باید خدا را
هوش مصنوعی: مرد خودبین هیچگاه نمیتواند درک کند که پادشاه چه عذابی را تحمل میکند؛ چون او باید در برابر خداوند عذرخواهی کند.
درین ره نیست خودبینی خجسته
تنی لاغر دلی باید بخسته
هوش مصنوعی: در این مسیر، خودپسندی جایی ندارد و باید کسی با دل رنجیده و بدنی ضعیف، حاضر به تحمل سختیها باشد.