گنجور

شمارهٔ ۴

دوش دیدم یار مست و جمله اغیار مست
جام مست و باده مست و خانه خمار مست
جان ما مست و حریفان مست و ساقی مست مست
بزم مست و شاهد و مطرب همه یکبارمست
عقل مست و عشق مست و عاشق و معشوق مست
زهد مست و توبه مست و زاهد هشیار مست
کعبه و میخانه مست و مسجد و محراب مست
سنگ و چوب و گل همه مست و در و دیوار مست
گبر و ترسا و کلیسا مست و عیسی بود مست
دیر و ناقوس و صلیب و راهب و زنار مست
بت پرستان مست بودند و بت بتخانه مست
کافر و انکار مست و مؤمن و اقرار مست
رند دردآشام مست و شیخ و مولا بودمست
خرقه پوش شهرمست و جبه و دستار مست
علم و فتوی مست و مفتی مست و عالم بودمست
شبلی و منصور مست و ریسمان و دارمست
محتسب مست و عسس هم مست و شحنه بود مست
جمله اصناف مست و کوچه و بازار مست
صوفی ما مست و خلوت مست و ذوق و حال مست
هم مرید و پیر مست و طالب دیدار مست
جهل و عرفان مست و عارف مست و جاهل بود مست
سالک اطوار مست و صاحب اسرار مست
خاک وبادو آب و آتش جملگی بودند مست
انجم و افلاک مست و کوکب سیار مست
عقل کل مست و ملایک مست و جسم و روح مست
جبرئیل و وحی مست و احمدمختار مست
هم اسیری مست بود و جمله ذرات مست
کفر وایمان مست و دین و مذهب و دیندار مست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش دیدم یار مست و جمله اغیار مست
جام مست و باده مست و خانه خمار مست
هوش مصنوعی: شب گذشته دوستم را دیدم که حالت مستی داشت و دیگران هم در آنجا حال خوبی بودند. همه مشغول نوشیدن بودند و فضای خانه نیز پر از حال و هوای سرخوشی و نشئگی بود.
جان ما مست و حریفان مست و ساقی مست مست
بزم مست و شاهد و مطرب همه یکبارمست
هوش مصنوعی: زندگی ما پر از شوری و شگفتی است؛ همه دور هم جمع شده‌ایم و در حال خوش‌گذرانیم. نه تنها ما، بلکه دوستان و شراب‌ساز و سازندگان موسیقی هم در این حال و هوا غرق شده‌اند و همه به یک نسبت سرمست و شاداب هستند.
عقل مست و عشق مست و عاشق و معشوق مست
زهد مست و توبه مست و زاهد هشیار مست
هوش مصنوعی: در این دنیا، عقل و عشق و آن دو عاشق و معشوق همه در نشئه و مستی به سر می‌برند. همچنین زهد و توبه و زاهد نیز به نوعی در حالت سرمستی و بی‌خود بودن هستند.
کعبه و میخانه مست و مسجد و محراب مست
سنگ و چوب و گل همه مست و در و دیوار مست
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حالاتی از عشق و مستی می‌پردازد که در فضاهای مختلف مثل کعبه، میخانه، مسجد و محراب وجود دارد. همه چیز، از سنگ و چوب گرفته تا دیوارها، در این حالت مستی و شوق غرق شده‌اند. به این معناست که عشق و حال خوش در هر مکانی و در میان هر چیزی قابل تجربه است.
گبر و ترسا و کلیسا مست و عیسی بود مست
دیر و ناقوس و صلیب و راهب و زنار مست
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویری از حالتی روحانی و عاشقانه اشاره می‌شود که در آن افراد از فرهنگ‌ها و مذهب‌های مختلف، در نشئه‌ی عشق و درک معنویت قرار دارند. گبرها (پیروان زرتشتی)، ترساها (مسیحیان) و از جمله نشانه‌های مذهبی مثل کلیسا، صلیب و راهبان، همگی در حال مستی معنوی و شوریدگی هستند. به نوعی این بیت حالتی از اتحاد و همدلی روحانی را بین انسان‌ها با عقاید و باورهای متفاوت نشان می‌دهد.
بت پرستان مست بودند و بت بتخانه مست
کافر و انکار مست و مؤمن و اقرار مست
هوش مصنوعی: پرستندگان بت مست و شیدا بودند و خود بت در خانه بت‌پرستی به حال intoxication و شگفتی بود، و کافر در حال انکار و مؤمن در حال اقرار و پذیرش، همه در حال مستی و نشئگی اجتماعی و معنوی به سر می‌بردند.
رند دردآشام مست و شیخ و مولا بودمست
خرقه پوش شهرمست و جبه و دستار مست
هوش مصنوعی: من همواره دردی عمیق را با خود حمل می‌کنم و در عین حال، در حالتی غنایی و مستی هستم. در شهر، با ظاهری محترم و لباس‌های روحانی دیده می‌شوم، اما در درون، همچنان به حال و هوای مستی و سرزندگی ادامه می‌دهم.
علم و فتوی مست و مفتی مست و عالم بودمست
شبلی و منصور مست و ریسمان و دارمست
هوش مصنوعی: در اینجا به مفهوم افرادی اشاره شده که در حالت خلسه و سرمستی از علم و دانش هستند. شبلی و منصور به عنوان علما و شخصیت‌های برجسته شناخته می‌شوند، که با وجود دانایی و فتوا دادن، خود را در حالتی ویژه و غیرعادی می‌بینند. این افراد به نوعی نشان‌دهنده‌ی تلاش برای رسیدن به حقیقت و درک عمیق‌تری از عالم هستند، حتی اگر در مسیرشان موانعی وجود داشته باشد.
محتسب مست و عسس هم مست و شحنه بود مست
جمله اصناف مست و کوچه و بازار مست
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که همه در حالت مستی هستند، از نگهبان گرفته تا ماموران و حتی صاحب‌منصبان. همه‌ی افراد از روزمره‌گان گرفته تا کسانی که در کوچه و بازار فعالیت می‌کنند، تحت تأثیر مستی قرار دارند. در واقع، همه در یک حالت سرخوشی و بی‌خیالی به سر می‌برند.
صوفی ما مست و خلوت مست و ذوق و حال مست
هم مرید و پیر مست و طالب دیدار مست
هوش مصنوعی: صوفی ما در حالتی سرشار و دلنشین به سر می‌برد و در خلوت خود غرق است. او احساساتی عمیق و خوش را تجربه می‌کند و همزمان هم پیرو و هم استادش تحت تأثیر این حال و هوای سرمست کننده هستند و در جستجوی دیداری از معشوق خود هستند.
جهل و عرفان مست و عارف مست و جاهل بود مست
سالک اطوار مست و صاحب اسرار مست
هوش مصنوعی: آدم‌های ناآگاه و دانا هر دو در حالت سرمستی به سر می‌برند. سالک (راه‌رو) که در جستجوی حقیقت است، با ویژگی‌های خاص خود در این حالت مستی قرار دارد و همچنین کسی که رازهای عمیق‌تری را می‌شناسد نیز در این حالت سرمستی غرق شده است.
خاک وبادو آب و آتش جملگی بودند مست
انجم و افلاک مست و کوکب سیار مست
هوش مصنوعی: خاک و باد و آب و آتش همه تحت تأثیر آسمان‌ها و ستاره‌ها هستند و هرکدام به نوعی در حالت خاص و شورانگیزی به سر می‌برند. ستاره‌های درخشانی که در فضا در حرکت‌اند نیز در این حالت سرمستی شریکند.
عقل کل مست و ملایک مست و جسم و روح مست
جبرئیل و وحی مست و احمدمختار مست
هوش مصنوعی: در این بیت، به حالتی اشاره می‌شود که عقل و فرشتگان و جسم و روح در نشئه‌ای به سر می‌برند، به طوری که حتی جبرئیل و وحی نیز تحت تأثیر این مستی قرار دارند. به عبارت دیگر، همه‌ی اجزای هستی در یک حالت سرمستی و شگفتی قرار دارند.
هم اسیری مست بود و جمله ذرات مست
کفر وایمان مست و دین و مذهب و دیندار مست
هوش مصنوعی: همه چیز در این دنیا تحت تأثیر عشق و حالت مستی قرار دارد، حتی انسان یا موجودی که اسیر است. هر ذره‌ای از وجود، چه در کفر و چه در ایمان، چه در دین و مذهب و چه در دینداران، در حالت مستی به سر می‌برد. این بیان نشان‌دهندهٔ حالتی است که در آن همه چیز تحت تأثیر عشق و شور و شوق قرار دارد.