گنجور

بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

به وقت نزع پیری زار بگریست
بدو گفتند پیرا گریه از چیست ؟
چنین گفت او که اندر قرب صد سال
دری می‌کوفتم من در همه حال
کنون خواهد گشاد آن در به یک بار
از آن می‌گریم از حسرت چنین زار
که آگه نیستم کاین در به عادت
شقاوت می‌گشاید یا سعادت
فرو می‌افتم از چرخ برین من
کجا آیم ندانم بر زمین من
مثالم کعبتین شش سو آید
که تا خود بر کدامین پهلو آید
در آن ساعت که جان از تن رها شد
دو عالم آن زمان از هم جدا شد
ازین سو تن به بی‌هوشی فرو رفت
وزان سو جان به خاموشی فرو رفت
که داند؟ کاین دو را کز هم جدا شد
کجا بود و کجا آمد کجا شد؟
جوامردا ازین نبود زیانت
که گویی خواب خوش باد ای جوانت
اگر بیتی خوشت آید ز جایی
من بیچاره را گویی دعایی
مرا کاری برآید روزگاری
ترا بزیان نیاید هیچ کاری
دعایی زود رو چون گشت نزدیک
مرا نوری بود درخاک تاریک
مرا راحت ترا باشد ثوابی
خلاصم باشد ار باشد عقابی
تو خوش بنشسته در دنیای فانی
که من در خاک چون باشم نهانی
زهی ناخوش رهی در پیش ما را
زهی بی شفقتی بر خویش ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به وقت نزع پیری زار بگریست
بدو گفتند پیرا گریه از چیست ؟
هوش مصنوعی: در زمان پیری و نزدیک به مرگ، او به شدت گریه کرد. وقتی از او پرسیدند که چرا گریه می‌کند، پاسخ نداد.
چنین گفت او که اندر قرب صد سال
دری می‌کوفتم من در همه حال
هوش مصنوعی: او گفت که من در تمام دوران زندگی‌ام در نزدیکی عشق و محبت بوده‌ام و همیشه به دنبال آن بوده‌ام.
کنون خواهد گشاد آن در به یک بار
از آن می‌گریم از حسرت چنین زار
هوش مصنوعی: اکنون در یک لحظه آن در باز خواهد شد و من از حسرت این حال، به شدت اشک می‌ریزم.
که آگه نیستم کاین در به عادت
شقاوت می‌گشاید یا سعادت
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم این در به چه عادت‌هایی باز می‌شود؛ آیا به شقاوت یا به سعادت.
فرو می‌افتم از چرخ برین من
کجا آیم ندانم بر زمین من
هوش مصنوعی: من از آسمان به زمین می‌افتم و نمی‌دانم که به کجا می‌روم.
مثالم کعبتین شش سو آید
که تا خود بر کدامین پهلو آید
هوش مصنوعی: من مثل دو کعبه هستم که از شش طرف به آن‌ها نگاه می‌شود و نمی‌دانم که بر کدام سمت قرار بگیرم.
در آن ساعت که جان از تن رها شد
دو عالم آن زمان از هم جدا شد
هوش مصنوعی: زمانی که روح از بدن جدا می‌شود، دو جهان از هم فاصله می‌گیرند.
ازین سو تن به بی‌هوشی فرو رفت
وزان سو جان به خاموشی فرو رفت
هوش مصنوعی: شخصی از یک طرف به حالت بی‌حالی و ناتوانی می‌افتد و از طرف دیگر، زندگی و انرژی‌اش به تدریج از بین می‌رود.
که داند؟ کاین دو را کز هم جدا شد
کجا بود و کجا آمد کجا شد؟
هوش مصنوعی: کیست که بداند این دو مورد که از هم جدا شده‌اند، کجا بوده‌اند، کجا آمده‌اند و اکنون به کجا رسیده‌اند؟
جوامردا ازین نبود زیانت
که گویی خواب خوش باد ای جوانت
هوش مصنوعی: شخص بزرگ‌منش از این مسأله ناراحت نیست که بگوید خواب خوشی برای جوانت باشد.
اگر بیتی خوشت آید ز جایی
من بیچاره را گویی دعایی
هوش مصنوعی: اگر از جایی شعری را پسندیدید، برای من که بیچاره‌ام، مثل دعا بگویید.
مرا کاری برآید روزگاری
ترا بزیان نیاید هیچ کاری
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که من کاری انجام می‌دهم که هیچ آسیبی به تو نمی‌زند.
دعایی زود رو چون گشت نزدیک
مرا نوری بود درخاک تاریک
هوش مصنوعی: وقتی که دعایی نزد من رسید، نوری در دل تاریکی رخ نمود.
مرا راحت ترا باشد ثوابی
خلاصم باشد ار باشد عقابی
هوش مصنوعی: اگر تو را آسایش باشد، من هم پاداشی خواهم داشت. اگر عذاب و نگرانی در کار باشد، من نیز رهایی می‌یابم.
تو خوش بنشسته در دنیای فانی
که من در خاک چون باشم نهانی
هوش مصنوعی: تو در دنیای گذرا به خوشی نشسته‌ای، اما من در خاک پنهان خواهم بود.
زهی ناخوش رهی در پیش ما را
زهی بی شفقتی بر خویش ما را
هوش مصنوعی: آه، چقدر غم‌انگیز است که در این راه قدم می‌زنیم و چقدر بی‌رحمانه است که نسبت به حال خود بی‌اعتنا هستیم.

حاشیه ها

1402/03/18 00:06
نردشیر

مثالم کعبتین شش سو اید

که تا خود بر کدامین پهلو آید