بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
سبویی میستد رندی ز خمار
که این ساعت گرو بستان و بردار
چو خورد آن باده گفتندش گرو کو؟
گرو گفتا «منم» گفتند «نیکو
زهی نیکو گرو! برخیز و رو تو
نیرزی نیمجو وقت گرو تو»
اگر ارزندهای داری تو با خویش
نیرزی تو به نزد کس از آن بیش
ترا قیمت به علم است و به کردار
تو همچون من در افزودی به گفتار
به قدر آن که علم و کار داری
بدان ارزی بدان مقدار داری
فشاندم دُر معنی بر تو بسیار
ولی کی کور بیند دُرّ ِ شهوار
تو چون نرگس همه چشمی، نه بینا
چو سیسنبر همه گوشی، نه شَنْوا
تو این ساعت که عقل و هوش داری
نه بنیوشی سخن، نه گوش داری
در آن ساعت که عقل و هوش شد پاک
مگر خواهی شنودن مرده در خاک
بخش ۱ - المقاله العاشر: یکی دریای بی پایان نهادندبخش ۳ - الحکایه و التمثیل: یکی را دید آن دیوانهٔ دین
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سبویی میستد رندی ز خمار
که این ساعت گرو بستان و بردار
هوش مصنوعی: یک نفر رند و آزاداندیش، از حالتی مستی و سرخوشی، در حال آمادهسازی است تا در این لحظه که زمان مناسبی است، شراب را بگشاید و بنوشد.
چو خورد آن باده گفتندش گرو کو؟
گرو گفتا «منم» گفتند «نیکو
هوش مصنوعی: وقتی او آن شراب را نوشید، از او پرسیدند که گروی کیست؟ گرو پاسخ داد: «من هستم»، و آنها گفتند: «خوب است».
زهی نیکو گرو! برخیز و رو تو
نیرزی نیمجو وقت گرو تو»
هوش مصنوعی: آفرین بر تو! بر خیز و برو، تو نباید در انتظار باقی بمانی. وقت حرکت و اقدام تو فرارسیده است.
اگر ارزندهای داری تو با خویش
نیرزی تو به نزد کس از آن بیش
هوش مصنوعی: اگر چیزی با ارزش و گرانبهایی داری، نباید آن را به دیگران نشان دهی و ارزشش را کم کنی.
ترا قیمت به علم است و به کردار
تو همچون من در افزودی به گفتار
هوش مصنوعی: به تو ارزش و اعتبارت به خاطر دانش و علمی است که داری، و رفتار و کردار تو از نظر من به گونهای است که گفتار تو را بیشتر میکند.
به قدر آن که علم و کار داری
بدان ارزی بدان مقدار داری
هوش مصنوعی: به اندازهای که علم و توانایی داری، به همان مقدار ارزش و اعتبار خواهی داشت.
فشاندم دُر معنی بر تو بسیار
ولی کی کور بیند دُرّ ِ شهوار
هوش مصنوعی: من سخنانی ارزشمند و عمیق برای تو گفتم، اما افسوس که کسی که نابیناست نمیتواند زیباییهای این سخنان را ببیند.
تو چون نرگس همه چشمی، نه بینا
چو سیسنبر همه گوشی، نه شَنْوا
هوش مصنوعی: تو مانند نرگس، ظاهری زیبا و جذاب داری، اما مانند سیسنبر، که با وجود داشتن گوش، نمیتواند بشنود، بیخبر از واقعیات و چیزهای مهم هستی.
تو این ساعت که عقل و هوش داری
نه بنیوشی سخن، نه گوش داری
هوش مصنوعی: در این لحظه که هوش و فهم تو در اوج است، نه به حرفها توجه میکنی و نه شنونده خوبی هستی.
در آن ساعت که عقل و هوش شد پاک
مگر خواهی شنودن مرده در خاک
هوش مصنوعی: در زمانی که عقل و فکر به طور کامل خالص و پاک شود، آیا باز هم میخواهی دربارهی مردهای که در خاک خوابیده، بشنوی؟
حاشیه ها
1391/03/31 07:05
مهران بیغمی
بیت چهارم باید به جای ارزندۀ "ارزنده ای" بیاید