شمارهٔ ۱۱
آمده از خود بتنگ کو سردار فنا
نوبت منصور رفت گشته کنون دور ما
تا نکنی ترک سرپای در این ره منه
خود ره عشق است این هر قدمی صد بلا
موجهٔ طوفان عشق کشتی ما بشکند
دست ضعیفان بگیر بهر خدا تا خدا
خضر رهی کو که ما عاجز و درماندهایم
کعبه مقصود دور خار مغیلان به پا
از کف من برده دل آن بت پیمان گسل
رشک بتان چو گل غیرت ترک خطا
کیش تو عاشق کشی مهر و وفا کار من
از لب تو حرف تلخ وزلب من مرحبا
گرچه نکردی قدم رنج ببالین من
لااقل از بعد مرگ بر سرخاکم بیا
سینهٔ اسرار را محرم اسرار ساز
ای تو بزلف و برخ رهزن وهم رهنما
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آمده از خود بتنگ کو سردار فنا
نوبت منصور رفت گشته کنون دور ما
هوش مصنوعی: این شعر از دلنوشتهای درباره گذر زمان و تغییر اوضاع حکایت دارد. شاعر به وصف شخصیتی میپردازد که زمانی قدرت و تأثیر زیادی داشته، اما اکنون در حال فروپاشی و زوال است. او از حالتی از حزن و اندوه صحبت میکند که نشاندهنده عدم ثبات و بیثباتی در زندگی است. تمامی این مسائل به مرور زمان و به قدرت تغییرات اشاره دارد.
تا نکنی ترک سرپای در این ره منه
خود ره عشق است این هر قدمی صد بلا
هوش مصنوعی: اگر در این مسیر ترک اولیه را نکنید، قدم گذاشتن در این راه عشق است و هر گامی که بردارید با چالشها و سختیهای بسیاری همراه خواهد بود.
موجهٔ طوفان عشق کشتی ما بشکند
دست ضعیفان بگیر بهر خدا تا خدا
هوش مصنوعی: طوفان عشق ممکن است کشتی ما را بشکند، پس برای کمک به ما دست نیازمندان را بگیر تا مورد لطف خدا قرار بگیری.
خضر رهی کو که ما عاجز و درماندهایم
کعبه مقصود دور خار مغیلان به پا
هوش مصنوعی: آیا کسی را میشناسید که ما در جستجوی راه او درماندهایم؟ کعبه و مقصد نهایی ما دور است و انگار در میان خارهای بیروح در راه قدم میزنیم.
از کف من برده دل آن بت پیمان گسل
رشک بتان چو گل غیرت ترک خطا
هوش مصنوعی: دل من را آن معشوق زیبا که عهد و پیمان را میشکند، از من گرفته است. غیرت من نسبت به او مانند حسادت بتهاست، و خطای من مانند ترک این غیرت است.
کیش تو عاشق کشی مهر و وفا کار من
از لب تو حرف تلخ وزلب من مرحبا
هوش مصنوعی: عشق تو عواطف را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و من به تلاش برای وفا و محبت متعهد هستم. کلام تلخی از من نشأت میگیرد، اما سلام و احوالپرسی من از دل توست.
گرچه نکردی قدم رنج ببالین من
لااقل از بعد مرگ بر سرخاکم بیا
هوش مصنوعی: هرچند که برای من زحمت و فداکاریی نکشیدی، اما حداقل بعد از مرگم به سر قبرم بیاب.
سینهٔ اسرار را محرم اسرار ساز
ای تو بزلف و برخ رهزن وهم رهنما
هوش مصنوعی: ای آنکه با موهایت رازی در دل داری، سینهام را که پر از اسرار است، به محرم راز تبدیل کن و در این مسیر، به من یاری برسان تا از خیال و توهمات دور شوم.