گنجور

بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

بپرسیدم ز پیری سال فرسود
در آن ساعت که وقت رفتنش بود
که همراه تو چیست ای مرد غمناک ؟
چه داری زادِ راهِ منزلِ خاک ؟
جوابم داد کز بی آگهی من
دلی پر می‌برم دستی تهی من
خدایا من درین دیر تحیر
چو آن پیرم تهی دست و دلی پر
تهی دستم ز زاد راه جاوید
به فضل تو دلی دارم پر امید
خداوندا امید من وفا کن
دلم را از کرم حاجت روا کن
منور دار جانم را به نوری
دلم را زنده گردان از حضوری
حضوری ده ز چندین ترهاتم
یقینی ده میان مشکلاتم
مرا از من نجاتی ده به توفیق
ز نور خود براتی ده به تحقیق
دلم را محرم اسرار گردان
ز خواب غفلتم بیدار گردان
بر افروز از خداوندی دلم را
توانگر کن به خرسندی دلم را
نفس چون برکشندم هم‌نفس باش
در آن درماندگی فریاد‌رس باش
چو جان را منقطع شد از جهان دم
مرا با نور ایمان دار آن دم
چو با ایمان فرو بردی به خاکم
نیاید از جهانی جرم باکم
خداوندا همه بیچارگانیم
درین هنگامه چون نظارگانیم
همه گر دوزخی‌ایم ار بهشتی
تو می‌دانی و تو تا چون سرشتی
که داند تا به معنی متقی کیست؟
سعید از ما کدامست و شقی کیست؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بپرسیدم ز پیری سال فرسود
در آن ساعت که وقت رفتنش بود
هوش مصنوعی: در زمانی که پیرمرد در حال رفتن بود، از او سؤالی کردم.
که همراه تو چیست ای مرد غمناک ؟
چه داری زادِ راهِ منزلِ خاک ؟
هوش مصنوعی: ای مرد غمگین، در این سفر چه چیزی با خود داری؟ چه چیزی برای ادامه راهی که به سوی خاک و مرگ می‌برد، به همراه داری؟
جوابم داد کز بی آگهی من
دلی پر می‌برم دستی تهی من
هوش مصنوعی: او گفت که به خاطر نا آگاهی‌ام، دلی پر از احساسات را به همراه می‌آورم، اما دستم خالی است.
خدایا من درین دیر تحیر
چو آن پیرم تهی دست و دلی پر
هوش مصنوعی: خدایا، من مانند آن پیر که در این معبد حیران است، بی‌پول و بی‌چیزم، اما دلم پر از احساسات و آرزوهاست.
تهی دستم ز زاد راه جاوید
به فضل تو دلی دارم پر امید
هوش مصنوعی: من از وسایل سفر به دنیای ابدی بی‌بهره‌ام، اما با لطف تو دلی دارم پر از امید.
خداوندا امید من وفا کن
دلم را از کرم حاجت روا کن
هوش مصنوعی: ای خدای مهربان، به من امید بده و خواسته‌های دلم را برآورده کن.
منور دار جانم را به نوری
دلم را زنده گردان از حضوری
هوش مصنوعی: جانم را به نور خود روشن کن و دلم را از وجودت زنده و شاداب گردان.
حضوری ده ز چندین ترهاتم
یقینی ده میان مشکلاتم
هوش مصنوعی: بیا تا با وجود خود به من نشان دهی که در میان این همه مشکلات، وجود تو چگونه یک حقیقت مطمئن است.
مرا از من نجاتی ده به توفیق
ز نور خود براتی ده به تحقیق
هوش مصنوعی: به من کمک کن تا از خودم رهایی یابم و با نور وجودت، به من بخشش و نجاتی عطا کن.
دلم را محرم اسرار گردان
ز خواب غفلتم بیدار گردان
هوش مصنوعی: دل من را به رازهای درون خود آشنا کن و مرا از خواب غفلت بیدار کن.
بر افروز از خداوندی دلم را
توانگر کن به خرسندی دلم را
هوش مصنوعی: ای خدا، دلم را غنی و توانمند کن تا شاد و خرسند باشد.
نفس چون برکشندم هم‌نفس باش
در آن درماندگی فریاد‌رس باش
هوش مصنوعی: وقتی که دلم به تنگ می‌آید و در حال ناراحتی هستم، همدرد و همراه من باش و در آن لحظات سخت، به من کمک کن.
چو جان را منقطع شد از جهان دم
مرا با نور ایمان دار آن دم
هوش مصنوعی: زمانی که جانم از این جهان جدا شود، در آن لحظه مرا با نور ایمان همراه کن.
چو با ایمان فرو بردی به خاکم
نیاید از جهانی جرم باکم
هوش مصنوعی: اگر با ایمان و اعتقاد به زمین بیفتم، دیگر از هیچ گناهی در این دنیا نمی‌ترسم.
خداوندا همه بیچارگانیم
درین هنگامه چون نظارگانیم
هوش مصنوعی: ای خدا، ما همه در این زمان دچار مشکلات و ناامیدی هستیم و مانند تماشاگری تنها نظاره‌گر این وضعیت می‌باشیم.
همه گر دوزخی‌ایم ار بهشتی
تو می‌دانی و تو تا چون سرشتی
هوش مصنوعی: همه ما ممکن است دوزخی باشیم، اما تو می‌دانی که چه کسانی بهشتی هستند و تا زمانی که به سرشت خودت برگردی، شناختت از این موضوع ادامه خواهد داشت.
که داند تا به معنی متقی کیست؟
سعید از ما کدامست و شقی کیست؟
هوش مصنوعی: چه کسی می‌داند که متقی واقعی کیست؟ ما نمی‌دانیم کدام یک از ما انسان‌های خوب و شایسته هستیم و کدام‌یک دچار بدبختی و شقاوت هستیم.