گنجور

بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

شنودم من که فردوسی طوسی
که کرد او در حکایت بی فسوسی
به بیست و پنج سال از نوک خامه
به‌سر می‌برد نقش شاهنامه
به‌آخر چون شد آن عمرش به‌آخر
ابوالقاسم که بد شیخ اکابر
اگرچه بود پیری پر نیاز او
نکرد از راه دین بر وی نماز او
چنین گفت او که فردوسی بسی گفت
همه در مدح گبری ناکسی گفت
به مدح گبر کان عمری بسر برد
چو وقت رفتن آمد بی‌خبر مرد
مرا در کار او برگ ریا نیست
نمازم بر چنین شاعر روا نیست
چو فردوسی مسکین را ببردند
به زیر خاک تاریکش سپردند
در آن شب شیخ او را دید در خواب
که پیش شیخ آمد دیده پر آب
زمرد رنگ تاجی سبز بر سر
لباسی سبزتر از سبزه در بر
به پیش شیخ بنشست و چنین گفت
که ای جان تو با نور یقین جفت
نکردی آن نماز از بی نیازی
که می ننگ آمدت زین نانمازی
خدای تو جهانی پر فرشته
همه از فیض روحانی سرشته
فرستاد اینت لطف کار سازی
که تا کردند بر خاکم نمازی
خطم دادند بر فردوس اعلی
که فردوسی به فردوس است اولی
خطاب آمد که ای فردوسی پیر
اگر راندت ز پیش آن طوسی پیر
پذیرفتم منت تا خوش بخفتی
بدان یک بیت توحیدم که گفتی
مشو نومید از فضل الهی
مده بر فضل ما بخل گواهی
یقین می‌دان چو هستی مرد اسرار
که عاصی اندک‌ست و فضل بسیار
گر آمرزم به یک ره خلق را پاک
نیامرزیده باشم جز کفی خاک
خداوندا تو می‌دانی که عطار
همه توحید تو گوید در اشعار
ز نور تو شعاعی می‌نماید
چو فردوسی فقاعی می‌گشاید
چو فردوسی ببخشش رایگان تو
به فضل خود به فردوسش رسان تو
به فردوسی که علیین‌ش خوانند
مقام صدق و قصر دین‌ش خوانند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنودم من که فردوسی طوسی
که کرد او در حکایت بی فسوسی
هوش مصنوعی: من شنیدم که فردوسی طوسی داستانی را به زیبایی روایت کرده است.
به بیست و پنج سال از نوک خامه
به‌سر می‌برد نقش شاهنامه
هوش مصنوعی: در بیست و پنج سال، قلم به دست مشغول خلق داستان‌هایی از شاهنامه بوده است.
به‌آخر چون شد آن عمرش به‌آخر
ابوالقاسم که بد شیخ اکابر
هوش مصنوعی: زمانی که عمر ابوالقاسم به پایان رسید، او به یک شخصیت بزرگ و محترم تبدیل شد.
اگرچه بود پیری پر نیاز او
نکرد از راه دین بر وی نماز او
هوش مصنوعی: هرچند او پیر و نیازمند است، اما به واسطه دین و ایمانش، برای او نماز گزارده نمی‌شود.
چنین گفت او که فردوسی بسی گفت
همه در مدح گبری ناکسی گفت
هوش مصنوعی: او چنین گفت که فردوسی بسیار صحبت کرده و همه چیز را در ستایش از یک فرد بی‌ارزش بیان کرده است.
به مدح گبر کان عمری بسر برد
چو وقت رفتن آمد بی‌خبر مرد
هوش مصنوعی: او به ستایش فردی پرداخت که تمام عمرش را در آرامش و سکون گذراند، اما زمانی که وقت رفتن فرا رسید، بدون اطلاع و به ناگاه از دنیا رفت.
مرا در کار او برگ ریا نیست
نمازم بر چنین شاعر روا نیست
هوش مصنوعی: من در کار او هیچ گونه خودنمایی و تزویر ندارم و نماز خواندن من برای چنین شاعری صحیح نیست.
چو فردوسی مسکین را ببردند
به زیر خاک تاریکش سپردند
هوش مصنوعی: زمانی که فردوسی، شاعر بزرگ و فقیر، را به زیر زمین بردند و در خاک سیاه دفن کردند.
در آن شب شیخ او را دید در خواب
که پیش شیخ آمد دیده پر آب
هوش مصنوعی: در آن شب، شیخ او را در خواب دید که با چشمانی پر از اشک به سمت او آمد.
زمرد رنگ تاجی سبز بر سر
لباسی سبزتر از سبزه در بر
هوش مصنوعی: تاجی سبز رنگ بر سر دارد و لباسی سبزتر از رنگ سبزه به تن کرده است.
به پیش شیخ بنشست و چنین گفت
که ای جان تو با نور یقین جفت
هوش مصنوعی: در جلوی شیخ نشست و گفت: ای جان، تو با نور یقین همراهی.
نکردی آن نماز از بی نیازی
که می ننگ آمدت زین نانمازی
هوش مصنوعی: نماز تو به خاطر نیاز و ناتوانی نبوده است، بلکه به خاطر این است که تو از آن شرمنده‌ای و این نمازی که بدون توجه به معانی‌اش بجا می‌آوری، ارزشی ندارد.
خدای تو جهانی پر فرشته
همه از فیض روحانی سرشته
هوش مصنوعی: خدای تو جهانی پر از فرشتگان است که همه آنها از نیروی معنوی آفریده شده‌اند.
فرستاد اینت لطف کار سازی
که تا کردند بر خاکم نمازی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی از لطف و مهربانی کسی دیگر بهره‌مند شده و به خاطر این محبت، شکرگزاری می‌کند. در واقع، این محبت سبب شده تا او بتواند با آرامش و احترام در برابر زندگی و چالش‌هایش ایستاده و برای خود و دیگران دعا کند.
خطم دادند بر فردوس اعلی
که فردوسی به فردوس است اولی
هوش مصنوعی: به فردوس برین خطی نوشته‌اند که فردوسی از دیگران در بهشت برتر است.
خطاب آمد که ای فردوسی پیر
اگر راندت ز پیش آن طوسی پیر
هوش مصنوعی: پیامی به فردوسی می‌رسد که اگر تو را از سر راه آن طوسی کهن‌سال دور کنند، چه کار خواهی کرد؟
پذیرفتم منت تا خوش بخفتی
بدان یک بیت توحیدم که گفتی
هوش مصنوعی: من قبول کردم که با کمال میل به خاطر سخن خوبت که درباره‌ی توحید گفتی، خوشحال شوم و راحت بخوابم.
مشو نومید از فضل الهی
مده بر فضل ما بخل گواهی
هوش مصنوعی: از نعمت‌های الهی ناامید نشو و در بخشش ما خسیس و تنگ‌نظر نباش.
یقین می‌دان چو هستی مرد اسرار
که عاصی اندک‌ست و فضل بسیار
هوش مصنوعی: به خوبی می‌دانی که در دنیای انسان‌ها تعداد کسانی که نافرمانی کنند بسیار کم است، در حالی که فضیلت و خوبی‌هایشان بسیار زیاد است.
گر آمرزم به یک ره خلق را پاک
نیامرزیده باشم جز کفی خاک
هوش مصنوعی: اگر من بتوانم به یک روش تمام مردم را ببخشایم، ولی هنوز خودم را پاک نکرده باشم، مانند یک مشت خاک خواهم بود.
خداوندا تو می‌دانی که عطار
همه توحید تو گوید در اشعار
هوش مصنوعی: ای خدا، تو می‌دانی که عطار در اشعارش به تکرار و به زیبایی تنها از توحید و یکتایی تو سخن می‌گوید.
ز نور تو شعاعی می‌نماید
چو فردوسی فقاعی می‌گشاید
هوش مصنوعی: از نور تو پرتو و روشنی‌ای نمایان می‌شود، مانند فردوسی که داستان‌های بزرگ و دل‌انگیزی را روایت می‌کند.
چو فردوسی ببخشش رایگان تو
به فضل خود به فردوسش رسان تو
هوش مصنوعی: وقتی فردوسی به تو بی‌هیچ چشمداشتی بخشش می‌کند، با لطف خود تو را به بهشت می‌برد.
به فردوسی که علیین‌ش خوانند
مقام صدق و قصر دین‌ش خوانند
هوش مصنوعی: فردوسی را به عنوان شخصیتی بزرگ و برتر می‌شناسند و او را به حقیقت و راست‌گویی و همچنین به خاطر کارهای مذهبی‌اش محترم می‌شمارند.

حاشیه ها

1392/07/08 19:10
گلی اشرف مدرس

با درود فراوان به روان پاک فردوسی و عطار که به گمانم در این بیت ها به روشنی تکلیف دین و مذهب فردوسی را مشخص کرده است. دین و مذهبی که شوربختانه به جای این که عامل پیوند مردم و ملت ها باشد و به همگان آرامش بدهد، دست آویزی برای آفرینش جنگ ها و تنش های گوناگون شده است و به گونه ای شگفت انگیز آرامش را از مردمان ربوده است. خوب است همه ی کسانی که مذهب فردوسی را دست مایه ی درگیری هایشان کرده اند،بدانند که فردوسی یگانه پرست بوده است و بس. چنان که در این بیت ها آمده است.

به پیش شیخ بنشست و چنین گفت
که ای جان تو با نور یقین جفت
نکردی آن نماز از بی نیازی
که می ننگ آمدت زین نانمازی
نماز خواندن برجسته ترین ویژگی یک مسلمان است و در بیت بالا منظور از «نانماز» فردوسی است. این بیت های عطار را نیز یک بار دیگر بخوانیم.

خطاب آمد که ای فردوسی پیر
اگر راندت ز پیش آن طوسی پیر
پذیرفتم منت تا خوش بخفتی
بدان یک بیت توحیدم که گفتی
چنان که می بینیم او تنها برای ستودن خدا به یگانگی پذیرفته ی درگاه خداوند شده است نه برای دین یا مذهبی خاص.

1394/07/24 11:09
Hamishe bidar

در آن شب شیخ او را دید خواب
که پیش شیخ آمد دیده پر آب
من فکر میکنم این بیت این طوری درست است:
در آن شب شیخ او را دید در خواب
که پیش شیخ آمد دیده پر آب

1397/01/14 12:04
توانای دانا

در تذکره الشعرا سمرقندی اشاره می کند شیخ ابوالقاسم گرگانی بر پیکر فردوسی بزرگ نماز نخواند و گفت او کافر است و چون به خواب رفت در خواب شیخ, فردوسی را بدید پس گفت ای مرد تو کافر بودی چگونه در بهشت عیش کنی بگفت من شیعه بودمی و ستایش علی را زیاد کردمی پس بگفت خداوند عزوجل مرا به خاطر ان بیت که در توحید خدای گفتم مرا به بهشت برد
جهان را بلندی و پستی تویی. ندانم چه ای هرچه هستی تویی

1401/10/02 00:01
فیراس

بدون شک عطار از ستارگان بی نظیر عرفان و صوفی گری است که آثار وی جایگاه رفیعی در تاریخ ادب و معرفت ایران داراست. ولی به نظر این کوچکترین، گویا عطار چنان غرق و محو در عوالم عرفانی است که هیچ توجهی به تاریخ ایران و اقدام متهورانه فردوسی در بنا کردن کاخ رفیع و بی گزند زبان پارسی که عطار را نیز در خلق آثارش مرهون خود ساخته،  ندارد و از فردوسی چنین یاد می کند