شمارهٔ ۶
هرکس که در حریم وصال تو محرم است
اورا فراغت از غم و شادی عالم است
در مجلس شهود کسی را که بار شد
فارغ ز جست و جو همه دم شاد و بی غمست
دل را صفا و نور بود از رخت ولی
جانم ز فکر زلف پریشان چه درهم است
مونس نگشت با خرد و صبر یکنفس
جانی که او بعشق تو پیوسته همدم است
هرکو ز جهل منکر ارباب معنی است
دیو است اگر بصورت از اولاد آدم است
در راه فقر هرکه ز دنیا و دین گذشت
او بایزید وقت خود و ابن ادهم است
دارد بجان تو چو اسیری سعادتی
هر دل که او بدولت دیدار خرم است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکس که در حریم وصال تو محرم است
اورا فراغت از غم و شادی عالم است
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق و نزدیکی تو دست یافته، از تمام دردها و شادیهای این دنیا بینیاز است.
در مجلس شهود کسی را که بار شد
فارغ ز جست و جو همه دم شاد و بی غمست
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که به حقیقت و واقعیت توجه دارند، کسی که از تلاش و جستجو آزاد شده است، همیشه در حال شادی و بیرو در است.
دل را صفا و نور بود از رخت ولی
جانم ز فکر زلف پریشان چه درهم است
هوش مصنوعی: دل به خاطر چهرهات شاد و روشن است، اما جانم به خاطر فکر کردن به زلف درهم و آشفتهات در آشفتگی است.
مونس نگشت با خرد و صبر یکنفس
جانی که او بعشق تو پیوسته همدم است
هوش مصنوعی: هیچکس به جز جانِ عاشقت، با عقل و صبر همراه نمیشود؛ چرا که او همواره در عشق تو، همدم و یار است.
هرکو ز جهل منکر ارباب معنی است
دیو است اگر بصورت از اولاد آدم است
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر نادانی منکر دانشمندان و صاحبان معرفت باشد، مانند دیو است، حتی اگر به ظاهر از نسل آدم باشد.
در راه فقر هرکه ز دنیا و دین گذشت
او بایزید وقت خود و ابن ادهم است
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر فقر از دنیا و دین خود بگذرد، به مقام بایزید و ابن ادهم نزدیک میشود.
دارد بجان تو چو اسیری سعادتی
هر دل که او بدولت دیدار خرم است
هوش مصنوعی: مثل اسیری که به خوشبختی دست یافته، دلی که با دیدن معشوق شاداب است، جان تو را تسخیر کرده است.