شمارهٔ ۶ - در سخای ممدوح گوید
با سرشگ سخای او کس را
ننماید بزرگ رود فرب
یاد کرد از لطیف طبعش بحر
گشت پر در و عنبر اشهب
باگران حلمش آشنا شد کوه
شد مکان عقیق و کان ذهب
شمارهٔ ۵ - خد و لب و دندان معشوق: بخد و آن لب و دندانش بنگرشمارهٔ ۷ - تعریف شمع: بر من آمد و آورد و بر فروخته شمع
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با سرشگ سخای او کس را
ننماید بزرگ رود فرب
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند بزرگی و رفعت خود را با اشکها و رحمت خداوند به نمایش بگذارد.
یاد کرد از لطیف طبعش بحر
گشت پر در و عنبر اشهب
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و لطافت طبع او، دریا پر از در و گوهرهای نادر و خوشبو شد.
باگران حلمش آشنا شد کوه
شد مکان عقیق و کان ذهب
هوش مصنوعی: با ورود شخصی با صبر و بردباری، کوه به محلی برای وجود سنگهای قیمتی و طلا تبدیل شد.