بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
برون شد ابلهی با شمع از در
بدید از چرخ خورشید منور
ز جهل خود چنان پنداشت جاوید
که بی این شمع نتوان دید خورشید
بدو بشناس او را و فنا شو
در آن عین فنا عین بقا شو
تو باقی گردی ار گردی تو فانی
تو مانی جمله گر بی تو تو مانی
بخش ۶ - الحکایه و التمثیل: شنودم من که طوطی را اول دربخش ۸ - الحکایه و التمثیل: چنین گفتست شیخ مهنه یک روز
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برون شد ابلهی با شمع از در
بدید از چرخ خورشید منور
هوش مصنوعی: یک نابخرد با شمعی از در خارج شد و نور خورشید را دید.
ز جهل خود چنان پنداشت جاوید
که بی این شمع نتوان دید خورشید
هوش مصنوعی: از نا آگاهی خود چنین فکر کرده که بدون این شمع، نمیتوان نور خورشید را دید.
بدو بشناس او را و فنا شو
در آن عین فنا عین بقا شو
هوش مصنوعی: به او توجه کن و خود را در وجود او ناپدید کن، چون در آن ناپدید شدن، حقیقتی زنده و همیشگی وجود دارد.
تو باقی گردی ار گردی تو فانی
تو مانی جمله گر بی تو تو مانی
هوش مصنوعی: اگر تو از دنیا برطرف شوی، به زندگی ادامه خواهی داد؛ ولی اگر به دنیا وابسته باشی، حتماً در آنجا باقی خواهی ماند.