گنجور

بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

غلامی با طبق می‌رفت خاموش
طبق را سر بپوشیده به سرپوش
یکی گفتش چه داری بر طبق تو‌؟
مکن کژی بگو با من به‌حق تو‌؟
غلامش گفت ای سرگشته‌! خاموش
چرا پوشیده‌اند این بر تو سر پوش
ز روی عقل اگر بایستی این راز
که تو دانستیی‌، بودی سرش باز
که می‌داند که چرخ سالخورده‌؟
‌چه می‌سازد به زیر هفت پرده‌؟
سپهر بوالعجب زو پر شگفت است
که یک یک دورهٔ او ناگرفته‌ست
به پیش چار‌طاق ِ هفت‌پوشَش
بدین بارو که یارد کرد کوشش
فلک را کیسه پردازی‌ست پیوست
که کارش بوالعجب بازی‌ست پیوست
ز پرگاری که در بر می‌بگردد
ز بس سرگشتگی سر می‌بگردد
که داند کاین فلک‌ها را چه دَور است‌؟!
نهان در زیر هر دورش چه جور است
ازین گلشن که گل‌هاش از ستاره‌ست
چو بی‌کاران نصیب ما نظاره‌ست
بداند هرکه دارد در هنر دست
که او را جز روِش کاری دگر هست
فلک جُستی بسی‌، زد در تک و تاز
نیافت از هیچ سو گم کرده را باز

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غلامی با طبق می‌رفت خاموش
طبق را سر بپوشیده به سرپوش
هوش مصنوعی: یک جوانی در حال حمل ظرفی است و با احتیاط حرکت می‌کند. او برای حفظ محتویات ظرف، سرش را زیر پوششی نگه داشته است.
یکی گفتش چه داری بر طبق تو‌؟
مکن کژی بگو با من به‌حق تو‌؟
هوش مصنوعی: یکی از افراد از او پرسید که چه چیزی بر پایه و اساس تو وجود دارد؟ او گفت: نادرست صحبت نکن و با من به صداقت صحبت کن.
غلامش گفت ای سرگشته‌! خاموش
چرا پوشیده‌اند این بر تو سر پوش
هوش مصنوعی: غلام به او می‌گوید: ای مرد سرگشته! چرا ساکت هستی؟ چرا این سرپوش را بر سرت گذاشته‌اند؟
ز روی عقل اگر بایستی این راز
که تو دانستیی‌، بودی سرش باز
هوش مصنوعی: اگر به قضاوت عقل نگاه کنی، این راز که تو از آن آگاهی داری، باید به راحتی برایت مشخص شود.
که می‌داند که چرخ سالخورده‌؟
‌چه می‌سازد به زیر هفت پرده‌؟
هوش مصنوعی: کسی که به سن و سالش آگاه است، چگونه می‌تواند به تاریکی‌های زندگی و سرنوشت خود در پس رازهای پیچیده پی ببرد؟
سپهر بوالعجب زو پر شگفت است
که یک یک دورهٔ او ناگرفته‌ست
هوش مصنوعی: آسمان با عجایب خود پر از شگفتی است، به طوری که هر یک از دوره‌های آن هنوز به تمام‌نشدگی نرسیده است.
به پیش چار‌طاق ِ هفت‌پوشَش
بدین بارو که یارد کرد کوشش
هوش مصنوعی: رفتیم به سوی معبد بزرگ او، جایی که تلاش و کوشش ما به نتیجه می‌رسد.
فلک را کیسه پردازی‌ست پیوست
که کارش بوالعجب بازی‌ست پیوست
هوش مصنوعی: آسمان همواره در حال تغییر و فعالیت است و کارش پر از شگفتی‌ها و عجایب است.
ز پرگاری که در بر می‌بگردد
ز بس سرگشتگی سر می‌بگردد
سر می‌بگردد یعنی سر و خِرد سرگیجه می‌گیرد
که داند کاین فلک‌ها را چه دَور است‌؟!
نهان در زیر هر دورش چه جور است
هوش مصنوعی: کیست که بداند این گنبدهای آسمانی چه دورهایی دارند؟ در زیر هر یک از این دورها چه حقایق پنهانی نهفته است؟
ازین گلشن که گل‌هاش از ستاره‌ست
چو بی‌کاران نصیب ما نظاره‌ست
هوش مصنوعی: در این گلستان که گل‌های آن همچون ستاره می‌درخشند، ما مانند بی‌کاران تنها می‌توانیم به تماشای آنها بپردازیم و از زیبایی‌شان بهره‌مند شویم.
بداند هرکه دارد در هنر دست
که او را جز روِش کاری دگر هست
هوش مصنوعی: هر کس که در هنر مهارت دارد، باید بداند که او توانایی‌های دیگری هم دارد و فقط به یک جنبه‌ی کارش محدود نیست.
فلک جُستی بسی‌، زد در تک و تاز
نیافت از هیچ سو گم کرده را باز
هوش مصنوعی: آسمان به دنبال کسی گشت و با سرعت هرچه تمام‌تر به جست‌وجو پرداخت، اما نتوانست او را پیدا کند و به هیچ سمتی هم نتوانست به نشانه‌ای از او برسد.