گنجور

بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

بپرسید از علی مردی دل افروز
که باشد در بهشت ای شیر حق روز
نباشد گفت روز خرم آنجا
از آن معنی که شب نبود هم آنجا
نه شمسی باشد و نه زمهریری
نه مظلم بینی آنجا نه منیری
همین اجسام کاینجا باشد امروز
همین اجسام باشد عالم افروز
چو پشت آینه‌ست اجسام اینجا
شود چون روی آیینه مصفا
عمر اینجا عمر آنجا سراجست
بلال ابنوسین همچو عاجست
چو مغز پای بوبکر و عمر را
توان دیدن چنان کاینجا قمر را
چو سیبی راکه اندر خلد بشکافت
توانی در میانش حور عین یافت
چه باشد گر تن تو نور باشد
همه ذرات عالم حور باشد
چو در چشم آیدت چون ماه نوری
چرا ناید در آن هر ذره حوری
نه سید گفت کین دم شد پدیدار
بهشت و دوزخم زین پاره دیوار
چو خورد اندر نماز انگور جنت
چرا دایم ندید او حور جنت
نه سید گفت خلد و نار کونین
بتو نزدیک‌تر از بند نعلین
بهشتی دان تو از قول پیمبر
ز حد حجره او تا به منبر
چو او را دیدهء جبریل بین بود
بهشتش لاجرم اندر زمین بود
وضو اینجا وضو آنجایگه نور
جماد اینجا جماد آن جایگه حور
چو تو بینندهٔ گور و زمینی 
زمین جز روضه و حفره نبینی
ببینی گر ترا آن چشم باز است
که پیغامبر بگور اندر نماز است
ترا این آب خوش خوش می‌نماید
پری را آبت آتش می‌نماید
چگونه شرح جسم و جان دهم من
که جان و جسم را یکسان نهم من
زنی کامروز پیر و ناتوانست
چو آنجا رفت بکر است و جوانست
نیارد مرد ریش آنجا بره برد
که نتوان باد ریش آنجایگه برد
کسی کاینجا بود در کین و در زور
کنندش حشر اندر صورت مور
عوان آنجا سگی خیزد چو آذر
سگ و بلعام در صورت برابر
یک آیینه‌ست جسم و جان درویش
به حکمت می‌نماید از دو رویش
اگر زین سو نماید جسم باشد
وز آن سو جان پاکش اسم باشد
عزیزا تو چه دانی خویشتن را
طلسمی بوالعجب دان جان و تن را
بهشت از نور تو زینت پذیرد
که بی اعمال تو زینت نگیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بپرسید از علی مردی دل افروز
که باشد در بهشت ای شیر حق روز
هوش مصنوعی: از علی، مردی که دل‌ها را به شوق می‌آورد و در روز قیامت به او شجاعت و حق‌طلبی می‌گویند، بپرسید که کیست که در بهشت خواهد بود.
نباشد گفت روز خرم آنجا
از آن معنی که شب نبود هم آنجا
هوش مصنوعی: اگر روزی در جایی خوشی و شادابی باشد، این خوشی به همان اندازه‌ ای که در شب غم و اندوه نباشد، معنی و اعتبار نخواهد داشت.
نه شمسی باشد و نه زمهریری
نه مظلم بینی آنجا نه منیری
هوش مصنوعی: در آنجا نه گرمای آفتاب وجود دارد و نه سردی زمستان، نه تاریکی است و نه روشنی.
همین اجسام کاینجا باشد امروز
همین اجسام باشد عالم افروز
هوش مصنوعی: اجسامی که امروز در اینجا وجود دارند، همان اجسام هستند که عالم را روشن می‌کنند.
چو پشت آینه‌ست اجسام اینجا
شود چون روی آیینه مصفا
هوش مصنوعی: اجسام در این مکان مانند پشت آئینه هستند و وقتی به آنها توجه می‌شود، مانند نمای روشنی که در آئینه دیده می‌شود، جلوه‌گری می‌کنند.
عمر اینجا عمر آنجا سراجست
بلال ابنوسین همچو عاجست
هوش مصنوعی: عمر در این دنیا مانند چراغی است که در آن دنیا وجود دارد، و بلاغت بلال ابنوسین همچون عاج است.
چو مغز پای بوبکر و عمر را
توان دیدن چنان کاینجا قمر را
هوش مصنوعی: به راحتی می‌توان عمق و ارزش واقعی شخصیت و اندیشه‌های بوبکر و عمر را درک کرد، درست همانطور که می‌توان نور و زیبایی قمر را در آسمان مشاهده کرد.
چو سیبی راکه اندر خلد بشکافت
توانی در میانش حور عین یافت
هوش مصنوعی: زمانی که سیبی که در بهشت شکوفا شده را ببینی، ممکن است درون آن حوریان زیبا را پیدا کنی.
چه باشد گر تن تو نور باشد
همه ذرات عالم حور باشد
هوش مصنوعی: اگر جسم تو درخشان و نورانی باشد، تمام اجزای عالم نیز زیبا و معطر خواهند بود.
چو در چشم آیدت چون ماه نوری
چرا ناید در آن هر ذره حوری
هوش مصنوعی: وقتی که کسی در چشمانت مانند ماه زیبا و روشن به نظر می‌رسد، چرا در آن چشمان زیبا هر ذره‌ای از نور مانند حوری نمی‌درخشد؟
نه سید گفت کین دم شد پدیدار
بهشت و دوزخم زین پاره دیوار
هوش مصنوعی: نه سید گفت که این لحظه نمایانگر بهشت و جهنم است، و این پاره‌ای از دیوار می‌تواند مسیر را مشخص کند.
چو خورد اندر نماز انگور جنت
چرا دایم ندید او حور جنت
هوش مصنوعی: هنگامی که انسان در نماز غرق در لذت‌های بهشت می‌شود، چرا همیشه حوریان بهشتی را نمی‌بیند؟
نه سید گفت خلد و نار کونین
بتو نزدیک‌تر از بند نعلین
هوش مصنوعی: سید نگفت که بهشت و جهنم از کفش‌های تو نزدیک‌ترند.
بهشتی دان تو از قول پیمبر
ز حد حجره او تا به منبر
هوش مصنوعی: بهشتی را از سخن پیامبر بشناس، از جایی که حجره‌اش تا منبر ادامه دارد.
چو او را دیدهء جبریل بین بود
بهشتش لاجرم اندر زمین بود
هوش مصنوعی: چون او (انسان) دیدگان جبریل را دارد، بهشت او به ناچار در زمین قرار دارد.
وضو اینجا وضو آنجایگه نور
جماد اینجا جماد آن جایگه حور
هوش مصنوعی: وضو در اینجا نشانه‌ای از پاکی و طهارت است و در جای دیگر، نور و روشنایی خاصی به معنای زندگی و موجودات بی‌جان را به تصویر می‌کشد. حور نیز به زیبایی و لطافت موجوداتی اشاره دارد که در عالم بالا قرار دارند. این مفاهیم نشان‌دهنده ارتباط بین دنیای مادی و معنوی هستند.
چو تو بینندهٔ گور و زمینی 
زمین جز روضه و حفره نبینی
هوش مصنوعی: وقتی تو به دنیا و قبر نگاه می‌کنی، جز زیبایی‌ها و عمیق‌ترین رازهای زمین را نمی‌بینی.
ببینی گر ترا آن چشم باز است
که پیغامبر بگور اندر نماز است
هوش مصنوعی: اگر متوجه شوی که آن چشم تو حقیقت را می‌بیند، مانند پیامبری که در حال نماز در گور است.
ترا این آب خوش خوش می‌نماید
پری را آبت آتش می‌نماید
هوش مصنوعی: این آب برای تو بسیار خوشایند و زیبا به نظر می‌رسد، اما برای پری، همان آب مانند آتش است و دردناک است.
چگونه شرح جسم و جان دهم من
که جان و جسم را یکسان نهم من
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم توضیح دهم که روح و بدن را یکسان می‌بینم؟
زنی کامروز پیر و ناتوانست
چو آنجا رفت بکر است و جوانست
هوش مصنوعی: زن امروز پیر و ناتوان است، ولی وقتی به آنجا می‌رود، جوان و باکره به نظر می‌رسد.
نیارد مرد ریش آنجا بره برد
که نتوان باد ریش آنجایگه برد
هوش مصنوعی: مردی که ریشش را در آنجا می‌گذارد، نمی‌تواند بادِ ریشش را به آنجا ببرد. یعنی کسی که در موقعیتی قرار می‌گیرد، نمی‌تواند آثار و تبعات آن موقعیت را به مکان دیگری منتقل کند.
کسی کاینجا بود در کین و در زور
کنندش حشر اندر صورت مور
هوش مصنوعی: کسی که در اینجا است و در کینه و زور فعالیت می‌کند، در روز قیامت به شکل موری محشور می‌شود.
عوان آنجا سگی خیزد چو آذر
سگ و بلعام در صورت برابر
هوش مصنوعی: در آنجا، در زمان جنگ و درگیری، مانند آتش درون، سگ‌های ناهنجار می‌جهند و بلعام نیز در چهره‌ای برابر نمایان است.
یک آیینه‌ست جسم و جان درویش
به حکمت می‌نماید از دو رویش
هوش مصنوعی: جسم و جان درویش مانند یک آیینه هستند که با حکمت خود، دو جنبه یا روی مختلف را به نمایش می‌گذارند.
اگر زین سو نماید جسم باشد
وز آن سو جان پاکش اسم باشد
هوش مصنوعی: اگر از یک طرف به انسان نگاه کنیم، او فقط یک جسم مادّی است، اما اگر از طرف دیگر به او بنگریم، روح او را به عنوان یک حقیقت معنوی و پاک می‌شناسیم.
عزیزا تو چه دانی خویشتن را
طلسمی بوالعجب دان جان و تن را
هوش مصنوعی: ای عزیز، تو چه می‌دانی که خودت یک رمز و راز شگفت‌انگیز هستی، هم از نظر روح و هم از نظر جسم؟
بهشت از نور تو زینت پذیرد
که بی اعمال تو زینت نگیرد
هوش مصنوعی: بهشت با نور عمل تو زیبا و درخشنده می‌شود، زیرا بدون اعمال نیک تو هیچ زیبایی ندارد.

حاشیه ها

1400/02/04 02:05
سعید احتشامی

درود و عرض ادب و احترام
بیت اول مصرع دوم آخرین کلمه «روز» صحیح است به جای «زور».