گنجور

بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

شنودم من که پیری بود کامل
نه چون پیران دیگر مانده غافل
نه شب خفتی و نه روز آرمیدی
بروز و شب کسش خفته ندیدی
کسی پرسید کای پیر دل افروز
چرا هرگز نه شب خفتی و نه روز
بدو گفتا نخسبد مرد دانا
بهشت و دوزخش در شیب و بالا
یکی پیوسته می‌تابند در شیب
دگر را می‌دهند آرایش و زیب
میان خلد و دوزخ در زمانه
چگونه خوابم آید در میانه
نیاوردست کس خطی بنامم
که تا من زین دو جا اهل کدامم
دلی پر تفت و جانی پر تب و تاب
چگونه یابد آخر چشم من خواب
چو دل پر تفت و جان پرتاب باشد
نگونساری من درخواب باشد
هزاران جان پاک نامداران
فدای خلوت بیدارداران
عزیزا چند خسبی چشم کن باز
پس زانوی خود خلوت کن آغاز
مباش آخر از آن مستی پریشان
که شب مهتاب بنماید بدیشان
چرا خفتی شب مهتاب آخر
چه خواهد آمدن زین خواب آخر
نیندیشی که چون عمرت سرآید
بسی مهتاب در گورت درآید
ترا زیر کفن بگرفته خوابی
فرو آید بگورت ماهتابی
براندیشد کسی چون خواب یابد
که در گورش بسی مهتاب تابد
شب مهتاب چون می‌آیدت خواب
که عاشق خواب کم یابد بمهتاب
نکو نبود چه گوید مرد هشیار
بخفته عاشق و معشوق بیدار
چه معشوق و چه عاشق این چه لافست
بخاکی کی رسد پاکی گزافست
تو مرد گلخن نفس و هوایی
کجا مردان عشق پادشایی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنودم من که پیری بود کامل
نه چون پیران دیگر مانده غافل
هوش مصنوعی: نقل شده که فردی سالخورده بود که به معنای واقعی به کمال رسیده بود و برخلاف سایر سالخوردگان، از خواب غفلت بیرون آمده بود.
نه شب خفتی و نه روز آرمیدی
بروز و شب کسش خفته ندیدی
هوش مصنوعی: تو نه در شب خوابیدی و نه در روز استراحت کردی، در صبح و شب هیچ‌کس را در حال خواب ندیدی.
کسی پرسید کای پیر دل افروز
چرا هرگز نه شب خفتی و نه روز
هوش مصنوعی: کسی از پیر دلربا سؤال کرد چرا هرگز نه شب را خوابیدی و نه روز را.
بدو گفتا نخسبد مرد دانا
بهشت و دوزخش در شیب و بالا
هوش مصنوعی: مرد دانا نمی‌تواند در بهشت و جهنم دچار خواب و غفلت شود، زیرا این دو مکان در وضعیت‌های مختلفی قرار دارند.
یکی پیوسته می‌تابند در شیب
دگر را می‌دهند آرایش و زیب
هوش مصنوعی: یکی همیشه در حال درخشش و تابش است، در حالی که دیگری با شیب و تغییراتی که دارد، زینت و زیبایی می‌یابد.
میان خلد و دوزخ در زمانه
چگونه خوابم آید در میانه
هوش مصنوعی: در دنیای پر ازcontradictions و تضادهای شدید، چطور می‌توانم آرامش و خواب راحتی داشته باشم؟ در حالی که نه به بهشت تعلق دارم و نه به جهنم.
نیاوردست کس خطی بنامم
که تا من زین دو جا اهل کدامم
هوش مصنوعی: هیچ کس نامه‌ای برای من نفرستاده که مشخص کند من از دو طرف چه کسی هستم یا به کجا تعلق دارم.
دلی پر تفت و جانی پر تب و تاب
چگونه یابد آخر چشم من خواب
هوش مصنوعی: دل پر از آشفتگی و جان پر از شوق و هیجان چگونه می‌تواند در نهایت خواب را پیدا کند؟
چو دل پر تفت و جان پرتاب باشد
نگونساری من درخواب باشد
هوش مصنوعی: وقتی دل دچار التهاب و احساسات شدید باشد و جان در حال رنج بردن، نشان‌دهنده این است که آدمی در وضعیت ضعف و بی‌حالتی به سر می‌برد.
هزاران جان پاک نامداران
فدای خلوت بیدارداران
هوش مصنوعی: هزاران انسان نیکوکار و با افتخار، جان خود را به خاطر آرامش و تنهایی عارفان بیدار و هوشیار نثار می‌کنند.
عزیزا چند خسبی چشم کن باز
پس زانوی خود خلوت کن آغاز
هوش مصنوعی: عزیزم، کمی بیدار شو و به دور و برت نگاه کن، سپس از تنهایی و مشکلات خود فاصله بگیر و به آغاز تازه‌ای فکر کن.
مباش آخر از آن مستی پریشان
که شب مهتاب بنماید بدیشان
هوش مصنوعی: مراقب باش که در حالتی از مستی و آشفتگی قرار نگیری، چون شب که مهتاب می‌تابد، نور آن بر همه چیز روشنی می‌اندازد و ممکن است چیزهایی را به تو نشان دهد که نمی‌خواهی ببینی.
چرا خفتی شب مهتاب آخر
چه خواهد آمدن زین خواب آخر
هوش مصنوعی: چرا در خواب شب روشن ماهی؟ در نهایت این خواب چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟
نیندیشی که چون عمرت سرآید
بسی مهتاب در گورت درآید
هوش مصنوعی: اگر به پایان عمرت فکر نکنی، ممکن است در نهایت با زندگی‌های زیادی که از دست داده‌ای، مواجه شوی و به یاد بیاری که زمان زیادی را صرف امور بیهوده کرده‌ای.
ترا زیر کفن بگرفته خوابی
فرو آید بگورت ماهتابی
هوش مصنوعی: در خواب عمیقی فرو رفته‌ای که همچون ماهی در دل تاریکی خاک قرار گرفته‌ای.
براندیشد کسی چون خواب یابد
که در گورش بسی مهتاب تابد
هوش مصنوعی: اگر کسی عمیقاً فکر کند، به خواب می‌رود و در خوابش می‌بیند که در قبرش نورهای زیادی از ماه می‌تابد.
شب مهتاب چون می‌آیدت خواب
که عاشق خواب کم یابد بمهتاب
هوش مصنوعی: زمانی که شب مهتاب می‌رسد، خواب به سراغ تو می‌آید، زیرا عشاق به خاطر نور مهتاب خواب کمتری می‌بینند.
نکو نبود چه گوید مرد هشیار
بخفته عاشق و معشوق بیدار
هوش مصنوعی: گفته‌های یک مرد عاقل وقتی که عاشق و معشوق بیدار هستند، خوب و مناسب نیست.
چه معشوق و چه عاشق این چه لافست
بخاکی کی رسد پاکی گزافست
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق، چه فرقی دارند؟ این چه ادعایی است؟ انسان خاکی چگونه می‌تواند به پاکی و کمال برسد؟
تو مرد گلخن نفس و هوایی
کجا مردان عشق پادشایی
هوش مصنوعی: تو انسان پاک و خالصی که در دنیای عشق، مقام والایی داری.