گنجور

بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

اسیری را به صد درد و ندامت
بدوزخ می‌برند اندر قیامت
زند انگشت و دیده بر کند زود
به خواری دیده بر خاک افکند زود
چنین گوید که از دیده چه مقصود
نخواهم دیده بی دیدار معبود
اگر دیدار معبودم نباشد
ز دیده هیچ مقصودم نباشد
چو مقصودم نخواهد گشت حاصل
نه دیده خواهم و نه جان و نه دل
حجابت گر از آن حضرت بهشت است
ندارم زهره تا گویم که زشتست
بهشتی را بخود گر باز خوانی
نیندیشی که از حق بازمانی
چه می‌گویم کسی کز ماه رویی
شود از ناتوانی همچو مویی
به یک جو زر کند صد گونه کردار
بهشتی چون بنستاند زهی کار
ولیکن این سخن با مرد راهست
نه با دیوانه و دیوان سیاه است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسیری را به صد درد و ندامت
بدوزخ می‌برند اندر قیامت
هوش مصنوعی: در روز قیامت، شخصی که در بند و اسیر است، به خاطر دردها و پشیمانی‌هایش به جهنم منتقل می‌شود.
زند انگشت و دیده بر کند زود
به خواری دیده بر خاک افکند زود
هوش مصنوعی: زند یعنی زندگی، انگشت و دیده اشاره به اعضای بدن دارد. در این جمله، زندگی به سرعت به ذلت و خفت برخورد می‌کند و اعضای بدن نیز به خاک می‌افتند. این بیان می‌تواند نشان‌دهنده ناپایداری زندگی و زودگذر بودن آن باشد.
چنین گوید که از دیده چه مقصود
نخواهم دیده بی دیدار معبود
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که از نگاه و دیده خود، هدفی نمی‌خواهم، چرا که بدون دیدن معبود و محبوبم، نگاهی برای من معنا ندارد.
اگر دیدار معبودم نباشد
ز دیده هیچ مقصودم نباشد
هوش مصنوعی: اگر نتوانم محبوبم را ببینم، هیچ هدف و آرزویی برایم باقی نمی‌ماند.
چو مقصودم نخواهد گشت حاصل
نه دیده خواهم و نه جان و نه دل
هوش مصنوعی: اگر به خواسته‌ام نرسم، نه به چشم و نه به جان و نه به دل نیازی نخواهم داشت.
حجابت گر از آن حضرت بهشت است
ندارم زهره تا گویم که زشتست
هوش مصنوعی: اگر حجاب تو بهشت آن حضرت باشد، من جرأت ندارم بگویم که ناپسند است.
بهشتی را بخود گر باز خوانی
نیندیشی که از حق بازمانی
هوش مصنوعی: اگر به بهشت فکر می‌کنی و فقط به آن می‌اندیشی، باید مراقب باشی که از حقیقت و معنای واقعی زندگی دور نشوی.
چه می‌گویم کسی کز ماه رویی
شود از ناتوانی همچو مویی
هوش مصنوعی: من چه می‌تواند بگویم زمانی که کسی با چهره‌ای زیبا همچون ماه در برابر من قرار دارد و من در برابر او از ناتوانی به اندازه‌ی یک تار موی ضعیف به نظر می‌رسم؟
به یک جو زر کند صد گونه کردار
بهشتی چون بنستاند زهی کار
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند با یک مقدار کمی طلا کارهای مختلف و باارزش انجام دهد، مانند بهشتی باشد که در بهشت به وجود می‌آید، این نشان‌دهنده‌ی هنر و توانایی اوست.
ولیکن این سخن با مرد راهست
نه با دیوانه و دیوان سیاه است
هوش مصنوعی: اما این گفتار متعلق به فردی آگاه و با بصیرت است نه به دیوانگان، و در واقع دیوانگی و بی‌خبری مثل تاریکی است.

حاشیه ها

1389/12/17 00:03
دکتر وکیلی

بیت1:به جنت می‌برند اندر قیامت.
توضیح:تامی حکایات بیمقاله به صورت زنجیره به هم مربوطندو حکایت بعدی در توضیح آخرین بیت حکایت قبلی آمده است.
پس با توجه به آخرین بیت حکایت قبلی دوزخ غلط وجنت درست است. از بیت ششم به بعد نیز همین معنی استفاده می شود.
این غلط را نسخه برداران کم سواد با تصحیح متن (به خیال خود ) وارد نسخه کرده اند.
گمان میکنم که کلمه اسیر نیز در مصرع اول غلط باشد اما نمیتوانم آنرا تصحیح کنم.

1389/12/17 00:03
دکتر وکیلی

تصحیح:تمامی حکایات یک مقاله به