گنجور

بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

سفالی را بیارایند زیبا
فرو پوشند او را شعر و دیبا
کنند از حیله چشما روی آغاز
که چشما روی دارد چشم بد باز
اگر شخصی ببیند رویش از دور
چنان داند که پیدا شد یکی حور
چو خلقانش ببیند از در و بام
در اندازندش از بالا سرانجام
چو برخاک افتد از عمری نپیچی
نیابی جز سفالی چند هیچی
بجز نقشی نبینی از جهانش
بجز بادی نبینی در میانش
تو هم ای خواجه چشما روی امروز
چو چشما روی زیبا روی امروز
ولیکن صبر هست ای خفته در راه
که تا در راهت اندازند ناگاه
اگر چه جای تو در زیر خاکست
ولیکن جای پاک از جای پاکست
دریغا جوهرت در تنگ پرده
به زنگار طبیعت رنگ برده
فرشته گر ببیند جوهر تو
دگر ره سجده آرد بر در تو
نه مسجود ملایک جوهر تست
نه تاجی از خلافت بر سر تست
خلیفهٔ زادهٔ گلخن رها کن
بگلشن شو گدا طبعی قضا کن
اگر چه پادشاهی پاس خود دار
عصی آدم سپند چشم بد دار
به مصر اندر برای تست شاهی
تو چون یوسف چرا در قعر چاهی
از آن بر ملک خویشت نیست فرمان
که دیوی هست بر جای سلیمان
اگر حاصل کنی انگشتری باز
به فرمان آیدت دیو و پری باز
تو شاهی هم در آخر هم در اول
ولی در پردهء پنداری احول
دو می‌بینی یکی را و دو را صد
چه یک چه دو چه صد جمله توی خود

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سفالی را بیارایند زیبا
فرو پوشند او را شعر و دیبا
هوش مصنوعی: سفالی را با زیبایی تزئین می‌کنند و او را با شعر و پارچه‌های نرم می‌پوشانند.
کنند از حیله چشما روی آغاز
که چشما روی دارد چشم بد باز
هوش مصنوعی: اگر کسی با چشمان حیله‌گر و فریبنده به تو نگاه کند، باید بدان که چشمانش قدرتی دارند که می‌تواند آسیب و بدی را به تو برساند.
اگر شخصی ببیند رویش از دور
چنان داند که پیدا شد یکی حور
هوش مصنوعی: اگر کسی چهره‌ی زیبای او را از دور ببیند، به طور قطع تصور می‌کند که یکی از حورهای بهشتی نمایان شده است.
چو خلقانش ببیند از در و بام
در اندازندش از بالا سرانجام
هوش مصنوعی: وقتی مردم او را ببینند، از هر طرف به سمتش چیزهایی پرتاب می‌کنند و در نهایت او را از بالا به پایین می‌اندازند.
چو برخاک افتد از عمری نپیچی
نیابی جز سفالی چند هیچی
هوش مصنوعی: وقتی که زندگی به پایان می‌رسد و انسان به زمین می‌افتد، دیگر نمی‌توانی چیزی جز یادگارهای کمی از او بیابی.
بجز نقشی نبینی از جهانش
بجز بادی نبینی در میانش
هوش مصنوعی: به جز تصاویری که از دنیا مشاهده می‌شود، چیز دیگری نخواهی دید و در وجودش جز وزیدن یک باد نخواهی یافت.
تو هم ای خواجه چشما روی امروز
چو چشما روی زیبا روی امروز
هوش مصنوعی: ای آقا، به چشم‌های امروز خود بنگر که چگونه بر زیبایی و جذابیت چهره‌ات تاثیر گذاشته‌اند.
ولیکن صبر هست ای خفته در راه
که تا در راهت اندازند ناگاه
هوش مصنوعی: اما ای کسی که در راه خوابیده‌ای، صبر کن! زیرا ممکن است ناگهان بر سر راهت اتفاقی بیفتد.
اگر چه جای تو در زیر خاکست
ولیکن جای پاک از جای پاکست
هوش مصنوعی: هرچند که تو در زیر خاک جای داری، اما مقام و موقعیت تو از دیگران پاک‌تر و بالاتر است.
دریغا جوهرت در تنگ پرده
به زنگار طبیعت رنگ برده
هوش مصنوعی: ای کاش که جوهر و حقیقت وجودت در این دنیا که با زنگارهای طبیعت آلوده شده، کمرنگ نشده بود.
فرشته گر ببیند جوهر تو
دگر ره سجده آرد بر در تو
هوش مصنوعی: اگر فرشته‌ای جوهر وجود تو را ببیند، دیگر در برابر تو به سجده و عبادت خواهد پرداخت.
نه مسجود ملایک جوهر تست
نه تاجی از خلافت بر سر تست
هوش مصنوعی: تو نه تنها موجودی هستی که فرشتگان به خاطر تو سجده کرده‌اند، بلکه هیچ تاج و نشانه‌ای از مقام خلافت و رهبری نیز بر سرت نیست.
خلیفهٔ زادهٔ گلخن رها کن
بگلشن شو گدا طبعی قضا کن
هوش مصنوعی: فرزند خلیفه، خود را از فضای تنگ و محدود رها کن و به دنیای گشاده و زیبا برو. در این مسیر، طبع و خواسته‌های خود را به سرنوشت واگذار کن.
اگر چه پادشاهی پاس خود دار
عصی آدم سپند چشم بد دار
هوش مصنوعی: اگرچه پادشاهی با قدرت و سلطنت خود، باید مراقب باشد، اما انسان‌ها با ویژگی‌های خود و بدخواهی‌هایی که دارند، ممکن است به او آسیب بزنند.
به مصر اندر برای تست شاهی
تو چون یوسف چرا در قعر چاهی
هوش مصنوعی: در مصر، تو نیز باید به مانند یوسف در غم و سختی باشید، ولی چرا باید در اعماق چاهی گرفتار شوید؟
از آن بر ملک خویشت نیست فرمان
که دیوی هست بر جای سلیمان
هوش مصنوعی: در اینجا می‌گویند که مدیریت و حکومت به خاطر وجود یک نیروی منفی و شیطانی تحت تأثیر قرار گرفته و نمی‌توان به راحتی آن را در دست گرفت. به عبارتی دیگر، وجود مشکلات و موانع باعث می‌شود که کنترل اوضاع دشوار شود، حتی اگر قدرت و قدرتمندی وجود داشته باشد.
اگر حاصل کنی انگشتری باز
به فرمان آیدت دیو و پری باز
هوش مصنوعی: اگر توانستی انگشتری به دست‌آوری، هر دیو و پری به فرمان تو درخواهد آمد.
تو شاهی هم در آخر هم در اول
ولی در پردهء پنداری احول
هوش مصنوعی: تو در هر زمان و مکانی بزرگ و محترم هستی، اما در واقعیت ممکن است دیگران تو را طور دیگری ببینند و برداشت‌های نادرستی از تو داشته باشند.
دو می‌بینی یکی را و دو را صد
چه یک چه دو چه صد جمله توی خود
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اگر تو دو چیز را می‌بینی، در واقع تنها یکی از آنها وجود دارد. بنابراین، تعدادهایی مثل یک، دو و یا صد هم در نهایت به یک حقیقت واحد اشاره می‌کنند. در واقع، آنچه که مهم است معنا و جوهر درونی چیزهاست که در خود ما نهفته است.