گنجور

شمارهٔ ۱۵

کمان شد قامتم از بس کشیدم بار محنت‌ها
دلم صد چاک شد از بس که خوردم تیر آفت‌ها
سپند از انجم و مجمر ز مه هرشب از آن سوزد
که سارد از رخ خوب تو ایزد دفع آفت‌ها
دهید ای ناصحان پندم ز هول حشر تا چندم
دمی صدبار می‌بینم از آن قامت قیامت‌ها
عجب دارم که صورت بست در مرآت آن صورت
که بتواند کشد با آن نزاکت عکس صورت‌ها
زنم هر لحظه اوراق کتاب دیده را برهم
که جز نقش تو گر جویم بشویم ز اشک حسرت‌ها
ز صهبای شهودش جرعهٔ ساقی کرامت کن
که بر اسرار روشن گردد اسرار کرامت‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کمان شد قامتم از بس کشیدم بار محنت‌ها
دلم صد چاک شد از بس که خوردم تیر آفت‌ها
هوش مصنوعی: به خاطر تحمل بار سنگین مشکلات و سختی‌ها، قامت من همچون کمان خم شده است و دلم به شدت آسیب دیده و زخمی شده است از اینکه بارها با سختی‌ها و آسیب‌های زندگی مواجه شده‌ام.
سپند از انجم و مجمر ز مه هرشب از آن سوزد
که سارد از رخ خوب تو ایزد دفع آفت‌ها
هوش مصنوعی: هر شب از درخشش ماه و شعله‌های آتش در مجمر، بویی خوش و دل‌انگیز منتشر می‌شود که به خوبی چهره تو، ای خدا، آفات و بلاها را از بین می‌برد.
دهید ای ناصحان پندم ز هول حشر تا چندم
دمی صدبار می‌بینم از آن قامت قیامت‌ها
هوش مصنوعی: ای ناصحان، تا کی می‌خواهید مرا از ترس روز قیامت نصیحت کنید؟ من بارها و بارها به عواقب آن روز فکر می‌کنم و سایه‌ی آن قامت بزرگ را در ذهنم مجسم می‌کنم.
عجب دارم که صورت بست در مرآت آن صورت
که بتواند کشد با آن نزاکت عکس صورت‌ها
هوش مصنوعی: عجب است که چهره‌ای در آینه تجلی پیدا کرده که بتواند با آن ظرافت، تصویر صورت‌ها را به خوبی منعکس کند.
زنم هر لحظه اوراق کتاب دیده را برهم
که جز نقش تو گر جویم بشویم ز اشک حسرت‌ها
هوش مصنوعی: هر لحظه، به صفحات کتاب نگاه می‌کنم و آن‌ها را ورق می‌زنم، اما فقط تصویر تو را در ذهن دارم و می‌خواهم از اشک‌های حسرتی که به خاطر نبودنت ریخته‌ام، رها شوم.
ز صهبای شهودش جرعهٔ ساقی کرامت کن
که بر اسرار روشن گردد اسرار کرامت‌ها
هوش مصنوعی: از نوشیدن جام حضورش، لطف و کرامت بگیر تا رازهایی که در دل کرامت‌ها نهفته است، برایت آشکار شود.