گنجور

شمارهٔ ۳۰

پیوسته مرا ز غم تب و تاب
ای مایهٔ خوشدلی تو دریاب
می دهد که حیات این جهان هست
مانند حباب بر سر آب
پا از سر و سر ز پا ندانم
از دست تو چون کشم می ناب
شب تا به سحر چو چشم انجم
از دیدهٔ ما ربوده ای خواب
ما و تو همیشه سرگرانیم
تو از می ناب و ما ز خوناب
ما زمرهٔ عاشقان نداریم
مرگی بجز از فراق احباب
اَفسُرده دلان خالی از عشق
مَن عاشَ وَ ما عاشِقُ قَد خاب
جسمی نَحِلُ و عظمی اَنحَل
ظَهری قَوس وَ فُودی شاب
لَحمی عَصبی دَمی وَ عِرقی
مِن حَرقَة فِرقَةِ الحمی ذاب
بشگفت بهار و در چنین فصل
اِن تَلَمحَ مَن یَملَح قَد طاب
وقت گُل و توبه از می اسرار
مَن طاب مِن الشّرابِ ما تاب

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیوسته مرا ز غم تب و تاب
ای مایهٔ خوشدلی تو دریاب
هوش مصنوعی: از غم و اندوه همیشه ناآرام و بی‌تابم، ای منبع شادی و خوشحالی‌ام، به کمکم بیا.
می دهد که حیات این جهان هست
مانند حباب بر سر آب
هوش مصنوعی: زندگی در این دنیا همانند یک حبابی است که بر روی آب تشکیل می‌شود و زودگذر است.
پا از سر و سر ز پا ندانم
از دست تو چون کشم می ناب
هوش مصنوعی: نمی‌دانم که از کجا شروع کنم و چطور به تو نزدیک شوم؛ اما مطمئن هستم که وقتی دست تو را بگیریم، به چیزهای ارزشمند دست خواهیم یافت.
شب تا به سحر چو چشم انجم
از دیدهٔ ما ربوده ای خواب
هوش مصنوعی: شب تا سحر، ستاره‌ها از چشمان ما خواب را ربوده‌اند.
ما و تو همیشه سرگرانیم
تو از می ناب و ما ز خوناب
هوش مصنوعی: ما و تو همیشه در حال شادی و خوشحالی هستیم، تو به خاطر شراب ناب و ما به خاطر زهرها و مشکلات زندگی.
ما زمرهٔ عاشقان نداریم
مرگی بجز از فراق احباب
هوش مصنوعی: ما در جمع عاشقان، جز جدایی از دوستانمان مرگی نداریم.
اَفسُرده دلان خالی از عشق
مَن عاشَ وَ ما عاشِقُ قَد خاب
هوش مصنوعی: دل‌های غمگین و افسرده، از عشق بی‌بهره‌اند. من عاشق شده‌ام و دیگر عاشق نیستم، به خواب رفته‌ام.
جسمی نَحِلُ و عظمی اَنحَل
ظَهری قَوس وَ فُودی شاب
هوش مصنوعی: بدن من لاغر و ضعیف است، قامت من خمیده و کمرم تاب دارد، و دندان‌هایم زرد شده‌اند.
لَحمی عَصبی دَمی وَ عِرقی
مِن حَرقَة فِرقَةِ الحمی ذاب
هوش مصنوعی: تن من از گوشت و خون و عصب تشکیل شده و رگ‌هایم به خاطر داغی و شدت حرارت عشق ذوب شده‌اند.
بشگفت بهار و در چنین فصل
اِن تَلَمحَ مَن یَملَح قَد طاب
هوش مصنوعی: بهار زیبا و دلپذیر است و در این فصل، اگر کسی را به چشمانش نگاه کنی، متوجه خواهی شد که چقدر جذاب و دلنشین است.
وقت گُل و توبه از می اسرار
مَن طاب مِن الشّرابِ ما تاب
هوش مصنوعی: در زمان شکوفایی و زیبایی، می‌خواهم از گناه خود توبه کنم، زیرا از شراب لذت نبردم و نتوانستم به حالت خوشی برسم.