بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل
شبی آن پیر زاری کرد بسیار
که یارب این حجاب از پیش بردار
حجابش چون نماند و او فرو دید
دو عالم چون پیازی توبهتو دید
به هر تویی جهانی پر رونده
چه بر پهلو چه بر سر چه پرنده
گروهی سر نه، بیسر میدویدند
گروهی پر نه، بیپر میپریدند
گروهی جمله را در برگرفته
گروهی لوح را از سر گرفته
جهانی دید از هرگونه مردم
شده هر یک ازیشان در رهی گم
چو پیر آن دید از هش رفت بیرون
ز بیهوشی فتاد و خفت در خون
بماند اندر عجایب روزگاری
که در پرده عجایب دید کاری
چو عمری زین برآمد پیر هشیار
ز حق درخواست آن عالم دگربار
حجاب از پیش چشم پیر برخاست
ندید از کس خیالی از چپ و راست
ز چندان خلق تن گم دید و جان نی
اثر پیدا نه و نام و نشان نی
به زاری گفت ای دانندهٔ راز
کجا شد خلق با چندان تک و تاز؟
خطاب آمد ز دار الملک اسرار
که پیدا نیست اندر دار دیار
نمودی بود کهایشان مینمودند
نماند آن هم که بس نابود بودند
سراب دور همچون آب دیدی
بمردی تشنه چون آنجا رسیدی
دو عالم موم دست قدرت ماست
کل از قدرت بگردد قدرت از خواست
اگر خواهیم در یک طرفه العین
پدید آریم در هر ذره کونین
اگرنه در فرو بندیم محکم
چو ما هستیم مه عالم مه آدم
عزیزا در نگر تا بی نیازی
چگونه جان ما دارد به بازی
ببین تا خود وشاق لاابالی
چه سان میآید از اوج تعالی
کسی داند شدن در قرب آن اوج
که فقر او چو دریا میزند موج
فقیر آن است اندر عالم پیر
که چون آن طفل نستاند به جز شیر
بخش ۹ - الحکایه و التمثیل: به منبر بر امامی نغز گفتاربخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل: چنین گفتهست آن دریای پر نور
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبی آن پیر زاری کرد بسیار
که یارب این حجاب از پیش بردار
هوش مصنوعی: یک شب آن پیر به شدت دعا و زاری کرد و گفت: ای خدا، این پرده و حجاب را از پیش من بردار.
حجابش چون نماند و او فرو دید
دو عالم چون پیازی توبهتو دید
هوش مصنوعی: زمانی که پردههای حجاب او کنار رفت و حقیقت را دید، دو جهان را مانند پیازی مشاهده کرد که لایههای آن یکی پس از دیگری باز میشود.
به هر تویی جهانی پر رونده
چه بر پهلو چه بر سر چه پرنده
هوش مصنوعی: هر جایی که بروی، دنیایی پر از زندگی و تحرک وجود دارد، خواه بر زمین باشد، خواه در هوا، یا حتی در کنار موجودات دیگر.
گروهی سر نه، بیسر میدویدند
گروهی پر نه، بیپر میپریدند
هوش مصنوعی: برخی مردمان بدون راهنما و هدف تلاش میکردند و عدهای دیگر بدون وجود بال و توانایی برای پرواز، در آرزوی پرواز بودند.
گروهی جمله را در برگرفته
گروهی لوح را از سر گرفته
هوش مصنوعی: عدهای از مردم به دور هم نشستهاند و به صحبتها و گفتوگوهای دیگران گوش میدهند، در حالی که گروهی دیگر مشغول نوشتن یا ثبت مطالب هستند.
جهانی دید از هرگونه مردم
شده هر یک ازیشان در رهی گم
هوش مصنوعی: دنیا را دیدهام که پر از انسانهاست، اما هر یک از آنها در مسیری گم شدهاند.
چو پیر آن دید از هش رفت بیرون
ز بیهوشی فتاد و خفت در خون
هوش مصنوعی: وقتی سالخورده این را دید، از شدت ترس به حالت بیهوشی درآمد و به زمین افتاد و در خون خود خوابش برد.
بماند اندر عجایب روزگاری
که در پرده عجایب دید کاری
هوش مصنوعی: در روزگار عجیب و غریب، کارهای شگفتانگیزی در پس پردهها اتفاق میافتد که هنوز بر ما پوشیده است.
چو عمری زین برآمد پیر هشیار
ز حق درخواست آن عالم دگربار
هوش مصنوعی: زمانی که عمرش به پایان رسید، آن مرد دانا از خدا خواست که دوباره به او علم و معرفت عطا کند.
حجاب از پیش چشم پیر برخاست
ندید از کس خیالی از چپ و راست
هوش مصنوعی: پرده از جلوی چشم پیر کنار رفت و او دیگر هیچ تصوری از اطرافش نداشت، نه از چپ و نه از راست.
ز چندان خلق تن گم دید و جان نی
اثر پیدا نه و نام و نشان نی
هوش مصنوعی: از بین این همه انسان، تن را گم کرده است و نشانی از جان نیست، نه اثری دیده میشود و نه نام و نشانی.
به زاری گفت ای دانندهٔ راز
کجا شد خلق با چندان تک و تاز؟
هوش مصنوعی: با ناامیدی و گلهای گفت: ای کسی که به همه اسرار آگاهی، مردم کجا رفتند با وجود این همه هیاهو و جنب و جوش؟
خطاب آمد ز دار الملک اسرار
که پیدا نیست اندر دار دیار
هوش مصنوعی: پیامی از مرکز قدرت و حکومت رسید که رازها و حقایق در این سرزمین قابل رؤیت نیستند.
نمودی بود کهایشان مینمودند
نماند آن هم که بس نابود بودند
هوش مصنوعی: آنچه را که آنها نشان میدادند، دیگر باقی نمانده است؛ زیرا تمامی آنها به شدت نابود شدهاند.
سراب دور همچون آب دیدی
بمردی تشنه چون آنجا رسیدی
هوش مصنوعی: دوری که به نظر میرسد آب باشد، در واقع حس فریبندهای است. وقتی کسی در شرایط تشنگی به آنجا میرسد، درمییابد که در واقع هیچ آبی وجود ندارد.
دو عالم موم دست قدرت ماست
کل از قدرت بگردد قدرت از خواست
هوش مصنوعی: دو جهان تحت تسلط ما هستند و تمام چیزها نتیجهٔ قدرت ماست. اگر خواستهای از ما باشد، قدرت ما نیز تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
اگر خواهیم در یک طرفه العین
پدید آریم در هر ذره کونین
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به سرعت و به راحتی در هر ذره از جهان چیزی را نشان دهیم، باید در یک لحظه و با تمام وجود به آن توجه کنیم.
اگرنه در فرو بندیم محکم
چو ما هستیم مه عالم مه آدم
هوش مصنوعی: اگر ما را در بند نگه ندارند، ما قدرتمند و استوار خواهیم بود، همانند ماه که در آسمان میدرخشد و بر تمام زمین و انسانها تأثیر میگذارد.
عزیزا در نگر تا بی نیازی
چگونه جان ما دارد به بازی
هوش مصنوعی: عزیزم، توجه کن که چگونه بی نیازی باعث شده جان ما در خطر بیفتد و در بازی زندگی قرار گیرد.
ببین تا خود وشاق لاابالی
چه سان میآید از اوج تعالی
هوش مصنوعی: ببین چطور بیتوجهی و سهلانگاری از اوج بلندایی که دارد، به پایین میآید.
کسی داند شدن در قرب آن اوج
که فقر او چو دریا میزند موج
هوش مصنوعی: آیا کسی میداند که چه زمانی میتوان به اوج نزدیکی و محبت خداوند رسید، در حالی که فقر و نیاز او به قدر دریا طغیانی ایجاد میکند؟
فقیر آن است اندر عالم پیر
که چون آن طفل نستاند به جز شیر
هوش مصنوعی: فقیر واقعی در دنیا کسی است که مانند یک کودک، تنها به شیر نیاز دارد و چیز دیگری نمیطلبد.