گنجور

شمارهٔ ۶ - در سخای ممدوح گوید

با سرشگ سخای او کس را
ننماید بزرگ رود فرب
یاد کرد از لطیف طبعش بحر
گشت پر در و عنبر اشهب
باگران حلمش آشنا شد کوه
شد مکان عقیق و کان ذهب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با سرشگ سخای او کس را
ننماید بزرگ رود فرب
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند بزرگی و رفعت خود را با اشک‌ها و رحمت خداوند به نمایش بگذارد.
یاد کرد از لطیف طبعش بحر
گشت پر در و عنبر اشهب
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و لطافت طبع او، دریا پر از در و گوهرهای نادر و خوشبو شد.
باگران حلمش آشنا شد کوه
شد مکان عقیق و کان ذهب
هوش مصنوعی: با ورود شخصی با صبر و بردباری، کوه به محلی برای وجود سنگ‌های قیمتی و طلا تبدیل شد.