گنجور

بخش ۶

بگویم با تو تا حق را که دیده است
کدامین قطره در دریا رسیده است
هر آنکس در حقیقت راه بین شد
بمعنی واقف اسرار دین شد
به دین مصطفی او راه جوید
حقیقت رو بسوی شاه جوید
تو دین مصطفی را راه میرو
ز سر مرتضی آگاه میشو
سخن از مصطفی و مرتضی گو
دلیل ره براه مرتضی جو
بدانی مظهر انوار حق را
ز پیر راه جوئی این سبق را
ترا اندر حقیقت ره نماید
ز اسرار ولی آگه نماید
چو دانی بر ره تسلیم او شو
ز هر راهی که فرماید برو شو
پس آنگه اختیار خویش بگذار
بهر امری که گوید گوش میدار
بدو ده دست و برهم نه دو دیده
که تا درحق رسی ای آفریده
بمعنی چونکه اندر حق رسیدی
بدریا همچو قطره آرمیدی
بدیدی در حقیقت روی دلدار
شوی اندر حقیقت واقف کار
شناسائی شود ناگاه حاصل
شوی چون قطره اندر بحر واصل
شناسا شو چو قطره اول بار
که تا گردی ز بحر او خبردار
ترا از هر دو عالم آفریدند
بمعنی از دو عالم برگزیدند
هر آنچه هست پیدا در دو عالم
همه موجود شد در ذات آدم
درو موجود شد پیدا و پنهان
نمودار دو عالم گشت انسان
ولی انسان کسی باشد در این دار
که او باشد ز حال خود خبردار
ز حال خویشتن آگاه باشد
بمعنی در طریق شاه باشد
درین ره خاک پاک مرتضی شو
ز خود بیگانه با او آشنا شو
محمد هست انوار شریعت
ولیکن مرتضی بحر حقیقت
سخن در راه دین مصطفی گوی
طریق راه دین از مرتضی جوی
چنین کردند دانایان حکایت
ز عبدالله عباس این روایت
که در جنگ جمل آن شاه مردان
میان هر دو صف چون شیر غران
ستاده بود و وصف خویش می‌کرد
دل آن کافران را ریش می‌کرد
نخست گفتا منم شاه دو عالم
پناه جمله آفاق و آدم
منم گفتا حقیقت بود الله
که کردم از دو عالم دست کوتاه
ظهور اولین و آخرینم
من از انوار رب العالمینم
منم بر هرچه می‌بینی همه شاه
بفرمان من از ماهیست تا ماه
محبان مرا باشد بهشتم
خوارج را به دوزخ می‌فرستم
گنه کاری که عذر آرد پذیرم
چو آرد توبه او را دست گیرم
کسی کو در ره ما برد زحمت
کنم بر وی به لطف خویش رحمت
چو کفار این سخن از وی شنیدند
به قصد شاه مردان در دویدند
کشید آن گاه حیدر تیغ کین را
سراسر کشت کفار لعین را
بجز آن کس که او آورد ایمان
نبرد از کافران دیگر کسی جان
نفرمود این سخن حیدر ببازی
ندانی این حکایت‌ها مجازی
تفکر کن در این گفتار ای یار
که باشد این سخن‌ها جمله اسرار
باسرار علی گر راه بینی
حقیقت را همه در شاه بینی
در او بینی بمعنی نور یزدان
شوی اندر ره عقبی خدا دان
هم او باشد بمعنی شاه و سرور
هم او باشت حقیقت راه و رهبر
تو او را از دل و جان باش مأمور
که تا گردد سر و پایت همه نور
مرا جان و دل از وی زنده باشد
دل و جانم مرا او را بنده باشد
مرا قدرت نباشد وصف آن شاه
که وصف او دراز و عمر کوتاه
ز وصف خود سخن را اندکی گفت
سخن از صدهزاران او یکی گفت
نیاید وصف او از صد هزاران
رود گر عمر جاویدان بپایان
اگرگویم حدیث از سر حیدر
جهان بر هم زنم جمله سراسر
بگوید نی حدیث سر آن شاه
برآید ناله و فریاد از چاه
بگوید از زبان بی زبانی
حدیث او بود سر نهانی
من آن گویم که ای نور منور
توی اندر حقیقت شاه سرور
توی بر هرچه می‌بینم همه شاه
توی از هرچه بینم جمله آگاه
توی فرمانده اندر هر دو عالم
سلیمان یافت از تو ملک و خاتم
تو دادی جنت الماوی به آدم
بطوفان نوح را بودی تو همدم
خلیل الله را نمرود بی دین
در آتش چون فکندش از ره کین
در آن دم مر ترا خواند از دل و جان
شد آتش در وجود او گلستان
ترا می‌خواند موسی در مناجات
برآوردی مر او را جمله حاجات
ترا عیسی و مریم بود بنده
به نامت مرده را می‌کرد زنده
محمد هم ترا می‌خواند ناگاه
که شق شد ماه از انگشت آن شاه
تو شاه اولین وآخرینی
تو نور آسمان و هم زمینی
تو بودی در بلندی و به پستی
تو بودی و تو باشی و تو هستی
توی در دیدهٔ من نور بینا
توی اندر زبان بنده گویا
توی اندر میان عقل و جانم
از آن گوهر فشان گشته زبانم
مرا از فضل و رحمت دستگیری
خطای رفته را اندر پذیری
در اسرار بر رویم گشادی
بکوی رحمت خود راه دادی
نپرسی از کم و از بیش ما را
رسانی در وجود خویش ما را
ترا شد بخشش و رحمت مسلم
سخن کوتاه شد والله اعلم
دگر پرسی مسلمانی کدام است
چرا در پیش دین پرنده رام است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگویم با تو تا حق را که دیده است
کدامین قطره در دریا رسیده است
هوش مصنوعی: می‌خواهم بگویم که کدامین ذره در دریا توانسته است حقیقت را ببیند.
هر آنکس در حقیقت راه بین شد
بمعنی واقف اسرار دین شد
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت و واقعیت پی ببرد، در واقع به معنای واقعی و درک عمیق از اسرار دین نائل می‌شود.
به دین مصطفی او راه جوید
حقیقت رو بسوی شاه جوید
هوش مصنوعی: کسی که پیرو دین پیامبر اسلام است، به دنبال حقیقت می‌گردد و در مسیر خود به سوی بزرگی و عظمت می‌رسد.
تو دین مصطفی را راه میرو
ز سر مرتضی آگاه میشو
هوش مصنوعی: به دنبال راه و روش دین پیامبر باش و از علم و آگاهی امام علی بهره‌مند شو.
سخن از مصطفی و مرتضی گو
دلیل ره براه مرتضی جو
هوش مصنوعی: در مورد پیامبری چون مصطفی و پیشوایی همچون مرتضی صحبت کن و از آن‌ها دلیل و نشانه‌های راه را بیاب.
بدانی مظهر انوار حق را
ز پیر راه جوئی این سبق را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به نورهای حقیقت دست پیدا کنی، باید از استاد راهنمایی بگیری و این درس را یاد بگیری.
ترا اندر حقیقت ره نماید
ز اسرار ولی آگه نماید
هوش مصنوعی: تو را در واقعیت، راهی نشان می‌دهد که از اسرار آگاه می‌سازد.
چو دانی بر ره تسلیم او شو
ز هر راهی که فرماید برو شو
هوش مصنوعی: زمانی که دانش و آگاهی کافی را به دست آوردی، باید تسلیم او شوی و به هر مسیری که راهنمایی می‌کند، قدم بگذاری.
پس آنگه اختیار خویش بگذار
بهر امری که گوید گوش میدار
هوش مصنوعی: سپس اختیار خود را به چیزی بسپار که هر وقت گفت و شنید، به آن توجه کن.
بدو ده دست و برهم نه دو دیده
که تا درحق رسی ای آفریده
هوش مصنوعی: به او بگو دست و پا را به کار بند و تنها به دیدن و تماشا بسنده نکن، تا زمانی که به حقیقت و کمال خود برسی ای مخلوق.
بمعنی چونکه اندر حق رسیدی
بدریا همچو قطره آرمیدی
هوش مصنوعی: زمانی که به حقیقت و عمق وجود خود رسیدی، مانند قطره‌ای در دریا آرام می‌گیری.
بدیدی در حقیقت روی دلدار
شوی اندر حقیقت واقف کار
هوش مصنوعی: اگر حقیقت چهره محبوب را ببینی، در واقع به ویژگی‌های واقعی او آگاه می‌شوی.
شناسائی شود ناگاه حاصل
شوی چون قطره اندر بحر واصل
هوش مصنوعی: ناگهان شناخته می‌شوی و به حقیقت دست می‌یابی، مانند قطره‌ای که در دریا غرق می‌شود و به آن ملحق می‌گردد.
شناسا شو چو قطره اول بار
که تا گردی ز بحر او خبردار
هوش مصنوعی: آگاه باش مانند قطره‌ای که نخستین بار از دریا جدا می‌شود، تا از عمق و حقیقت دریا باخبر شوی.
ترا از هر دو عالم آفریدند
بمعنی از دو عالم برگزیدند
هوش مصنوعی: تو را از میان دو جهان خلق کرده‌اند، یعنی تو را از بهترین‌ها انتخاب کرده‌اند.
هر آنچه هست پیدا در دو عالم
همه موجود شد در ذات آدم
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دو جهان وجود دارد، در ذات انسان نمایان شده است.
درو موجود شد پیدا و پنهان
نمودار دو عالم گشت انسان
هوش مصنوعی: در این دنیا، انسان به‌وجود آمد و نمایانگر دو جنبه‌یه آشکار و پنهان شد.
ولی انسان کسی باشد در این دار
که او باشد ز حال خود خبردار
هوش مصنوعی: ولی انسان باید در این دنیا کسی باشد که از وضعیت و حال خود آگاه باشد.
ز حال خویشتن آگاه باشد
بمعنی در طریق شاه باشد
هوش مصنوعی: آگاه بودن از حال خود یعنی اینکه در مسیر اصلی زندگی و هدف‌های خود موفق و درستی را انتخاب کرده‌اید. این شخص به خوبی می‌داند که در کدام راه قدم می‌زند و در جستجوی حقیقت و معنا است.
درین ره خاک پاک مرتضی شو
ز خود بیگانه با او آشنا شو
هوش مصنوعی: در این مسیر، خود را از دنیا جدا کن و با حقیقت وجودی خود آشنا شو، مانند خاک پاکی که به مرتضی (علی) تعلق دارد.
محمد هست انوار شریعت
ولیکن مرتضی بحر حقیقت
هوش مصنوعی: محمد نمایان‌گر نورهای شریعت و قوانین اسلام است، در حالی که مرتضی (علی) عمق و حقیقت واقعی آن را به تصویر می‌کشد.
سخن در راه دین مصطفی گوی
طریق راه دین از مرتضی جوی
هوش مصنوعی: برای بیان حقایق دین، از پیامبر سخن بگو و در مسیر دین، به سراغ علی (علیه‌السلام) برو.
چنین کردند دانایان حکایت
ز عبدالله عباس این روایت
هوش مصنوعی: حکیمان داستانی از عبدالله عباس نقل کرده‌اند که به این شکل است.
که در جنگ جمل آن شاه مردان
میان هر دو صف چون شیر غران
هوش مصنوعی: در جنگ جمل، آن فرمانده‌ی بزرگ، مانند شیری خشمگین در میدان نبرد بین دو گروه حاضر بود.
ستاده بود و وصف خویش می‌کرد
دل آن کافران را ریش می‌کرد
هوش مصنوعی: او در حال ایستاده بود و از ویژگی‌های خود صحبت می‌کرد و دل کافران را به درد می‌آورد.
نخست گفتا منم شاه دو عالم
پناه جمله آفاق و آدم
هوش مصنوعی: او در ابتدا می‌گوید که من پادشاه دو دنیا هستم و پناهگاهی برای تمام جهان و انسان‌ها.
منم گفتا حقیقت بود الله
که کردم از دو عالم دست کوتاه
هوش مصنوعی: من گفته‌ام که حقیقت تنها وجود خداوند است و من از دو جهان (این دنیا و آن دنیا) دستم کوتاه است.
ظهور اولین و آخرینم
من از انوار رب العالمینم
هوش مصنوعی: من نخستین و واپسین ظهورم و از نورهای پروردگار جهانیان می‌باشم.
منم بر هرچه می‌بینی همه شاه
بفرمان من از ماهیست تا ماه
هوش مصنوعی: من بر تمام آنچه که می‌بینی سلطنت می‌کنم و همه چیز تحت فرمان من است، از کوچک‌ترین موجودات مثل ماهی تا بزرگ‌ترین اجسام مانند ماه.
محبان مرا باشد بهشتم
خوارج را به دوزخ می‌فرستم
هوش مصنوعی: دوستداران من را به بهشت می‌برم و دشمنان را به جهنم خواهی فرستاد.
گنه کاری که عذر آرد پذیرم
چو آرد توبه او را دست گیرم
هوش مصنوعی: اگر کسی خطایی کرده و از آن پشیمان است و عذرخواهی کند، من قبولش می‌کنم و به او کمک می‌کنم تا جبران کند.
کسی کو در ره ما برد زحمت
کنم بر وی به لطف خویش رحمت
هوش مصنوعی: اگر کسی در راه ما سختی بکشد، من با مهربانی و لطف خود بر او رحمت می‌افکنم.
چو کفار این سخن از وی شنیدند
به قصد شاه مردان در دویدند
هوش مصنوعی: هنگامی که کافران این حرف را از او شنیدند، به قصد مردان شجاع به سرعت به سمت آنها رفتند.
کشید آن گاه حیدر تیغ کین را
سراسر کشت کفار لعین را
هوش مصنوعی: در آن زمان، حیدر شمشیر خشم را به‌کار برد و دشمنان خبیث را به شدت نابود کرد.
بجز آن کس که او آورد ایمان
نبرد از کافران دیگر کسی جان
هوش مصنوعی: تنها کسی که ایمان را آورد، کسی است که از کافران دیگر جان سالم به در برد.
نفرمود این سخن حیدر ببازی
ندانی این حکایت‌ها مجازی
هوش مصنوعی: این سخن را علی نگفته است، اگر نمی‌دانی باید بدانی که این داستان‌ها غیرواقعی هستند و جنبه مجازی دارند.
تفکر کن در این گفتار ای یار
که باشد این سخن‌ها جمله اسرار
هوش مصنوعی: ای دوست، در این کلام تامل کن که این حرف‌ها همگی رازهایی هستند.
باسرار علی گر راه بینی
حقیقت را همه در شاه بینی
هوش مصنوعی: اگر به رازهای علی آگاه باشی و حقیقت را درست ببینی، همه چیز را در وجود شاه خواهی یافت.
در او بینی بمعنی نور یزدان
شوی اندر ره عقبی خدا دان
هوش مصنوعی: اگر در او نور خدا را ببینی، به راستی در مسیر سعادت و نیک‌بختی قرار گرفته‌ای.
هم او باشد بمعنی شاه و سرور
هم او باشت حقیقت راه و رهبر
هوش مصنوعی: او هم شاه و سرور است و هم حقیقت مسیر و راهنمای آن.
تو او را از دل و جان باش مأمور
که تا گردد سر و پایت همه نور
هوش مصنوعی: به او از صمیم قلب بگو که تمام وجودت را روشن کند و به تو انرژی بخشد.
مرا جان و دل از وی زنده باشد
دل و جانم مرا او را بنده باشد
هوش مصنوعی: جان و دل من به او زندگی می‌بخشند و وجودم به خاطر او به سر می‌برد. من برای او مانند بنده‌ای هستم.
مرا قدرت نباشد وصف آن شاه
که وصف او دراز و عمر کوتاه
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم توصیف آن شاه را به طور کامل بیان کنم، زیرا او ویژگی‌هایی دارد که بسیار بزرگ و بی‌پایان است، در حالی که عمر من کوتاه و محدود است.
ز وصف خود سخن را اندکی گفت
سخن از صدهزاران او یکی گفت
هوش مصنوعی: درباره ویژگی‌ها و خصوصیات خود کمی صحبت کرد، اما از میان هزاران جنبه‌اش، تنها یکی را بیان کرد.
نیاید وصف او از صد هزاران
رود گر عمر جاویدان بپایان
هوش مصنوعی: وصف او را نمی‌توان با صدها هزار رود توصیف کرد، حتی اگر عمر جاویدان داشته باشیم، باز هم ناتوان از بیان او خواهیم بود.
اگرگویم حدیث از سر حیدر
جهان بر هم زنم جمله سراسر
هوش مصنوعی: اگر بگویم سخن از شخصیت حیدر، تمام عالم را بر هم می‌زنم و همه چیز را دگرگون می‌کنم.
بگوید نی حدیث سر آن شاه
برآید ناله و فریاد از چاه
هوش مصنوعی: بگوید نی از راز آن پادشاه، ناله و فریادی از چاه برمی‌خیزد.
بگوید از زبان بی زبانی
حدیث او بود سر نهانی
هوش مصنوعی: می‌گوید که او داستانش را با زبان خاموشی بیان می‌کند و این موضوع را از کسی پنهان کرده است.
من آن گویم که ای نور منور
توی اندر حقیقت شاه سرور
هوش مصنوعی: من می‌گویم که ای روشنایی‌ام، در واقع تو شاه شادی و سروری.
توی بر هرچه می‌بینم همه شاه
توی از هرچه بینم جمله آگاه
هوش مصنوعی: در هر چیزی که می‌بینم، توی تویی و در هر چیزی که می‌شناسم، همه از تو باخبر هستم.
توی فرمانده اندر هر دو عالم
سلیمان یافت از تو ملک و خاتم
هوش مصنوعی: در هر دو جهان، سلیمان به خاطر تو قدرت و سلطنت را به دست آورد و انگشتر را یافت.
تو دادی جنت الماوی به آدم
بطوفان نوح را بودی تو همدم
هوش مصنوعی: تو به آدم بهشت را عطا کردی و در دوران طوفان نوح، تو همدم او بودی.
خلیل الله را نمرود بی دین
در آتش چون فکندش از ره کین
هوش مصنوعی: نمرود، فردی بی‌دین و ظالم، خلیل الله را به خاطر کینه‌اش در آتش انداخت.
در آن دم مر ترا خواند از دل و جان
شد آتش در وجود او گلستان
هوش مصنوعی: در آن لحظه او با تمام احساسش تو را فراخواند و آتش مهر و محبت در وجودش شعله‌ور شد و او به خوشی و سرزندگی رسید.
ترا می‌خواند موسی در مناجات
برآوردی مر او را جمله حاجات
هوش مصنوعی: موسی در نیایش خود تو را می‌خواند و تمام نیازهایت را به او بیان کردی.
ترا عیسی و مریم بود بنده
به نامت مرده را می‌کرد زنده
هوش مصنوعی: تو مثل عیسی و مریم هستی که با نام تو، مرده را زنده می‌کنی.
محمد هم ترا می‌خواند ناگاه
که شق شد ماه از انگشت آن شاه
هوش مصنوعی: محمد ناگهان تو را صدا می‌زند، در حالی که ماه از انگشت آن پادشاه شکافته می‌شود.
تو شاه اولین وآخرینی
تو نور آسمان و هم زمینی
هوش مصنوعی: تو پادشاه تمام زمان‌ها هستی، هم در آغاز و هم در پایان. تو روشنی آسمان و وجودی در زمین هستی.
تو بودی در بلندی و به پستی
تو بودی و تو باشی و تو هستی
هوش مصنوعی: تو همیشه در اوج و در حضیض هستی و وجود تو همچنان پایدار است.
توی در دیدهٔ من نور بینا
توی اندر زبان بنده گویا
هوش مصنوعی: در دل من، نور بینایی وجود دارد و در زبان من، توانایی بیان آن نور احساس می‌شود.
توی اندر میان عقل و جانم
از آن گوهر فشان گشته زبانم
هوش مصنوعی: در درون من، عقل و جانم به شدت با یکدیگر درگیر هستند و این وضعیت سبب شده است که زبان من از آن گوهر زیبایی که در درون دارم، به طرز شگفت‌انگیزی آسانی بیان کند.
مرا از فضل و رحمت دستگیری
خطای رفته را اندر پذیری
هوش مصنوعی: به من کمک کن تا اشتباهاتم را ببخشایی و از نعمت و رحمت خود مرا در امان نگه داری.
در اسرار بر رویم گشادی
بکوی رحمت خود راه دادی
هوش مصنوعی: در دل اسرار من را به لطف و رحمت خود راهنمایی کردی.
نپرسی از کم و از بیش ما را
رسانی در وجود خویش ما را
هوش مصنوعی: از ما درباره اندازه و مقدار نپرسی، زیرا تو خود به درون وجودت می‌رسانی ما را.
ترا شد بخشش و رحمت مسلم
سخن کوتاه شد والله اعلم
هوش مصنوعی: تو به بخشش و رحمت شناخته شدی و سخن در این باره کوتاه می‌شود. خداوند دانای مطلق است.
دگر پرسی مسلمانی کدام است
چرا در پیش دین پرنده رام است
هوش مصنوعی: اگر درباره مسلمان واقعی سوال کنی، باید بگویم که کسی است که در برابر دین خویش همچون پرنده‌ای آرام و تسلیم است.