بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1_زمین در جنب این نه طاق خضراصحیح تر است
2_تو خود را بین کزین خشخاش چندی صحیح تر است
زمین در جنب این هفت طاق مینا؛ درست است به استناد ثم استوی الی السّماء فسوّاهن سبع السّوات
زمین در جنب این هفت طاق مینا؛ درست است، به استناد آیه 29 سوره بقره: ثم استوی الی السّماء فسوّاهن سبع السّوات
جهان در زیر این نه طاق مینا چوخشخاشی بود در قعر دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی سزد گربر بروت خود بخندی
جهان در جو این افلاک مینا
چو خشخاشی بود بروی دریا
تو خود بنگر کز این خشخاش چندی
سزد تا بر غرور خود بخندی
سلام
به نظر می رسد که بیت هشتم به صورت زیر صحیح باشد.
چنین جرمی عظیم القدر ای دوست
نگردد از پی مشتی رگ و پوست
عظیم القدر ای دوست
و شبنمی. لطفا اصلاح بفرمایید
همچنین مصرع
چه میگویم عجب نیست از خدایی اشکال وزن دارد
شاید اینطور باشد:
چه میگویم عجب نی از خدایی
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بروت = سبیل
درود دوستان همان
|چنین جرمی عظیم القداری دوست| صحیح است.
به نظر می رسد که در این جا منظور «شبنم» بوده است که به صورت جدا گانه نوشته شده «شب نمی» که
معنی را عوض می کند و می بایستی «شبنمی» باشد.
چنین دریا بما عاجز نگردد
ز بهر شب نمی هرگز نگردد
با سلام
تقاضا دارم دوبیت اول را برایم ترجمه و توضیح دهند.
با تشکر
زمین در جنب این نه تاق خضرا
چو خشخاشی بود بر روی دریا ، صحیح تر است زیرا در کلمات خضرا و خشخاش همچنین کلمات ابیات دیگر حرف خ به حالت آرایه واج آرایی که همان صنعت بدیعی ترنم حروف یا نغمه حروف است وجود دارد و به زیبایی این بیت و ابیات دیگر می افزاید
در بیت ۲۲ ... نه تاق خضرا کلمه تاق فارسی است و با حرف ت و به شکل تاق. صحیح است
ببین تا توازین خشخاش چندی
سزد گر بر بروت خود بخندی
واج آرایی در حرف خ و ن دارد
ضمنا نه تاق صحیح است و اشاره به نه فلک و نه مدار نجومی قدیم است که با اندکی تغییر همان ۹ مدار سیاره منظومه شمسی کنونی است و چنانچه آن را هفت بخوانیم اختلال و سکته در وزن شعر به وجود می آید بنابراین نه تاق صحیح است
درباره معنی دو بیت اول
حکیمی را یکی زر در بدل زد
حکیم اندر حق او این مثل زد
یعنی فردی به حکیمی طلا (زر) هدیه داد و او هم این پند مانند طلا را با ذکر مثال گفت(آن امثال(مثال ها) در ابیات بعد است که درباره جهان و آسمان ها و غیره است )
(بَدَل ٍزد در اینجا یعنی هیچ را به طلا تبدیل کرد یعنی هدیه داد)
که در دامت چنان آرم بمَردی
که بر یک جست ده گردم بگردی
یعنی من ( شاعر این ابیات ) چنان با مَردی و درستی و صداقت پند [ آن حکیم را ] برای تو می گویم که تو بلافاصله (یک جَست )به پاداش این گفته و شعرم با جست و خیز (یک جَست ) و شادی و احترام به دور من بگردی و مرا عزیز کنی .
چنین جرمی عظیم القدر ، ای دوست
نگردد از پی مشتی رگ و پوست
صحیح است و معنی بیت این است که ای دوست چنین جِرم و جسم عظیم القدر و گران بهائی ( اجرام و کرات آسمانی و افلاک ) نتیجه و خلق چند رگ و پوست کم ارزش انسان نیستند و [ پدید آورنده ای دیگر دارند ]
زمین در گرد این افلاک مینا
چو خشخشاسیت روی اب دریا
براین خشخاش بنگر تا که چندی
سزد گر بر غرور خود بخندی
دکتر سیدرضا میرفندرسکی