گنجور

بخش ۷

مسلمانی بود راه شریعت
نمی‌دانم شریعت از حقیقت
شریعت از ره معنیست ای دوست
حقیقت را بمعنی اوست چون پوست
شریعت پوست مغز آمد حقیقت
میان این و آن باشد طریقت
شریعت فی المثل بیناست از حال
که باشد فی المثل تمثیل تمثال
بخود بربسته اهل شرع قرآن
نمی‌دانند حقیقت معنی آن
بود اهل شریعت اهل دنیا
بمعنی در حقیقت نیست بینا
حقیقت اهل دنیا همچو دیوند
همیشه با خروش و با غریوند
بباید دیو را در بند کردن
بامیدی وراخرسند کردن
شریعت حفظ اهل این جهانست
بمعنی در حقیقت پاسبانست
بگویم با تو ارکان شریعت
چه دارد معنی هر یک حقیقت
بمغزش در حقیقت ره نماید
در معنی به رویت او گشاید
باول باز گویم از شهادت
نمایم آنگهی راه عبادت
شهادت این بود ای مرد آگاه
که برداری وجود خویش از راه
کنی نفی وجود جمله اشیاء
ندانی هیچ غیر از حق تعالی
شوی از نور او دانا و بینا
به نور او شناسا باشی او را
بدانی مظهر انوار یزدان
شوی اندر ره معنی خدا دان
طهارت آن بود کو داشتی پیش
که دین پنداشتی او را از آن پیش
کنی کوتاه دست از وی بیکبار
شوی از هرچه غیر اوست بیزار
دل و دستی که آن فرسوده کردی
بغیر دین حق آلوده کردی
به آب حلم باری شست و شوئی
کنی از بهر جمله گفت و گوئی
که باشد قبلهٔ حق پیر آگاه
که او مقصود باشد اندرین راه
چو قبله یافتی آنگه نماز است
نهادن بر زمین روی نیاز است
نماز تو بود فرمان آن پیر
تو آن را خواه نیک و خواه بد گیر
بهر امری که فرماید چنان کن
همان ساعت هماندم آنچنان کن
ز مرد وقت اگر فرمان پذیری
کنی درماندگان را دستگیری
نباشی یک زمان بی ذکر الله
بذکرش باشی اندر گاه و بیگاه
نماز تو درست آنگاه باشد
که در دل ذکر الا الله باشد
نماز تو بود آنگه نمازی
که از غیرش بیابی بی نیازی
بروزه نیز باید بود مادام
نهاده مهر بر لب صبح تا شام
مگو اسرار حق بی امر و فرمان
کجادانند دیوان قدر قرآن
نباید غیبت اخوان دین کرد
بدیشان خویش را باید قرین کرد
بدرویشان بباید بود ملحق
سخن پیوسته باید گفت از حق
نباید جز حدیث دین نمودن
همیشه گفتگوی حق شنودن
بپا هرگز نباید رفت جائی
که در آنجا نباشد آشنائی
بپوشان عیب کس را برنگیری
خطاهای کسان را در پذیری
زکوة مال میدانی کدام است؟
بده از مال خود حق امام است
شفیع خویش سازی مصطفی را
ز مال خود دهی حق خدا را
بود در مال تو حق امامت
که گیرد دستت او اندر قیامت
به درویشان ره حقی دهی هم
ترا از آنچه بود از بیش و از کم
نداری باز از حق آنچه داری
سراسر آنچه داری در سپاری
حجاب تست در معنی زروجاه
حجاب خویشتن بردار از راه
دگر خواه آنکه ره در پیش گیری
بسوی حق سفر در خویش گیری
ببّری از خود و با او کنی وصل
بحق رفتن همین معنیست در اصل
قدم بیرون نهی از عالم گل
روان گردی بسوی خانهٔ دل
کنی آن خانه را خالی ز اغیار
در آن خانه نگنجد غیر دلدار
در آن خانه کند آن یار منزل
به نور او شوی آنگاه واصل
شوی اندر حقیقت همچومنصور
انا الحق گوئی و گردی همه نور
نماند در وجودت هیچ آثار
همه او باشداندر عین دیدار
همه او باشد و دیگر همه هیچ
کنون عطار این طومار در پیچ
دگر پرسی چرا انسان فنا شد؟
چه فرمان یافت زین عالم کجا شد؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مسلمانی بود راه شریعت
نمی‌دانم شریعت از حقیقت
هوش مصنوعی: یک فرد مسلمان وجود داشت که راه و روش دین را نمی‌شناخت و نمی‌دانست که دین از واقعیت چه معنایی دارد.
شریعت از ره معنیست ای دوست
حقیقت را بمعنی اوست چون پوست
هوش مصنوعی: دوست عزیز، شریعت تنها به ظواهر و قوانینی که معرفی می‌شود محدود نیست، بلکه اصل و حقیقت در درک عمیق‌تری نهفته است. مانند این که حقیقت واقعی به معنای عمیق‌تری تشبیه شده که فراتر از ظاهر است، درست مانند پوست که تنها لایه بیرونی را می‌پوشاند و درون را نشان نمی‌دهد.
شریعت پوست مغز آمد حقیقت
میان این و آن باشد طریقت
هوش مصنوعی: شریعت همچون پوسته‌ای است که مغز حقیقت را در خود دارد. حقیقت در میان این دو قرار دارد و راه و روش زندگی (طریقت) در میان این دو تعبیر می‌شود.
شریعت فی المثل بیناست از حال
که باشد فی المثل تمثیل تمثال
هوش مصنوعی: شریعت به مانند یک نمونه و مثال است که از حالت‌های مختلف الهام می‌گیرد و این حالت‌ها را به تصویر می‌کشد.
بخود بربسته اهل شرع قرآن
نمی‌دانند حقیقت معنی آن
هوش مصنوعی: افرادی که خود را پایبند به احکام دینی می‌دانند، گاهی به درستی نمی‌توانند معنای واقعی قرآن را درک کنند.
بود اهل شریعت اهل دنیا
بمعنی در حقیقت نیست بینا
هوش مصنوعی: افرادی که فقط به ظواهر و قوانین دین و دنیا می‌پردازند، در واقع به حقیقت و باطن امور آگاه نیستند.
حقیقت اهل دنیا همچو دیوند
همیشه با خروش و با غریوند
هوش مصنوعی: واقعیت افرادی که به دنیا وابسته‌اند، مانند دیوانه‌هاست؛ همیشه در حال فریاد زدن و هیاهو هستند.
بباید دیو را در بند کردن
بامیدی وراخرسند کردن
هوش مصنوعی: باید دیو را در بند کرد و امیدوار بود که او را خوشحال کنیم.
شریعت حفظ اهل این جهانست
بمعنی در حقیقت پاسبانست
هوش مصنوعی: قوانین و اصول دین، محافظت از مردم جهان را بر عهده دارند و در واقع این قوانین نقش نگهبان را ایفا می‌کنند.
بگویم با تو ارکان شریعت
چه دارد معنی هر یک حقیقت
هوش مصنوعی: بگویم که اصول دین و قوانین شرع چه معنایی دارند، هر یک از این اصول، حقیقت خاصی را بیان می‌کند.
بمغزش در حقیقت ره نماید
در معنی به رویت او گشاید
هوش مصنوعی: در ذهن او حقیقت را به خوبی نمایان می‌کند و به واسطه این درک، معنای واقعی را در برابر چشمانت باز می‌سازد.
باول باز گویم از شهادت
نمایم آنگهی راه عبادت
هوش مصنوعی: من دوباره درباره شهادت صحبت می‌کنم و آنگاه راه عبادت را نشان می‌دهم.
شهادت این بود ای مرد آگاه
که برداری وجود خویش از راه
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به این نکته اشاره دارد که آگاه بودن و شناختن حقیقت به معنای آن است که انسان باید در پی آزادی از محدودیت‌ها و وابستگی‌های خود برآید و وجود خود را از موانع و مشکلات حیات رها سازد.
کنی نفی وجود جمله اشیاء
ندانی هیچ غیر از حق تعالی
هوش مصنوعی: هر چیزی را که می‌بینی، وجودش را انکار کن و فقط وجود خداوند را بشناس.
شوی از نور او دانا و بینا
به نور او شناسا باشی او را
هوش مصنوعی: با نور او، تو باید دانا و بینا شوی و با همان نور، شناختی از او پیدا کنی.
بدانی مظهر انوار یزدان
شوی اندر ره معنی خدا دان
هوش مصنوعی: بدان که اگر در جستجوی معنای خداوند باشی، به جایی خواهی رسید که نشانه‌های نورانی و الهی را درک خواهی کرد.
طهارت آن بود کو داشتی پیش
که دین پنداشتی او را از آن پیش
هوش مصنوعی: پاکی واقعی آن است که پیش از هر چیز به شناخت و احترام دین و اصول آن بپردازی و این موضوع را در درون خود داشته باشی.
کنی کوتاه دست از وی بیکبار
شوی از هرچه غیر اوست بیزار
هوش مصنوعی: اگر یک بار از او دست بکشی، به هر چیزی جز او بی‌نیاز خواهی شد و از همه چیز دیگر فاصله می‌گیری.
دل و دستی که آن فرسوده کردی
بغیر دین حق آلوده کردی
هوش مصنوعی: دل و دستانی که تو آن‌ها را خسته و فرسوده کرده‌ای، به جز پیروی از دین حق، به چیز دیگری آلوده شده‌اند.
به آب حلم باری شست و شوئی
کنی از بهر جمله گفت و گوئی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی اندیشه‌ها و احساساتت را پاک کنی و به آرامش برسی، باید به مانند آب، خود را تمیز کنی و فکری تازه را آغاز کنی تا بتوانی به درستی با دیگران صحبت کنی.
که باشد قبلهٔ حق پیر آگاه
که او مقصود باشد اندرین راه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی که در این مسیر حق و حقیقت حرکت می‌کند، باید به یک راهنما یا منبع معتبر و آگاه توجه کند، زیرا آن فرد می‌تواند هدف و مقصد واقعی را برای او روشن کند.
چو قبله یافتی آنگه نماز است
نهادن بر زمین روی نیاز است
هوش مصنوعی: وقتی قبله را پیدا کردی، آن وقت می‌توانی نماز را به جا بیاوری، چرا که سجده بر زمین نشانه‌ی خشوع و نیاز است.
نماز تو بود فرمان آن پیر
تو آن را خواه نیک و خواه بد گیر
هوش مصنوعی: نماز تو دستور آن بزرگ‌تر است، پس آن را چه نیک باشد و چه بد بپذیر.
بهر امری که فرماید چنان کن
همان ساعت هماندم آنچنان کن
هوش مصنوعی: هر زمانی که دستوری صادر شود، فوراً و به همان شکل نباید درنگ کرد و باید اجرا کرد.
ز مرد وقت اگر فرمان پذیری
کنی درماندگان را دستگیری
هوش مصنوعی: اگر از مردانگی زمان خود بهره بگیری و به بلاکشیده‌ها کمک کنی، نجات می‌یابی.
نباشی یک زمان بی ذکر الله
بذکرش باشی اندر گاه و بیگاه
هوش مصنوعی: هرگز بی‌یاد خدا نباش و در هر زمان و مکان به یاد او باش.
نماز تو درست آنگاه باشد
که در دل ذکر الا الله باشد
هوش مصنوعی: نماز تو زمانی صحیح و کامل است که در دل تو یاد خداوند حاکم باشد.
نماز تو بود آنگه نمازی
که از غیرش بیابی بی نیازی
هوش مصنوعی: نماز تو آن نمازی است که وقتی از غیر خدا بی نیاز شوی، ارزش پیدا می‌کند.
بروزه نیز باید بود مادام
نهاده مهر بر لب صبح تا شام
هوش مصنوعی: باید همواره در زندگی، با عشق و محبت رفتار کرد، از صبح تا شب با این احساس همراه بود.
مگو اسرار حق بی امر و فرمان
کجادانند دیوان قدر قرآن
هوش مصنوعی: سخن از رموز الهی را بدون دستور و اجازه مگو که فقط کسانی که دارای درک و بصیرت خاصی هستند، می‌توانند به عمق معانی قرآن پی ببرند.
نباید غیبت اخوان دین کرد
بدیشان خویش را باید قرین کرد
هوش مصنوعی: نباید درباره برادران دین خود غیبت کرد، بلکه باید با هم دوستی و نزدیکی پیدا کرد.
بدرویشان بباید بود ملحق
سخن پیوسته باید گفت از حق
هوش مصنوعی: باید در کنار درویشان بود و پیوسته باید از حقیقت صحبت کرد.
نباید جز حدیث دین نمودن
همیشه گفتگوی حق شنودن
هوش مصنوعی: انسان نباید تنها به گفتگوهای مذهبی اکتفا کند، بلکه باید همیشه به صحبت‌های حق و حقیقی گوش فرا دهد.
بپا هرگز نباید رفت جائی
که در آنجا نباشد آشنائی
هوش مصنوعی: هرگز نباید به جایی بروی که در آنجا کسی را نمی‌شناسی.
بپوشان عیب کس را برنگیری
خطاهای کسان را در پذیری
هوش مصنوعی: عیب هیچ‌کس را بروز نده و خطاهای دیگران را بپذیر.
زکوة مال میدانی کدام است؟
بده از مال خود حق امام است
هوش مصنوعی: زکات مال را می‌دانی که چیست؟ از دارایی‌ات بده، زیرا حق امام است.
شفیع خویش سازی مصطفی را
ز مال خود دهی حق خدا را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که پیامبر اکرم (مصطفی) شفیع تو باشد، باید بخشی از مال و دارایی‌ات را در راه خدا هزینه کنی.
بود در مال تو حق امامت
که گیرد دستت او اندر قیامت
هوش مصنوعی: در مال تو حق امامتی وجود دارد که در روز قیامت دست تو را خواهد گرفت.
به درویشان ره حقی دهی هم
ترا از آنچه بود از بیش و از کم
هوش مصنوعی: اگر به فقرای حقیقی راهی نشان دهی، خودت نیز از آنچه که داری، چه زیاد و چه کم، بهره‌مند می‌شوی.
نداری باز از حق آنچه داری
سراسر آنچه داری در سپاری
هوش مصنوعی: اگر چیزی نداری، از ادعای حق خود هم چیزی به دست نخواهی آورد. هر آنچه که داری، باید در راه حق و درست مصرف کنی.
حجاب تست در معنی زروجاه
حجاب خویشتن بردار از راه
هوش مصنوعی: عزت و شرف تو به نوعی حجاب توست؛ برای رسیدن به حقیقت، باید این حجاب را کنار بگذاری و به خودت و معنای واقعی‌ات پی ببری.
دگر خواه آنکه ره در پیش گیری
بسوی حق سفر در خویش گیری
هوش مصنوعی: اگر کسی در جستجوی حقیقت است، بهتر است در مسیر درست و با نیت صادقانه حرکت کند.
ببّری از خود و با او کنی وصل
بحق رفتن همین معنیست در اصل
هوش مصنوعی: خود را کنار بگذار و با او ارتباط برقرار کن، که در حقیقت همین مفهوم اصلی است.
قدم بیرون نهی از عالم گل
روان گردی بسوی خانهٔ دل
هوش مصنوعی: وقتی قدم از دنیای زیبای گلستان خارج کنی، به سمت خانهٔ دل و احساسات واقعی خودت خواهی رفت.
کنی آن خانه را خالی ز اغیار
در آن خانه نگنجد غیر دلدار
هوش مصنوعی: خانه را از حضور نااهلان خالی کن، زیرا در آن خانه تنها دلدار جای دارد و کس دیگری نمی‌تواند در آن جا بماند.
در آن خانه کند آن یار منزل
به نور او شوی آنگاه واصل
هوش مصنوعی: در آن خانه، محبوب به نور و روشنی زندگی می‌بخشد و زمانی که به او برسید، به حقیقت می‌رسید.
شوی اندر حقیقت همچومنصور
انا الحق گوئی و گردی همه نور
هوش مصنوعی: در حقیقت مانند منصور حلاج بگو "من حقیقت هستم" و در این صورت همه‌جا را روشنایی می‌بخشی.
نماند در وجودت هیچ آثار
همه او باشداندر عین دیدار
هوش مصنوعی: در وجود تو هیچ اثری باقی نماند جز او، حتی در زمانی که او را می‌نگری.
همه او باشد و دیگر همه هیچ
کنون عطار این طومار در پیچ
هوش مصنوعی: تمام وجود و حقیقت فقط در اوست و باقی هیچ معنا ندارد. اکنون عطار این سخن را در این نوشته به تصویر کشیده است.
دگر پرسی چرا انسان فنا شد؟
چه فرمان یافت زین عالم کجا شد؟
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی چرا انسان نابود شد، باید بگویم که چه دستوری دریافت کرده که از این عالم دور شده است؟