شمارهٔ ۲۳
صبا از ما بگو آن بیوفا را
شکیبا تا بکی گشتی تو ما را
چو ما را در حریمت بار نبود
مده باری ره اغیار دغا را
نیائی چون برم از ناز باری
غباری کن ز ره همره صبا را
تو در پیمان شکستن ختمی و نسخ
نمودی از جهان کیش وفا را
ز بس خون ریزد او ترسم که گویند
خدا ناکرده نشناسد خدا را
چو هر چیزی نخست اندازه ای یافت
چرا اندازه ای نبود جفا را
به بند از شکوه لب اسرار چون نیست
بکیش عشق ره چون و چرا را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا از ما بگو آن بیوفا را
شکیبا تا بکی گشتی تو ما را
هوش مصنوعی: ای نسیم، از ما بگو به آن شخص بیوفا که تا چه زمانی توانستهاست ما را تحمل کند.
چو ما را در حریمت بار نبود
مده باری ره اغیار دغا را
هوش مصنوعی: اگر ما را در حریم تو از بار خود خالی کردهای، پس چرا باری بر دوش بیگانگان فریبنده میگذاری؟
نیائی چون برم از ناز باری
غباری کن ز ره همره صبا را
هوش مصنوعی: چون از ناز و لطافت به سکوتی میرسم، با سبکسری خود بخواهم که باد صبا را همراهم کند و بادی از غباری به همراه داشته باشد.
تو در پیمان شکستن ختمی و نسخ
نمودی از جهان کیش وفا را
هوش مصنوعی: تو در شکستن عهد و پیمان بینظیری و باعث شدی که از دنیا رسم وفاداری محو شود.
ز بس خون ریزد او ترسم که گویند
خدا ناکرده نشناسد خدا را
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه او بسیار خون میریزد، میترسم که بگویند خدای ناکرده خدا را نمیشناسد.
چو هر چیزی نخست اندازه ای یافت
چرا اندازه ای نبود جفا را
هوش مصنوعی: هر چیزی در ابتدا یک اندازه و مقداری دارد، اما چرا در مورد ظلم و بیعدالتی اندازهای مشخص نشده است؟
به بند از شکوه لب اسرار چون نیست
بکیش عشق ره چون و چرا را
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که در عشق و محبت، نیازی به سوال و پرسش دربارهی اسرار و رازهای آن نیست. عشق به خودی خود، راهی روشن و بدون تردید برای پیش رفتن است و میتوان به راحتی از آن بهرهبرداری کرد بدون اینکه به جزئیات و حرف و حدیثها توجه کرد.