گنجور

شمارهٔ ۲۴ - از قصیده ای

زهی بزرگ عطائی که در مضیق نیاز
امل پناه بدان دست درفشان آورد
ز بیم جود تو کان خاک در دهان افکند
ز یاد دست تو بحر آب در دهان آورد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی بزرگ عطائی که در مضیق نیاز
امل پناه بدان دست درفشان آورد
هوش مصنوعی: چه نعمت بزرگی است که در موقع دشواری و نیاز، انسان می‌تواند به رحمت و لطف الهی پناه ببرد و امید خود را به او بسپرد.
ز بیم جود تو کان خاک در دهان افکند
ز یاد دست تو بحر آب در دهان آورد
هوش مصنوعی: از ترس سخاوت و بخشندگی تو، زمین خاک را به دهان می‌آورد و در عوض، دریا آب را به دهان می‌ریزد.