گنجور

بخش ۲۷

شنیدستم ز دانایان اسرار
که در جنگ احد سلطان کرّار
یکی تیری چه تیر نوک پیکان
به پای مرتضی گردید پنهان
میان استخوان پنهان همی‌بود
علی از درد آن نالان همی‌بود
ز بیرون کردنش بودند عاجز
ز دردش مرتضی می‌کرد پرهیز
به پیش مصطفی جراح برگفت
که شد پیکان او با استخوان جفت
بباید پای او بشکافت اکنون
که تا آید ز پایش تیر بیرون
نمی‌شاید مرا این کار کردن
چنان دردی به‌پای او نهادن
نبی گفتا به‌دست ماست درمان
بسازم بر تو این دشوار آسان
به هنگامی که حیدر در نماز است
چنان مستغرق دریای راز است
که او را از کس و از خود خبر نیست
غم پیکان و هم درد دگر نیست
بزن چاک و بکش پیکان ز پایش
که گشته غرق دریای رضایش
چو بشنید این سخن را از پیمبر
بشد جراح تا نزدیک حیدر
ستاده دید شه را در نماز او
به‌حق برداشته روی نیاز او
به‌پای شه در افتاد و ثنا گفت
هزاران شاه دین را مرحبا گفت
شکافی زد به‌پای شاه مردان
ز خود بی‌خود برون آورد پیکان
جراحت را بزد دارو و بر بست
برفت آنگاه جراح سبک‌دست
به نزد مصطفی آمدکه این راز
به‌لطف و مرحمت با من بگو باز
بگفتا او به‌حق چون وصل دارد
چه پروایی ز فرع و اصل دارد
چنان مستغرق‌ست در ذات یزدان
که اورا نه خبر از جسم و از جان
نه پروای زمین و آسمانش
نه فکر این جهان و آن جهانش
چو رو آرد به‌درگاه خداوند
ببرّد از وجود خویشتن پیوند
اگر زیر و زبر گردد دو عالم
نگرداند سر از درگاه آن دم
همه با حق بوَد گفت و شنودش
برای حق بود جود و سجودش
بدین معنی خوش و خورسند باشد
مر او را با خدا پیوند باشد
چنین باید عبادت مر خدا را
چنین می‌رو طریق مرتضی را
کسی را کاین عبادت یار باشد
دلش منزل‌گه‌ِ دلدار باشد
چنین می‌کن عبادت ای برادر
ولی می‌دار در دل حبّ حیدر
اگر صد سال باشی در عبادت
نیابی تا به‌شاه دین ارادت
عبادت آن زمان حق را قبول است
که در دل حبّ اولاد رسول است
امیرالمؤمنین را گر بدانی
بیابی در حقیقت کامرانی
به نورش راهبر شو در معانی
که تا اسرار یزدانی بدانی
بدو واصل شوی چون بحر و قطره
بیابی از وجود خویش بهره
به‌نورش زندهٔ جاوید باشی
به‌معنی بهتر از خورشید باشی
دگر پرسی که «‌علم دین کدام است‌؟
معلم در ره و آیین کدام است‌؟‌»

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدستم ز دانایان اسرار
که در جنگ احد سلطان کرّار
هوش مصنوعی: شنیده‌ام از آگاهان که در جنگ احد، پیشوای رزمندگان و دلاوران، حضرت علی (ع) بود.
یکی تیری چه تیر نوک پیکان
به پای مرتضی گردید پنهان
هوش مصنوعی: یک تیر همچون تیر نوک پیکان به صورت مخفیانه به پای حضرت علی (مرتضی) برخورد کرد.
میان استخوان پنهان همی‌بود
علی از درد آن نالان همی‌بود
هوش مصنوعی: علی درون استخوان‌ها، پنهان از چشم‌ها، همواره از درد رنج می‌برد و ناله‌هایش به گوش می‌رسید.
ز بیرون کردنش بودند عاجز
ز دردش مرتضی می‌کرد پرهیز
هوش مصنوعی: آن‌ها قادر به تحمل درد او نبودند و از بیرون کردنش ناتوان بودند، در حالی که مرتضی سعی می‌کرد از این وضعیت دوری کند.
به پیش مصطفی جراح برگفت
که شد پیکان او با استخوان جفت
هوش مصنوعی: در حضور پیامبر بزرگ، جراح گفت که تیر آن شخص با استخوان او تطابق پیدا کرده است.
بباید پای او بشکافت اکنون
که تا آید ز پایش تیر بیرون
هوش مصنوعی: باید پای او را بشکافیم اکنون که تیر به پایش رفته و باید بیرون بیاید.
نمی‌شاید مرا این کار کردن
چنان دردی به‌پای او نهادن
هوش مصنوعی: این کار برای من مناسب نیست که چنین دردی را بر دوش او بگذارم.
نبی گفتا به‌دست ماست درمان
بسازم بر تو این دشوار آسان
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: به دست ماست که برای تو درمانی بسازیم. این کار سخت به نظر می‌رسد، اما در واقع آسان است.
به هنگامی که حیدر در نماز است
چنان مستغرق دریای راز است
هوش مصنوعی: هنگامی که حیدر در حال نماز خواندن است، به شدت در عوالم معنوی و رموز الهی غرق است.
که او را از کس و از خود خبر نیست
غم پیکان و هم درد دگر نیست
هوش مصنوعی: او از هیچ کس و حتی از خود خبر ندارد و برایش غم تیرها و دردهای دیگر هم مهم نیست.
بزن چاک و بکش پیکان ز پایش
که گشته غرق دریای رضایش
هوش مصنوعی: پاهایش را آزاد کن و پیکان را از آنها بیرون بکش، زیرا او در عمق خوشنودی خود غرق شده است.
چو بشنید این سخن را از پیمبر
بشد جراح تا نزدیک حیدر
هوش مصنوعی: وقتی جراح این سخن را از پیامبر شنید، به سمت حیدر رفت.
ستاده دید شه را در نماز او
به‌حق برداشته روی نیاز او
هوش مصنوعی: در حال نماز، قدیم برپا ایستاده، دیده است که پادشاهی را می‌بیند که به درگاه حق با اخلاص و نیازمندی روی خود را بالا برده است.
به‌پای شه در افتاد و ثنا گفت
هزاران شاه دین را مرحبا گفت
هوش مصنوعی: به پای شاه افتاده و هزاران بار او را ستایش کرده است، همچنین او به شاهان دین سلام و احترام می‌فرستد.
شکافی زد به‌پای شاه مردان
ز خود بی‌خود برون آورد پیکان
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به حرکتی قاطع و نیرومند دارد که فردی از خود بی‌خود شده و با قدرتی که دارد، نتیجه‌ای قاطع به دست می‌آورد. این فرد به گونه‌ای عمل می‌کند که به دیگران تأثیر می‌گذارد و عملاً نشان‌دهنده‌ی اراده و توانایی اوست.
جراحت را بزد دارو و بر بست
برفت آنگاه جراح سبک‌دست
هوش مصنوعی: دارو جراحت را درمان کرد و زخم را بست، پس از آن جراح با دلی سبک و راحت رفت.
به نزد مصطفی آمدکه این راز
به‌لطف و مرحمت با من بگو باز
هوش مصنوعی: به نزدیک پیامبر آمد تا این راز را با مهربانی و لطف دوباره برای من توضیح دهد.
بگفتا او به‌حق چون وصل دارد
چه پروایی ز فرع و اصل دارد
هوش مصنوعی: او گفت: اگر به حقیقت وصل باشد، دیگر به اصل و فرع چیزی نمی‌پردازد.
چنان مستغرق‌ست در ذات یزدان
که اورا نه خبر از جسم و از جان
هوش مصنوعی: او به قدری در وجود خداوند غرق شده که هیچ آگاهی از بدن و زندگی خود ندارد.
نه پروای زمین و آسمانش
نه فکر این جهان و آن جهانش
هوش مصنوعی: او نه به زمین و آسمان اهمیت می‌دهد و نه درباره این دنیا و آن دنیا فکر می‌کند.
چو رو آرد به‌درگاه خداوند
ببرّد از وجود خویشتن پیوند
هوش مصنوعی: زمانی که انسان درگاه خداوند را می‌بیند، باید از خود و وابستگی‌هایش جدا شود و به سمت او روی آورد.
اگر زیر و زبر گردد دو عالم
نگرداند سر از درگاه آن دم
هوش مصنوعی: اگر جهان دچار آشفتگی و تغییر شود، باز هم هیچ کس به غیر از او نمی‌تواند سرش را از درگاه او بلند کند.
همه با حق بوَد گفت و شنودش
برای حق بود جود و سجودش
هوش مصنوعی: همه مکالمات و ارتباطاتش به خاطر حق است و بخشش و عبادتش نیز برای رضای حق می‌باشد.
بدین معنی خوش و خورسند باشد
مر او را با خدا پیوند باشد
هوش مصنوعی: به این معنا که اگر انسان در زندگی‌اش خوشحال و راضی باشد، این نشان‌دهنده‌ی ارتباط خوبی با خداوند است.
چنین باید عبادت مر خدا را
چنین می‌رو طریق مرتضی را
هوش مصنوعی: برای پرستش خداوند، باید به همین شیوه عمل کرد و در مسیر امام علی علیه‌السلام گام برداشت.
کسی را کاین عبادت یار باشد
دلش منزل‌گه‌ِ دلدار باشد
هوش مصنوعی: کسی که عبادتش مورد محبت یار باشد، دلش باید جایی باشد که محبوب او در آنجا قرار دارد.
چنین می‌کن عبادت ای برادر
ولی می‌دار در دل حبّ حیدر
هوش مصنوعی: ای برادر، عبادت را به این صورت انجام بده، اما عشق علی (حیدر) را در دل خود حفظ کن.
اگر صد سال باشی در عبادت
نیابی تا به‌شاه دین ارادت
هوش مصنوعی: اگر صد سال در عبادت و بندگی مشغول باشی، باز هم نمی‌توانی به مقام محبت و ارادت به خداوند دست یابی.
عبادت آن زمان حق را قبول است
که در دل حبّ اولاد رسول است
هوش مصنوعی: عبادت زمانی مورد قبول است که با عشق و محبت به فرزندان پیامبر در دل همراه باشد.
امیرالمؤمنین را گر بدانی
بیابی در حقیقت کامرانی
هوش مصنوعی: اگر به شناخت و معرفت امیرالمؤمنین دست یابی، در واقع به خوشبختی و موفقیت واقعی دست یافته‌ای.
به نورش راهبر شو در معانی
که تا اسرار یزدانی بدانی
هوش مصنوعی: به روشنی او هدایت کن تا درک کنی رازهای الهی را.
بدو واصل شوی چون بحر و قطره
بیابی از وجود خویش بهره
هوش مصنوعی: اگر به او نزدیک شوی، مانند دریا خواهی شد و از وجود خود بهره‌مند خواهی گشت.
به‌نورش زندهٔ جاوید باشی
به‌معنی بهتر از خورشید باشی
هوش مصنوعی: اگر به نور او بزند، همیشه زنده و پاینده خواهی بود و از هر لحاظ از خورشید نیز درخشان‌تر خواهی شد.
دگر پرسی که «‌علم دین کدام است‌؟
معلم در ره و آیین کدام است‌؟‌»
هوش مصنوعی: تو می‌پرسی که چه علمی به عنوان دین واقعی شناخته می‌شود و استاد یا راهنمای درست آن کدام است؟