گنجور

بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

بشب حلاج را دیدند در خواب
بریده سر بکف با جام جلاب
بدو گفتند چونی سر بریده
بگو تا چیست این جام گزیده
چنین گفت او که سلطان نکونام
بدست سر بریده می‌دهد جام
کسی این جام معنی می‌کند نوش
که کردست او سر خود را فراموش
نخستین جسم خود در اسم درباز
پس آنگه جان زبعد اسم درباز
چنان در اسم او کن جسم پنهان
که می‌گردد الف در بسم پنهان
چو جسمت رفت جان را کن مصفا
برآی ازجان و گم شو در مسما
یکی دریاست زو علم گرفته
همه موجش دل آدم گرفته
کجا این موج دریا می‌نشیند
که دریا چیست در ما می‌نشیند
مرا باید که جان و تن بماند
وگر هر دو بماند من نماند
من و تو یک من زهرست در کار
که ز آن یک جو شده کوهی نگوسار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشب حلاج را دیدند در خواب
بریده سر بکف با جام جلاب
هوش مصنوعی: در شب، حلاج را در خواب دیدند که سرش بریده شده و در دستانش جامی از جلاب (نوشیدنی خوشبو) دارد.
بدو گفتند چونی سر بریده
بگو تا چیست این جام گزیده
هوش مصنوعی: به او گفتند که حالتو چگونه است، در حالی که سر بریده‌ای. بگو این جام خاص چیست؟
چنین گفت او که سلطان نکونام
بدست سر بریده می‌دهد جام
هوش مصنوعی: او گفت که سلطان با اعتبار، به کسی که سرش بریده شده، جامی می‌دهد.
کسی این جام معنی می‌کند نوش
که کردست او سر خود را فراموش
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند این نوشیدنی را درک کند که خودش را فراموش کرده باشد.
نخستین جسم خود در اسم درباز
پس آنگه جان زبعد اسم درباز
هوش مصنوعی: ابتدا جسم خود را در نامی که به آن اشاره شده، خواهید دید و سپس جان خود را پس از آن نام مشاهده خواهید کرد.
چنان در اسم او کن جسم پنهان
که می‌گردد الف در بسم پنهان
هوش مصنوعی: به گونه‌ای در نام او بنفس خاموشی کن که مانند الف در بسم، در پس آن پنهان می‌شود.
چو جسمت رفت جان را کن مصفا
برآی ازجان و گم شو در مسما
هوش مصنوعی: وقتی که بدنت از بین رفت، روح خود را پاک و خالص کن و از آن جدا شده و در معنای واقعی خود ناپدید شو.
یکی دریاست زو علم گرفته
همه موجش دل آدم گرفته
هوش مصنوعی: یک دریایی وجود دارد که از آن علم و دانش به دست آمده و هر موج آن دل انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
کجا این موج دریا می‌نشیند
که دریا چیست در ما می‌نشیند
هوش مصنوعی: این جمله به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که چگونه ما تأثیرات و احساسات ناشی از دریا را در وجود خودمان حس می‌کنیم. در واقع، این تصویر نشان می‌دهد که دریا تنها یک جسم بیرونی نیست، بلکه احساسی عمیق و درونی در ما ایجاد می‌کند. به عبارتی، تجربه دریا در دل و وجود ما جای دارد و در روح ما رسوخ کرده است.
مرا باید که جان و تن بماند
وگر هر دو بماند من نماند
هوش مصنوعی: من باید زنده بمانم، حتی اگر جان و بدنم باقی بمانند، اما من خودم نمانم.
من و تو یک من زهرست در کار
که ز آن یک جو شده کوهی نگوسار
هوش مصنوعی: من و تو از یک نفس و ذات هستیم، اما این یک نفس به قدری قوی است که می‌تواند کوهی بزرگ بسازد.

حاشیه ها

1402/04/22 03:06
محمد

تَرکِ سَرِ خود گفتن،زیبا قدمی باشد