گنجور

شمارهٔ ۷۱

ترا دوشینه بر لب جام و غیر اندر مقابل بود
مرا از رشک بر لب جان و می خونابهٔ دل بود
ز کنج بیضه تا رفتم پرم در دام افتادم
به عمرم گر پر افشاندم همان در وقت بسمل بود
بگشتم صفحهٔ روی زمین هر خطه پیمودم
به غیر از نقش زیبای تو یکسر نقش باطل بود
همانا از تو نوری تافت بر آدم که شد مسجود
وگرنه کی چنین تعظیم بهر قبضهٔ گل بود
من ار خارم ولی چون تو گلی دارم که گل دارم
من ار قلبم ولی اسرار قلب اکسیر کامل بود

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترا دوشینه بر لب جام و غیر اندر مقابل بود
مرا از رشک بر لب جان و می خونابهٔ دل بود
هوش مصنوعی: دیروز تو را در حال نوشیدن از جام دیدم و نمی‌توانستم به هیچ چیز دیگر نگاه کنم. از روی حسادت، جانم مثل خون ریزی می‌کرد و دلم غمگین بود.
ز کنج بیضه تا رفتم پرم در دام افتادم
به عمرم گر پر افشاندم همان در وقت بسمل بود
هوش مصنوعی: از گوشه‌ای که در آن بودم، وقتی پرواز کردم، به دام افتادم. اگر در تمام عمرم پرهایم را بپراکنم، همان لحظه‌ای بود که به دام افتادم.
بگشتم صفحهٔ روی زمین هر خطه پیمودم
به غیر از نقش زیبای تو یکسر نقش باطل بود
هوش مصنوعی: به زمین نگاه کردم و هر نقطه‌ای را بررسی کردم، اما جز تصویر زیبا و دلنشین تو، همه چیز دیگر بی‌ارزش و بی‌معنا به نظر می‌رسید.
همانا از تو نوری تافت بر آدم که شد مسجود
وگرنه کی چنین تعظیم بهر قبضهٔ گل بود
هوش مصنوعی: واقعاً نوری از تو بر انسان تابید که او مورد احترام قرار گرفت و اگر این نور نبود، چه جای تعظیم برای تکه‌ای گل بود؟
من ار خارم ولی چون تو گلی دارم که گل دارم
من ار قلبم ولی اسرار قلب اکسیر کامل بود
هوش مصنوعی: هرچند من مانند خار هستم، اما به خاطر تو که مانند گل هستی، احساس خوبی دارم. من ممکن است دل شکیبا و رنج‌دیده‌ای داشته باشم، اما رازهای قلبم مانند اکسیر گرانبها و کامل است.

حاشیه ها

1402/10/24 15:12
پارمیس حکیمی سبزواری

خیلی زیباست