گنجور

شمارهٔ ۴۳

شورش عشق تو درهیچ سری نیست که نیست
منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
نیست یک مرغ دلی کش نفکندی بقفس
تیر بیداد تو تا پر به پری نیست که نیست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت بفغان
سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست
نه همین از غم او سینهٔ ما صد چاک است
داغ او لاله صفت بر جگری نیست که نیست
موسیی نیست که دعویِّ انا الحق شنوَد،
ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
گوش اسرار شنو نیست وگرنه اسرار
برش از عالم معنی خبری نیست که نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شورش عشق تو درهیچ سری نیست که نیست
منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
هوش مصنوعی: عشقت در دل هیچ کسی خاموش نیست و زیبایی چهره‌ات در نظر کسی وجود ندارد که دیده نشود.
نیست یک مرغ دلی کش نفکندی بقفس
تیر بیداد تو تا پر به پری نیست که نیست
هوش مصنوعی: هیچ پرنده‌ای نیست که دلش را به قفس تیر ظلم تو نیفکند، زیرا که به جز پر، هیچ چیزی نیست که دیگر وجود داشته باشد.
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت بفغان
سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست
هوش مصنوعی: از درد فراق چهره و موهای تو، شب‌ها تا صبح، مثل سگی که در کوی تو سرگردان است، همیشه زاری می‌کنم.
نه همین از غم او سینهٔ ما صد چاک است
داغ او لاله صفت بر جگری نیست که نیست
هوش مصنوعی: غصه‌ی او باعث شده که دل ما زجر و درد زیادی بکشد. اثر این غم مانند داغی روی گل لاله است و هیچ جگر و دلی وجود ندارد که از این درد بی‌نصیب باشد.
موسیی نیست که دعویِّ انا الحق شنوَد،
ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
هوش مصنوعی: هیچ موسیی وجود ندارد که ادعای حق بودن را بشنود، وگرنه این زمزمه درختی در حال رشد نیست که وجود نداشته باشد.
گوش اسرار شنو نیست وگرنه اسرار
برش از عالم معنی خبری نیست که نیست
هوش مصنوعی: اگر گوش شنیداری وجود داشت، رازها را می‌شنید؛ اما در واقع، هیچ خبری از اسرار عالم معنا وجود ندارد.

حاشیه ها

1403/02/13 09:05
سیدمحمد جهانشاهی

موسیی نیست که دعویِّ انا الحق شنوَد،

1403/02/17 01:05
رضا صیادی

 

به به درود بر حکیم سبزواری

داغ او لاله صفت

زفغانم همه شب . . . 

 

چه زیبا موارد هم آهنگ مرتب شده‌اند.